دین اسلام ماهیت شرایع

فهرست کتاب

مبحث اول: اخلاق پیامبر صلی الله علیه وسلم

مبحث اول: اخلاق پیامبر صلی الله علیه وسلم

پیامبر ما محمّد  ج بهترینِ مردم و پاک‌ترین، بلندمرتبه‌تری–ن، باارزش‌ترین و خوش‌اخلاق‌ترینِ انسان‎ها و گرامی‌ترینِ آن‎ها نزد الله تعالی است. الله متعال از روی علم و آگاهی، ایشان را برگزید و به‎وسیلۀ رسالت، گرامی داشت و با وحی تأیید نمود.

الله تعالی رسول الله  ج را بر صفاتی پسندیده و ویژگی‌هایی نیکو آفرید، سپس ایشان را به زیبایی ادب نمود و به نکویی پرورش داد و از این رو، اخلاق پیامبر  ج [بر اساس] قرآن کریم بود، چنانکه وقتی از أمّ المؤمنین عایشه  ل دربارۀ اخلاق ایشان سؤال شد، همین پاسخ را داد.

هدف اصلی تأدیب و تهذیب، پیامبر  ج بوده و سپس این نور از ایشان به تمامی مخلوقات می‌تابد؛ به عبارتی دیگر، رسول الله  ج به‎وسیلۀ قرآن کریم، تأدیب و تهذیب شدند، سپس انسان‎ها توسّط ایشان، مؤدّب گشتند و زمانی که الله تعالی آفرینش و صفات پیامبر  ج را کامل نمود، در توصیف این انسان بزرگ فرمود:

﴿وَإِنَّكَ لَعَلَىٰ خُلُقٍ عَظِيمٖ[القلم: ٤]

«و قطعاً تو [ای محمّد!] بر اخلاق و خوی بسیار عظیم و والایی هستی.»

علما سخنان و مطالبی را دربارۀ صفات و اخلاق پیامبر  ج نگاشته‌اند. آنان در مورد بردباری، عفو، مهربانی، دلسوزی، حیا، دلیری، بخشندگی، بزرگواری، صداقت، نکویی، وفاداری، امانتداری، ایثار، فروتنی، خوش‌اخلاقی و نرمی و خوش‌برخوردی و امثال این صفات که رسول الله  ج در تمامی آن‎ها به اوج رسیده بودند، سخن گفته‌اند.

کسی که به پیامبر  ج اقتدا نماید و از اخلاق ایشان الگو بگیرد، در قوی‌ترین و بهترین پناهگاه قرار دارد.

پیروی از رسول الله  ج باعث عزّت و حفاظت و یاری آدمی می‌شود، همان‌گونه که منجر به هدایت و رستگاری و نجات می‌گردد. الله ـ سعادت دنیا و آخرت را در پیروی از پیامبر  ج و بدبختی دنیا و آخرت را در نافرمانی از ایشان نهاده است.

بنابراین پیروان محمّد  ج برخوردار از هدایت، امنیّت، رستگاری، عزّت، حمایت، یاری، محبّت، تأیید و زندگی خوش در دنیا و آخرتند.

امّا مخالفان ایشان دچار خواری، حقارت، ترس، گمراهی، رسوایی و بدبختی در دنیا و آخرت می‌شوند.[٤٤٤]

بر این اساس، انتشار و گسترش صفات پسندیده و اخلاق کریمانۀ پیامبر  ج بهترین و استوارترین راه برای ریشه‌کن‌ساختن فساد و شکست باطل و بلکه نردبان عزّت و سعادت و راهِ آرامش و نجات است.

در ادامه، به طور مختصر مطالبی از آنچه عالمان دربارۀ اخلاق پیامبر  ج ثبت نموده‌اند، بیان می‌گردد بدون بیان سندها یا دادن ارجاعات فراوان، زیرا این نوشتار گنجایش شرح و تفصیل را ندارد.

