قاعدهی پنجم: ظاهر نصوص همان معانی است که [فی البداهه] به ذهن خطور میکند
«ظاهر نصوص همان معانی است که [فی البداهه] به ذهن خطور میکند، اما همین معانی به اعتبار ساختار یا آنچه کلام بدان اضافه میشود، اختلاف پیدا میکنند، به عنوان مثال: چه بسا کلمهای در یک ساختار به یک معنی و در سیاق دیگر معنای دیگری داشته باشد و گاهی ترکیب یک جمله گاهی از لحاظی دارای یک معنی و از دیگر سو مقید معانی دیگری است» [۲۱۸].
به عنوان مثال: واژهی «القریه» گاهی مراد از آن [یک روستا یا شهر] یا اهالی آن و گاهی به معنای مساکن آنان است. که در آیات زیر این اختلاف به خوبی به نمایش گذاشته شده است:
اول: ﴿وَإِن مِّن قَرۡيَةٍ إِلَّا نَحۡنُ مُهۡلِكُوهَا قَبۡلَ يَوۡمِ ٱلۡقِيَٰمَةِ أَوۡ مُعَذِّبُوهَا عَذَابٗا شَدِيدٗا﴾[الإسراء: ۵۸].
«هر شهر و دیاری را (که اهل آن ستمکار باشند) پیش از روز قیامت (به مجازات میرسانیم و) نابودش میگردانیم، یا (اهالی) آن را به عذاب سختی گرفتار مینماییم».
و بر زبان فرشتگان مهمان ابراهیم ÷میفرماید:
دوم: ﴿إِنَّا مُهۡلِكُوٓاْ أَهۡلِ هَٰذِهِ ٱلۡقَرۡيَةِ﴾[العنکبوت: ۳۱].
«(گفتند): ما اهل این شهر را هلاک خواهیم کرد».
و وقتی میگوییم: «صَنَعْتُ هَذَا بِیَدِی»: این چیز را با دستم ساختم، مسلّماً واژهی «ید» به کار رفته در این مثال، با «ید» الله تعالی در آیهی زیر فرق دارد:
﴿لِمَا خَلَقۡتُ بِيَدَيَّ﴾[ص: ۷۵].
«برای چیزی که آن را با دست خودم آفریدهام».
زیرا در مثال اول واژهی «ید» به مخلوق اضافه شده و با ساختار [جسمی] آن مخلوق مناسب است، اما در آیهی مذکور به خالق اضافه شده است و این اضافه شایستهی مقام و عظمت اوست و هیچ عقل سالم، یا سرشت پاکی نمیپذیرد که دست خالق با دست مخلوق (و بالعکس) مانند هم باشند» [۲۱۹].
[۲۱۸] القواعد الـمثلی: ص ۳۶. [۲۱۹] الـمثل الأعلی: ص ۳۷.