مبحث چهارم: نفی معانی اسماء زیبای الله تعالی از تحریف یا انکارِ آنها
چرا که الله تعالی میفرماید: [۲۵۵]
﴿وَذَرُواْ ٱلَّذِينَ يُلۡحِدُونَ فِيٓ أَسۡمَٰٓئِهِۦۚ سَيُجۡزَوۡنَ مَا كَانُواْ يَعۡمَلُونَ﴾[الأعراف: ۱۸۰].
«و ترک کسانی بگویید که در نامهای الله به تحریف دست مییازند، آنان کیفر کار خود را خواهند دید».
زیرا اگر این اسماء بر معانی و اوصافی دلالت نداشته باشند، قطعاً جائز نیست با مصادرشان از آنها خبر داد، یا الله تعالی را با آنها وصف نمود، اما میدانیم الله تعالی با آنها از خود خبر داده و آنها را برای خودش ثابت دانسته و رسولش جنیز در کلامش آنها را اثبات کرده است، از آن جمله الله -سبحانه و تعالی- میفرماید:
﴿إِنَّ ٱللَّهَ هُوَ ٱلرَّزَّاقُ ذُو ٱلۡقُوَّةِ ٱلۡمَتِينُ ٥٨﴾[الذاریات: ۵۸].
«تنها الله روزی رسان، صاحب قدرت و نیرومند است و بس».
بنابراین «قوی» یکی از اسماء الله تعالی بوده و به معنای کسی است که موصوف به نیرو و قدرت است. و وقتی میفرماید:
﴿فَلِلَّهِ ٱلۡعِزَّةُ جَمِيعًا﴾[فاطر: ۱۰].
«هرچه عزت و قدرت است در دست الله است».
در آن صورت «عزیز» کسی است که دارای عزّت و شوکت است و اگر عزت و قدرت برای او ثابت نبود، در آن صورت «قوی و عزیز» هم نام نمیگرفت، سایر اسماء نیز همینگونهاند.
امّا الحاد در اسماء الله یعنی تحریف معانی درست و صحیح آنها، یا خارج نمودن آنها از معانی حقیقیشان، از جمله:
۱- نامگذاری برخی از معبودات با یکی از نامهای الله تعالی، یا از یکی از اسمایش نامی برای آنها اقتباس نمود، مانند نامگذاری برخی از بتهای مشرکین به نام «لات» و «عُزّی» که مأخوذ از نام مبارک الله و العزیز بود و گاهی نیز آنها را «آلهه» مینامیدند. و آنچنانکه پیداست این کار تحریف و الحاد در اسماء الله است چرا که از نامهای نیک الله تعالی عدول کرده و آنها را بر بتهایشان میگذاشتند.
۲- نامگذاری الله تعالی با نامهایی که شایستهی او نیست، مانند تسمیهی «پدر» از سوی مسیحیان، یا اطلاق تراکیبی چون: «موجب لذاته»، «علت فاعلی» و غیره... از سوی فلاسفه و بعضی از متکلمین.
۳- توصیف الله -سبحانه و تعالی- با صفاتی که از آنها پاک و منزّه است، درست مانند صفاتی که یهودیان (لعنت خدا بر آنها) با آن او را توصیف کردهاند، از قبیل اینکه: الله أفقیر است، یا پس از اینکه مخلوقات را آفرید، مدتی به استراحت پرداخت، یا دستهای او از انفاق و بخشش بسته است و الفاظی دیگر که دشمنان الله در گذشته وحال آن را به کار می بردند.
۴- قایل نبودن معانی برای اسماء الله و انکار حقایقشان، همانگونه که معتزله عمل کردهاند، زیرا آنان اسماء الله را صرفاً الفاظی بدون معنی میدانند و میگویند: او سمیعی است بدون نیروی شنوایی، یا علیمی است بدون علم و آگاهی.
۵- تشبیه الله سبحانه و تعالی به صفات آفریدگانش [۲۵۶].
[۲۵۵] - مدارج السالکین: با اندکی تصرف ۱/۲۸-۲۹. [۲۵۶] بدائع الفوائد: ابن قیّم، با اندکی تصرف ۱/۱۶۹.