برخی از مطالبی که در مورد اخلاق رسول الله  ج گفته شده، از این قرار است:

ایشان بردبارترین، دلیرترین، عادل‌ترین و عفیف‌ترین مردم بودند.

پیامبر  ج بخشنده‌ترینِ انسان‎ها به شمار می‌رفتند، به گونه‌ای که هرگز دینار و درهمی را در شب، نزد خویش نگه نمی‌داشتند و اگر مالی از ایشان باقی می‌ماند و کسی را نمی‌یافتند که این مال را به او بدهند و شب فرا می‌رسید، به منزل نمی‌آمدند تا اینکه آن مال را به فرد نیازمند داده و خود را راحت می‌کردند.

از آنچه الله متعال به ایشان بخشیده بود، فقط قُوت و روزی یک سال خویش را برمی‌داشتند که معمولا خرما و جو بود و بقیّۀ اموال را در راه رضایت الله تعالی انفاق نموده و هر قدر که از ایشان درخواست می‌شد، می‌بخشیدند و حتّی گاهی اوقات، از ذخیرۀ سالانۀ خویش انفاق نموده و پیش از پایان سال، خودشان نیاز به آن مال داشتند اگر مال دیگری به دست نمی‌آوردند.

سیّدنا محمّد  ج کفش خویش را وصله و لباس خود را پینه می‌زدند. در کارهای خانه کمک می‌کردند و در تکّه‌نمودن گوشت، با خانوادۀ خویش همراهی می‌نمودند. باحیاترین مردم بوده و هرگز چشمان خویش را در چهرۀ کسی خیره و ثابت نگه نداشتند.

دعوت و مهمانی برده و فرد آزاد را می‌پذیرفتند و هدیۀ دیگران را قبول می‌کردند اگرچه یک جرعه شیر یا ران خرگوشی می‌بود و بر این اکتفا نموده و آن را می‌خوردند، امّا صدقه را قبول نمی‌کردند و دعوت و مهمانی کنیزک و فرد مسکین را اجابت می‌کردند.

برای رضای الله تعالی و نه برای خویش خشمگین می‎شدند؛ از شدّت گرسنگی، سنگ به شکم می‌بستند، آنچه حاضر بود را خورده و هرچه یافت می‌شد را رد نمی‌کردند و از خوردن غذای حلال، سر باز نمی‌زدند. اگر خرمای بدون نان می‌یافتند، آن را می‌خوردند و اگر گوشت بریان هم می‌بود، آن را تناول می‌کردند. نان گندم یا نان جو و حلوا یا عسل برایشان فرقی نداشت. اگر شیر بدون نان می‌یافتند، به همان شیر اکتفا کرده و اگر خربزه و کدو و امثال آن یا خرمایی می‌یافتند، آن را تناول می‌کردند.

پیامبر  ج به عیادت بیماران می‌رفتند، در تشییع جنازه‌ها شرکت می‌کردند و بدون نگهبان و محافظ، به تنهایی در میان دشمنانشان می‌رفتند.

ایشان متواضع‌ترین، باوقارترین، بی‌تکبّرترین و بلیغ‌ترین مردم بودند با وجود اینکه سخن‎شان طولانی نمی‌شد. همچنین خوشروترینِ انسان‎ها به شمار می‌رفتند و چیزی از امور دنیا، آرامش رسول الله  ج را بر هم نمی‌زد و برایشان مهم نبود.

هر لباسی که می‌یافتند، آن را می‌پوشیدند؛ گاهی اوقات، دستار و عبا، در برخی موارد، پارچۀ سیاه یمانی و گاهی اوقات، جبّه‌ای پشمین بر تن می‌کردند و هر لباس و پوشش جایزی که یافت می‌شد را می‌پوشیدند.

پیامبر  ج بر هر مرکبی، سوار می‌شدند؛ گاهی بر اسب، گاهی بر شتر، برخی اوقات بر قاطر سفید خالدار [با خال‌های سیاه]، گاهی بر الاغ و در برخی موارد نیز پیاده و پابرهنه راه می‌رفتند.

