مبحث سوم: برخی از افعال الله تعالی لازم و دستهای متعدیاند
به عنوان مثال افعالی چون: استواء، آمدن، فرود آمدن و غیره لازمند و نیازی به مفعول ندارند و قائم به فعل هستند، ولی افعالی چون: خلق، رزق، اماته (میراندن)، احیاء (زنده کردن) اعطاء (بخشیدن و عطا کردن)، منع و غیره... متعدی و نیاز به مفعولی دارند [۱۲۶].
در آیهی زیر هر دوی این افعال آمده است:
﴿ٱلَّذِي خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ وَمَا بَيۡنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٖ ثُمَّ ٱسۡتَوَىٰ عَلَى ٱلۡعَرۡشِۖ ٱلرَّحۡمَٰنُ فَسَۡٔلۡ بِهِۦ خَبِيرٗا ٥٩﴾[الفرقان: ۵۹].
«آن کسی که آسمانها و زمین را و همهی چیزهای میان آن دو را در شش دوره آفریده است و آنگاه بر عرش استواء یافت، او دارای رحمت فراوان و فراگیر است. پس از شخص آگاه و فرزانه بپرس».
در آیهی بالا فعل «خلق»: متعدی و فعل «استوی» لازم است، ولی به هرحال الله تعالی به هر دو متصف است و به خواست و ارادهی او حاصل میشوند.
لازم به ذکر است پارهای از صفات الله تعالی، هم صفت ذات به شمار میآیند و هم صفت فعل، مانند: صفت کلام، خلق و رحمت [۱۲۷].
آیات و احادیث بسیاری بر اتصاف الله تعالی به صفات ذاتیه و فعلیه دلالت دارند، از آن جمله:
﴿وَيَبۡقَىٰ وَجۡهُ رَبِّكَ ذُو ٱلۡجَلَٰلِ وَٱلۡإِكۡرَامِ ٢٧﴾[الرحمن: ۲۷].
«و تنها ذات پروردگار با عظمت و ارجمند تو میماند و بس».
﴿وَلَقَدۡ خَلَقۡنَٰكُمۡ ثُمَّ صَوَّرۡنَٰكُمۡ ثُمَّ قُلۡنَا لِلۡمَلَٰٓئِكَةِ ٱسۡجُدُواْ لِأٓدَمَ فَسَجَدُوٓاْ إِلَّآ إِبۡلِيسَ لَمۡ يَكُن مِّنَ ٱلسَّٰجِدِينَ ١١﴾[الأعراف: ۱۱].
«شما را آفریدیم و سپس صورتگری کردیم. بعد از آن به فرشتگان (از جمله ابلیس که در صف آنان قرار داشت. ولی از ایشان نبود) گفتیم:برای آدم سجدهی (خضوع و تواضع) کنید (و بزرگ و گرامیش دارید) پس (همهی فرشتگان به فرمان یزدان) سجده کردند (و تعظیم و تکریم به جای آوردند) مگر ابلیس که (از جنیان بود و فرمان نبرد و سجده نکرد)».
﴿إِنَّ مَثَلَ عِيسَىٰ عِندَ ٱللَّهِ كَمَثَلِ ءَادَمَۖ خَلَقَهُۥ مِن تُرَابٖ ثُمَّ قَالَ لَهُۥ كُن فَيَكُونُ ٥٩﴾[آلعمران: ۵۹].
«مسألهی (آفرینش) عیسی برای الله، همچون مسألهی (آفرینش) آدم است که او را از خاک بیافریده سپس بدو گفت: پدیدآی و (بی درنگ) پدید آمد».
﴿ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمُ ٱتَّبَعُواْ مَآ أَسۡخَطَ ٱللَّهَ وَكَرِهُواْ رِضۡوَٰنَهُۥ فَأَحۡبَطَ أَعۡمَٰلَهُمۡ ٢٨﴾[محمد: ۲۸].
«اینگونه (جان برگرفتن ایشان) بدان خاطر است که آنان بدنبال چیزی میروند که الله را بر سر خشم میآورد و از چیزی که موجب خشنودی او است بدشان میآید و لذا الله کارهای (نیک) ایشان را باطل و بی سود میگرداند».
