توحید اسما و صفات

فهرست کتاب

قاعده‌ی چهارم: ظواهر نصوص [و آیات] به یک اعتبار برای ما مشخص و معلوم و به اعتبار دیگر ناشناخته و مجهول است

قاعده‌ی چهارم: ظواهر نصوص [و آیات] به یک اعتبار برای ما مشخص و معلوم و به اعتبار دیگر ناشناخته و مجهول است

«ظواهر نصوص [و آیات] به یک اعتبار برای ما مشخص و معلوم و به اعتبار دیگر ناشناخته و مجهول است، به اعتبار معنی معلوم و مشخص، ولی به اعتبار چگونگی و کیفیتی که دارند، مجهول و ناشناخته‌اند» [۲۱۷].

و سمع و عقل نیز بر این قاعده دلالت دارند:

دلیل سمع:

خداوند می فرماید:

﴿كِتَٰبٌ أَنزَلۡنَٰهُ إِلَيۡكَ مُبَٰرَكٞ لِّيَدَّبَّرُوٓاْ ءَايَٰتِهِۦ وَلِيَتَذَكَّرَ أُوْلُواْ ٱلۡأَلۡبَٰبِ ٢٩[ص: ۲۹].

«(این قرآن) کتاب پر خیر و برکتی است و آن را برای تو فرو فرستاده‌ایم تا درباره‌ی آیه‌هایش بیندیشند و خردمندان پند بگیرند...».

﴿وَأَنزَلۡنَآ إِلَيۡكَ ٱلذِّكۡرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيۡهِمۡ وَلَعَلَّهُمۡ يَتَفَكَّرُونَ[النحل: ۴۴].

«و قرآن را بر تو نازل کرده‌ایم تا اینکه چیزی را برای مردم روشن سازی که برای آنان فرستاده شده است، (که احکام و تعلیمات) اسلامی است) و تا اینکه آنان بیندیشند».

تدبّر و اندیشیدن قطعاً در چیزهایی مطرح است که‏ امکان دسترسی به فهمشان موجود باشد، تا انسان مطابق فهمش متذکّر شود و مسلّماً تبیین قرآن از سوی رسول الله جبرای مردم شامل هم بیان لفظی است و هم بیان معنای آن.

و ‏اما عقل:

محال است الله تعالی کتابی را نازل فرماید و با آن با رسولش سخن بگوید و این سخن مایه هدایت مردم باشد، ‏اما در بیان مسایل بزرگ، ضروری و مهم؛ معانی آن ناشناخته و مجهول باشد و یا مانند حروف هجائیه‌ای باشد که چیزی از آن فهم نشود، بی‌گمان حکمت الله تعالی از چنین سفاهت و بیهوده کاری پاک و منزّه است.

زیرا می فرماید:

﴿الٓرۚ كِتَٰبٌ أُحۡكِمَتۡ ءَايَٰتُهُۥ ثُمَّ فُصِّلَتۡ مِن لَّدُنۡ حَكِيمٍ خَبِيرٍ ١[هود: ۱].

«الف، لام، را. (این قرآن) کتاب بزرگواری است، که آیه‌های آن (توسط الله) منظم و محکم گردیده است و نیز آیات آن از سوی الله شرح و بیان شده است که هم حکیم است و هم آگاه...».

[۲۱۷] القواعد الـمثلی: ص ۲۴.