با فقیران می‌نشستند و به همراه مسکینان غذا می‌خوردند. انسان‎های خوش‌اخلاق را گرامی داشته و با نیکی به بزرگان و شرافتمندان، با آنان دوست می‌شدند. صلۀ رحم را با خویشاوندان رعایت می‌کردند بدون اینکه کسی را بر دیگران ترجیح دهند.

هرگز بر کسی ستم نکرده و عذرخواهی افراد را می‌پذیرفتند. مزاح می‌کردند، امّا فقط حقیقت را بر زبان می‌آوردند. تبسّم می‌کردند نه قهقهه، با خانوادۀ خویش مسابقه می‌دادند و اگر صدایی در نزد ایشان بلند می‌شد، صبر می‌نمودند.

تمامی اوقاتشان را در راه رضایت الله تعالی یا برای انجام امور ضروری خویش می‌گذراندند.

انسان مسکین را به سبب فقر و نداری تحقیر نمی‌کردند و از پادشاه و حاکم به سبب پادشاهی‌اش نمی‌ترسیدند و هردو تا را به طور یکسان و برابر، به سوی الله   فرا می‌خواندند. بدون تردید الله متعال به پیامبر سیره‌ای والا و سیاستی کامل بخشیده بود، درحالی که ایشان أمّی بودند و هرگز چیزی را نخوانده و ننوشتند.

در سرزمین جهالت و صحرا، در حالت فقر و چراندن گوسفندان رشد و پرورش یافتند درحالی که پدری نداشتند، امّا الله تعالی تمامی محاسن اخلاق، شیوه‌های ستوده، اخبار اوّلین و آخرین، اسباب نجات و رستگاری در آخرت، عوامل کامیابی و رهایی در دنیا، فراگیری خوبی‌ها و فضیلت‌ها و ترک زواید و امور غیرضروری را به ایشان آموخت.

رسول الله  ج هرگز کسی از مؤمنان را دشنام ندادند، بلکه همواره آرزوی بخشش و رحمت برای آنان داشتند و هرگز زن یا خادمی را نفرین نکردند.

هرگز فردی را با دست خویش نزدند مگر اینکه در راه الله متعال و جهاد می‌بود. هرگز از کسی انتقام نگرفتند مگر در جایی که حرمت الهی شکسته می‌شد. هرگاه در میان دو کار مخیّر می‌شدند، آسان‌ترین کار را اگر منجر به گناه یا قطع صلۀ رحم نمی‌شد، انتخاب می‌کردند و به شدّت از گناه و قطع صلۀ رحم پرهیز می‌کردند و در این زمینه، بهترینِ مردم بودند.

هر فرد آزاد، برده یا کنیزی که نزدشان می‌آمد، در برطرف‌نمودن نیازش، به او کمک می‌کردند.

درشت‌خو و سنگدل نبودند و در بازارها فریاد نمی‌زدند. پاسخ بدی را با بدی نمی‌دادند، بلکه می‌بخشیدند و صرف‌نظر می‌کردند.

یکی از ویژگی‌های اخلاقی رسول الله  ج این بود که هرکس را می‌دیدند، ابتدا ایشان سلام می‌کردند و فردی که برای کاری نزدشان می‌آمد، صبر می‌کردند تا اینکه کارش تمام شود و خود آن فرد کار خویش را به پایان برد.

اگر کسی دست پیامبر  ج را می‌گرفت، تا زمانی که خود آن فرد دستش را رها می‌کرد، پیامبر  ج دست او را می‌گرفتند و وقتی با یکی از یارانشان دیدار می‌کردند، ایشان شروع به مصافحه نموده، دستش را می‌گرفتند و انگشتانش را گرفته و فشار می‌دادند.

