قاعدهی ششم: صفات الله تعالی همگی صفات کمالند..
«صفات الله تعالی همگی صفات کمالند و هیچ نقص و عجزی در آنها دیده نمیشود، صفاتی از قبیل: حیات، علم، قدرت، سمع، بصر، رحمت، عزّت، حکمت، علوّ، عظمت و غیره...
سمع، عقل و فطرت نیز بر آن گواهند [۲۲۰].
دلیل سمع: به آیات زیر توجّه کنید:
خداوند می فرماید:﴿لِلَّذِينَ لَا يُؤۡمِنُونَ بِٱلۡأٓخِرَةِ مَثَلُ ٱلسَّوۡءِۖ وَلِلَّهِ ٱلۡمَثَلُ ٱلۡأَعۡلَىٰۚ وَهُوَ ٱلۡعَزِيزُ ٱلۡحَكِيمُ ٦٠﴾[النحل: ۶۰].
«کسانی که به آخرت باور ندارند، دارای صفات دانیهاند، و الله دارای صفات عالیه است و او با عزّت و با حکمت است».
﴿وَلَهُ ٱلۡمَثَلُ ٱلۡأَعۡلَىٰ فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۚ وَهُوَ ٱلۡعَزِيزُ ٱلۡحَكِيمُ﴾[الروم: ۲۷].
«بالاترین وصف در آسمانها و زمین متعلق به الله است و او بسیار با عزت، اقتدار، سنجیده و کاربجا است».
«مثل أعلی»: در این دو آیه به معنای وصف برتر [یا صفات عالیه] است.
دلیل عقلی:
هر موجودی در حقیقت باید دارای صفات و ویژگیهای منحصر به فرد باشد، خواه این صفات کمالیه باشند و خواه صفات دانیه و مسلّماً صفات دانیه (یا نقص) از پروردگار کاملی که مستحق عبادت است باطل و به دور است و از همین روست که الله تعالی الوهیّت بتها را با متصف کردنشان به نقص و عجز باطل دانسته است و میفرماید:
﴿وَمَنۡ أَضَلُّ مِمَّن يَدۡعُواْ مِن دُونِ ٱللَّهِ مَن لَّا يَسۡتَجِيبُ لَهُۥٓ إِلَىٰ يَوۡمِ ٱلۡقِيَٰمَةِ وَهُمۡ عَن دُعَآئِهِمۡ غَٰفِلُونَ ٥﴾[الأحقاف: ۵].
«چه کسی گمراهتر از کسی است که افرادی را به فریاد بخواند و پرستش کند که (اگر) تا روز قیامت (هم ایشان را به فریاد بخواند و پرستش کند) پاسخش نمیگویند؟ (نه تنها پاسخش را نمیدهند، بلکه سخنانش را هم نمیشنوند) و اصلاً آنان از پرستشگران و به فریاد خواهندگان غافل و بیخبرند».
﴿وَٱلَّذِينَ يَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ لَا يَخۡلُقُونَ شَيۡٔٗا وَهُمۡ يُخۡلَقُونَ ٢٠ أَمۡوَٰتٌ غَيۡرُ أَحۡيَآءٖۖ وَمَا يَشۡعُرُونَ أَيَّانَ يُبۡعَثُونَ ٢١﴾[النحل: ۲۰-۲۱].
«آن کسانی را که به جز الله به فریاد میخوانند و پرستش مینمایند، آنان نمی توانند چیزی را بیافرینند و بلکه خودشان آفریده میگردند * مردگانند نه زندگان و نمیدانند چه وقت زنده و برانگیخته میگردند».
و از دلایل فطرت:
تمام آفریدگان با فطرت سالمشان میدانند که آفریدگار -سبحانه و تعالی- بزرگتر، والاتر، عظیمتر و کاملتر از هر چیز [و هر کس] است و این سرشتی است که در نهاد همه به ودیعت نهاده شده و یک امر ضروری است در مورد افرادی که فطرت سلیمی دارند، از این رو دلالت فطرت بر صفات الهی امری واضح و آشکار است، چرا که هر پدیدهای نیازمند پدید آورندهای است و این پدید آورنده حتماً باید توانا، آگاه، با اراده و حکیم باشد، زیرا انجام هرکاری به آگاهی، دانش، تخصیص آن به اراده و سرانجام نیکش به حکمت بستگی دارد. و انسان بالفطره به الله تعالی و کمال مطلق او معترف است و میداند هیچ نقص و عجزی متوجه او نیست و او پاک و منزّه است.
سرشت هر انسانی فی البداهه میداند کسی که آگاه است و تقدیر میکند و میگوید و میشنود و میبیند، بسی کاملتر و والاتر از آن کسی است که از آن صفات بهره نبرده است، از این رو الله -سبحانه و تعالی- این مسأله را با اسلوب استفهام انکاری بیان داشته تا بگوید این قضیه یک مسألهی ساده است و در نهاد همه به صورت فطری نهاده شده و کسی که منکر آن باشد در حقیقت فطرت را نفی کرده است.
خداوند می فرماید: ﴿أَفَمَن يَخۡلُقُ كَمَن لَّا يَخۡلُقُۚ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ ١٧﴾[النحل: ۱۷].
«پس کسی که میآفریند، همچون کسی است که نمیآفریند؟ آیا یادآور نمیشوید؟».
بنابراین از مساوی و برابر قرار دادن صفات الله تعالی با صفات بندگان [که امری ناپسند و نامشروع است] نهی شده است [و کسی که چنین پنداری داشته باشد، در حقیقت سخن ناپسند و زشت بر زبان رانده است]، زیرا کسی که فاقد صفات کمال باشد، نمیتواند پروردگار و معبود باشد و این یک امر فطری است، همانگونه که ابراهیم خلیل بدان اشاره کرده است:
﴿يَٰٓأَبَتِ لِمَ تَعۡبُدُ مَا لَا يَسۡمَعُ وَلَا يُبۡصِرُ وَلَا يُغۡنِي عَنكَ شَيۡٔٗا﴾[مریم: ۴۲].
«ای پدر! چرا چیزی را پرستش میکنی که نمیشنود و نمیبیند و اصلاً شرّ و بلایی از تو به دور نمیدارد».
و در بیان گوسالهی بنی اسرائیل میفرماید:
﴿أَلَمۡ يَرَوۡاْ أَنَّهُۥ لَا يُكَلِّمُهُمۡ وَلَا يَهۡدِيهِمۡ سَبِيلًاۘ ٱتَّخَذُوهُ وَكَانُواْ ظَٰلِمِينَ﴾[الأعراف: ۱۴۸].
«مگر ندیدند که چنین پیکر گوساله گونهای با آنان سخن نمیگوید و به راهی ایشان را راهنمایی نمیکند، او را به خدایی گرفتند و به خود ستم کردند».
[۲۲۰] همان: ص ۱۸.