١- مفهوم واژۀ اخلاق
اخلاق جمع خُلق و الخُلُقُ بوده و خُلق: همان طبیعت و سرشت را گویند که جمع آن، اخلاق میشود.
ابن منظور میگوید: «در قرآن کریم چنین آمده است:
﴿وَإِنَّكَ لَعَلَىٰ خُلُقٍ عَظِيمٖ﴾[القلم: ٤]
«و یقیناً تو [ای محمّد!] بر اخلاق و خوی بسیار عظیم و والایی هستی.»
اخلاق که جمع است، جمع مکسّر دیگری ندارد و خُلق و خُلُق به معنای سرشت است.»[٥٢]
همچنین میگوید: «خُلق ـ با ضم و سکون لام ـ همان روش و آیین و طبیعت و سرشت است.»[٥٣]
جاحظ چنین میآورد: «خلق حالتی نفسانی است که انسان در آن حالت، کارهایش را بدون تفکّر و اختیار انجام میدهد.
خلق در برخی افراد، غریزی و ذاتی است، امّا در بعضی دیگر، فقط با ریاضت و تلاش حاصل میشود.»[٥٤]
[٥٢]- لسان العرب، ج ١٠، صص ٨٦- ٨٧؛ معجم مقاییس اللّغة، ج ٢، صص ٢١٣- ٢١٤.
[٥٣]- همان.
[٥٤]- تهذیب الأخلاق، جاحظ، ص ١٢.