در اغلب موارد، هنگام نشستن دو پای خویش را بلند کرده و آن‎ها را با دست می‌گرفتند؛ مثل اینکه انسان دو پایش را با پارچه‌ای ببندد. محلّ نشستن ایشان از محلّ نشستن صحابه  ش تشخیص داده نمی‌شد، زیرا هر جا که خالی بود، می‌نشستند و هرگز پاهای خویش را در جلوی یارانشان دراز نکردند تا مکان را بر کسی تنگ کنند مگر اینکه محلّ وسیعی می‌بود.

هرکس که نزد ایشان می‌آمد را گرامی می‌داشتند و بسا اوقات لباس خویش را پهن نموده تا فردی که هیچ نوع خویشاوندی و رابطۀ شیرخوارگی با ایشان نداشت، بر روی آن بنشیند.

متکّای خویش را به فردی که نزدشان می‌آمد، می‌دادند و اگر آن فرد نمی‌پذیرفت، آن قدر اصرار می‌کردند تا وی قبول می‌کرد.

هرکسی که با پیامبر  ج دوست می‌شد، گمان می‌کرد که او را از همه بیشتر دوست و گرامی می‌دارند و رسول الله  ج به تمامی کسانی که در مجلس ایشان حضور داشتند، به یک اندازه نگاه می‌کردند و به سخنانشان گوش داده و با آنان سخن گفته و نیکی و توجّه می‌نمودند.

مجلس پیامبر  ج، مجلس وقار، بردباری، حیا، خوبی و امانتداری بود و در آنجا صدایی بلند نمی‌گشت، حرمت‌ها شکسته نمی‌شد و لغزش‌ها تکرار و منتشر نمی‌گشت.

شکسته‌نشدن حرمت‌ها یعنی اینکه آبروی مردم حفظ می‌گشت و از آنان به بدی یاد نمی‌شد. بنابراین مراد از حرمت‌ها، آبرو و اسرار مردم است.

لغزش یعنی سخن یا عمل ناپسندی که به طور ناگهانی و غیرارادی صادر شود و مراد این است که همنشینان رسول الله  ج رازنگهدار بوده و از کار بیهوده پرهیز می‌نمودند و اگر کسی از آنان دچار لغزش می‌شد، افراد حاضر در آن جلسه، خبرپراکنی و رسواسازی نمی‌کردند.

این صفت یکی از آداب بزرگ و مهم قوم عرب به شمار می‌رود، چنانکه ودّاک بن ثمیل؛ یکی از شاعران حماسه‌سرا می‌گوید:

وَأَحْلامُ عَادٍ لا يَخَافُ جَلِيسُهُمْ
إِذَا نَطَقَ الْعَوْرَاءَ غَرْبُ لِسَانِ

و عاقلان قوم عاد که همنشین‎شان ترسی ندارد اگر فردی که سخنش نامفهوم و پیچیده است، سخن ناپسندی بر زبان آورد [چون می‌دانند که آنان رازنگهدارند].

همچنین در آن مجلس، وقتی پیامبر  ج سخن می‌گفتند، صحابه  ش سخنشان را قطع نمی‌کردند و هرگاه ایشان ساکت می‌شدند، آنان شروع به سخن‌گفتن می‌نمودند. در نزد رسول الله  ج، با یکدیگر اختلاف و مخاصمه نمی‌کردند و اگر اختلاف و نزاعی داشتند، آن را ادامه نمی‌دادند و طولانی نمی‌کردند. اگر فردی از آنان سخن می‌گفت، سکوت می‌کردند و به سخنانش گوش می‌دادند تا حرفش تمام می‌شد. حتّی به سخنان آخرین نفری که در نزد رسول الله  ج سخن می‌گفت، به اندازۀ همان نفر اول، توجّه و دقّت می‌کردند.

پیامبر  ج با آنان می‌خندیدند و از آنچه آنان تعجّب می‌کردند، اگر آداب و شرایط رعایت می‌گشت، ایشان نیز شگفت‌زده می‌شدند.

[٤٤٤]- زاد المعاد، ابن قیّم، ج ١، ص ٣٧.