﴿قُلۡ إِن كُنتُمۡ تُحِبُّونَ ٱللَّهَ فَٱتَّبِعُونِي يُحۡبِبۡكُمُ ٱللَّهُ وَيَغۡفِرۡ لَكُمۡ ذُنُوبَكُمۡۚ وَٱللَّهُ غَفُورٞ رَّحِيمٞ ٣١﴾[آلعمران: ۳۱].
«بگو: اگر الله را دوست میدارید، از من پیروی کنید تا الله شما را دوست بدارد و گناهانتان را ببخشاید و الله آمرزندهی مهربان است».
و در روایتی به نقل از انس س آمده است که رسول الله جفرمود:
«يُلْقَى في النَّارِ وَتَقوُلُ: هَلْ مِنْ مَزيدٍ حَتَّى يَضَعَ قَدَمَهُ فَتَقُولُ قَطْ قَطْ» [۱۲۸].
«(دوزخیان) در آتش انداخته میشوند و دوزخ میگوید: آیا افزون بر این هم هست؟ تا اینکه (الله) پایش را بر آتش مینهد و دوزخ میگوید: مرا بس است، مرا بس است».
و در روایتی دیگر به نقل از ابوهریره س آمده است: روزی گوشت پختهای را نزد رسول الله جآوردند و ناحیهی دست آن گوشت را به ایشان تقدیم کردند، ایشان از قسمت دستِ گوشت خوشش میآمد، تکهای از آن را با دندانهایش جدا کرد و خورد و سپس فرمود:
«أنا سَيِّدُ النَّاسِ يَوْمَ الْقِيامَةِ».
«من در روز رستاخیز سید و سالار مردمانم».
تا جایی که فرمود:
«فَيَأتُونَ آدَمَ ÷فَیَقُولُونَ لَهُ: أنتَ أبوُالبَشَر خَلَقَكَ اللهُ بِيَدِهِ، وَنَفَخَ فيكَ مِنْ رُوحِهِ، وأَمَرَ المَلَائِکَةَ فَسَجَدُوا لكَ، اِشْفَعْ لَنا إلى رَبِّكَ، ألا تَرَى ما نَحنُ فِیهِ، ألا تَرىَ إلَى مَا قَد بَلَغَنَا، فَيَقوُلُ آدَمُ: إنَّ رَبِّي غَضِبَ غَضَباً لَم يَغْضَبْ قَبلَهُ مِثْلَهُ، وَلَن يَغْضَبَ بَعْدَهُ مِثْلَهُ» [۱۲۹].
«سپس مردم نزد آدم ÷میآیند و به او میگویند: تو پدر آدمیان هستی، الله ترا با دستان خویش آفرید، و از روحش در تو دمید و به فرشتگان دستور داد تا برایت سجده کنند، نزد پروردگارت برای ما واسطه و شفیع شو، آیا نمیبینی در چه مخمصهای گرفتار آمدهایم. و چه رنجی میکشیم؟ آدم میگوید: پروردگار از دوزخیان چنان خشمگین است که پیشتر مثل آن خشم نگرفته است و پس از آن نیز چنان خشم نخواهد گرفت».
بنابراین، سلف صالح تمام صفات ذاتیه و فعلیهای را که در کتاب و سنت وارد شدهاند، بدون هیچگونه تحریف، تعطیل، تشبیه و تمثیلی ثابت میدانند [۱۳۰].
[۱۲۶] علو الله على خلقه: ص ۶۶. [۱۲۷] علو الله على خلقه: ص ۶۶. [۱۲۸] صحیح بخاری ش ۶/۱۷۳، کتاب تفسیر سوره ق، باب قوله تعالی: ﴿هَلۡ مِن مَّزِيدٖ﴾[ق: ۳۰]. [۱۲۹] روایت بخاری ش۴/۲۸۶، کتاب تفسیر، باب: ﴿ذُرِّيَّةَ مَنۡ حَمَلۡنَا مَعَ نُوحٍ﴾. [۱۳۰] علو الله على خلقه: ص ۶۹.