گفتار اول: مکارم اخلاق و نقش آن در ساماندهی امور جامعه
جامعه زمانی سر و سامان میگیرد که بیشتر افرادش مکارم اخلاقی را رعایت نمایند و این موضوع در بیشتر تصرّفات و امورشان جاری باشد، چون معیار مکارم اخلاق تزکیۀ نفس انسانی و خوگرفتن و عادت عقل بر فهم فضایل و تشخیص آنها از رذیلتها و تمرین آن بر فراگیری فضایل و دوری از رذایل است.
هر گاه ملّتی به مکارم اخلاقی دست یابد و بیشتر افرادش برخوردار از آن باشند، قطعاً اصلاح خواهند شد و نتیجه خواهد داد و در این حالت، امنیّت برقرار میشود، استعداد و آمادگی عمومی پیشرفت میکند، افرادش با یکدیگر انس و الفت دارند، افکار در انجام امور مفید به کار میروند و نتیجۀ آن، رشد و رستگاری و آسایش و انصاف است.
دانش اخلاق -که اسلام آن را برتری داده- ضامن تهذیب اخلاق و قراردادن مردم در جایگاه واقعی خودشان و مشوّق آنان به رعایت اصول اخلاقی است، چون تأثیر تربیّت اسلامی از هر نوع تأثیری بیشتر است و تربیّت غیردینی گاهی اوقات در برابر بسیاری از تمایلات طغیانگر ضعیف میشود و نمیتواند از سرکشی و طغیانشان جلوگیری کند.
امّا تربیّت دین اسلام چنان قدرت و متانتی دارد که میتواند این تمایلات را دور و نابود سازد.
کسی که به ایستادن در حضور دانندۀ غیبها ایمان دارد و میداند که وی را به سبب جنایاتی که انجام داده است، عادلانه و حکیمانه مجازات میکند، هرگز مانند فردی که تنها مانع جرم و جنایت را سرزنش افراد آگاه به جرم یا مجازات حاکمان و قاضیان میداند، نیست.
به همین سبب، تهذیب اخلاق اصلی مهم و بزرگ از اصول نظام اجتماعی در دین اسلام به شمار میرود، چون افراد امّت را برای ساخت و تشکیل جامعهای شایسته آماده میسازد.[٨٢٢]
مگر نمیدانی که نمونۀ کامل مکارم اخلاق، رسول الله ج هستند و الله ﻷ خطاب به ایشان میفرماید:
﴿وَإِنَّكَ لَعَلَىٰ خُلُقٍ عَظِيمٖ﴾[القلم: ٤]
«و یقیناً تو [ای محمّد!] بر اخلاق و خوی بسیار عظیم و والایی هستی.»
مگر نمیدانی که وقتی از أمّ المؤمنین عایشه ل دربارۀ اخلاق پیامبر ج سؤال شد، پاسخ داد که: «اخلاق ایشان [بر اساس] قرآن کریم بود»[٨٢٣].
این سخن عایشه ل سخنی جامع به شمار میرود و یعنی اینکه پیامبر ج با رفتار خویش آیات قرآن را توضیح و تفسیر نموده و به احکامش عمل میکردند؛ دستوراتش را انجام داده و ممنوعاتش را ترک نموده و حدودش را رعایت کرده و براساس آداب و احکام قرآن، رفتار مینمودند و در نتیجه، عمل به قرآن کریم، عادت و اخلاق پیامبر ج شده بود و هرگز از ایشان جدا نمیشد.[٨٢٤]
اگر هر آیهای از قرآن کریم که دربارۀ اخلاق نیکو و عمل صالح بیان شده است را به همراه سیرۀ نبوی بررسی کنی، قطعاً سیرۀ ایشان را مطابق با احکام و مفاهیم قرآن مییابی و به عبارتی دیگر، قرآن کریم جامع مکارم اخلاق و رسول الله ج مظهر آن مکارم هستند و در نتیجه، اسلام همان مکارم اخلاق بوده و مرجع و اصل اخلاق نیکو، تقواست و به همین سبب، الله ـ میفرماید:
﴿إِنَّ أَكۡرَمَكُمۡ عِندَ ٱللَّهِ أَتۡقَىٰكُمۡ﴾[الحجرات: ١٣]
«همانا گرامیترین شما نزد الله تعالی، پرهیزگارترین شماست.»
این سخن پیامبر ج موضوع مذکور را تأیید مینماید که فرمودند: «إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ صَالِحَ الْأَخْلَاقِ»[٨٢٥]؛ «همانا من برای تکمیل اخلاق نیکو مبعوث گشتهام.»
یکی از بزرگترین و مهمترین پایههای دعوت اسلام برای مکارم و تهذیب اخلاق، توجّه آن به تربیّت و کمال نفس و عادتدادنش بر پیروی از هدایت و ارشادی است که عقل سلیم بر حقیقت و اصلاح و فایدۀ آن گواهی میدهد. تفاوت و تمایز دین اسلام با سایر ادیان و آیینها در این است که مبانی اسلام بر پایۀ تمامی فضایل واقعی و شایسته و نه سست و بیاساس بوده و تشویق به ایجاد و انتشار این مبانی در میان تمامی ملّتها نموده و دارابودن و آراستهشدن به اخلاق نیکو را بر حاکمان و دعوتگران و تمامی مردم در امور مربوط به اسلام و در رفتار با مسلمانان و سایر امّتها و حتّی در برخورد با حیوانات تحت فرمان، لازم گردانیده است.[٨٢٦]
نگاهی کلّی به اوامر و نواهی اسلام، میزان توجّه و دعوت اسلام به پیشرفت افراد و ملّتها و اصلاح اخلاق و اعمال آنان را نشان میدهد. در پاراگراف بعدی، مطالبی در این زمینه بیان خواهد شد.
[٨٢٢]- نک: إحیاء علوم الدّین، ج ٣، صص ٥٥- ٥٦؛ أصول النّظام الاجتماعي في الإسلام، صص ١١٦- ١١٩؛ الدّعوة إلی الإصلاح، صص ١٩٢- ١٩٣.
[٨٢٣]- صحیح مسلم، شمارۀ حدیث: ٧٤٦.
[٨٢٤]- نک: جامع العلوم والحکم، ج ٢، ص ٩٩.
[٨٢٥]- مسند احمد، شمارۀ حدیث: ٨٩٣٩؛ آلبانی در صحیح الجامع، شمارۀ حدیث: ٢٣٤٩، این حدیث را صحیح میداند.
[٨٢٦]- نک: أصول النّظام الاجتماعي في الإسلام، صص ١٢١- ١٢٣.