دین اسلام ماهیت شرایع

فهرست کتاب

گفتار چهارم: تدوین حدیث نبوی

گفتار چهارم: تدوین حدیث نبوی

بدون تردید در روایاتی مرفوع و موقوف منع نوشتن حدیث وارد شده است، چنانکه و همچنین در برخی اوقات و برای بعضی افراد، پیامبر  ج به طور صریح، اجازۀ نوشتن احادیث را نیز داده‌اند.[١٢٢]

هرگز نمی‌توان ـ و این اشتباه است که ـ نهی از نوشتن احادیث را دلیلی بر عدم‌حجّیت آن‎ها دانست، چنانکه برخی از زندیقان بر این گمان بوده‌اند. همچنین نمی‌توان گفت که تنها دلیل این کار، کمبود وسایل نگارش و کمبود نویسندگان بوده است، زیرا در میان صحابه و فرزندانشان  ش افراد بسیاری وجود داشتند که کار نگارش را به خوبی انجام می‌دادند.[١٢٣]

صحیح‌ترین دیدگاه این است که بگوییم منع نگارش حدیث، مربوط به ابتدای اسلام بود تا مسلمانان مشغول حفظ قرآن کریم و بررسی و آموزش آن از روی لوح‌ها و صحیفه‌ها باشند و احادیث را [بدون کتابت] فقط با تمرین و در مجالس بیاموزند.

یا اینکه نوشتن حدیث و قرآن، در یک دفتر ممنوع بود تا افراد ناآشنا دچار اشتباه نشوند، امّا به کسانی که آگاه بودند و اشتباه نمی‌کردند؛ مانند عبدالله بن عمرو  ب و در مواقع نیاز؛ همچون فرمان پیامبر  ج به نوشتن احادیث برای ابوشاه  س، نوشتن آن‎ها جایز بود.[١٢٤]

مشهور است که پیامبر  ج نامه‌های بسیاری به تعدادی از هم‌پیمانان و برای برخی مناسبت‌ها نوشتند و در زمان خویش، نامه‌هایی به حاکمان سرزمین‌ها فرستادند و آنان را به پذیرش اسلام دعوت دادند.[١٢٥] این خود دلیلی بر جواز نگارش احادیث است.

صحابه  ش دلیل نهی را دانسته و از این رو، برخی از آنان نگارش احادیث را رها کردند، ولی گروهی دیگر به سبب نیاز و ضرورت، به این کار مشغول شدند.[١٢٦]

هنگامی که موانع برطرف شد و قرآن کریم از متن‌های دیگر متمایز گشت و نیاز به نگارش احادیث، زیاد شد، تدوین و گردآوری سخنان پیامبر  ج آغاز گردید و این کار در اواخر قرن اول به فرمان عبدالعزیز بن مروان و سپس به دستور پسر او؛ عمر  / صورت گرفت.[١٢٧] در قرن دوم، نگارش احادیث رشد فراوانی کرد و آنان با استفاده از کتاب‌هایشان، مشغول نوشتن و بیان روایات بودند و به حفاظت آن‎ها می‌پرداختند.

تا اینکه احادیث موجود، به علمای بزرگی؛ همچون بخاری، مسلم و صاحبان سنن رسید و آن‎ها را به صورت عام و خاص و با بیان صحِّت و ضعف و امثال آن، در کتاب‌هایشان گردآوری نمودند.

الحمدلِله این کتاب‌ها با همان شکل و ساختار اولیه و بدون تغییر و تحریف، به دست ما رسید و از این طریق، وعدۀ الهی برای حفاظت منابع شرعی محقّق شد و حجّت الله تعالی بر بندگان تمام گشت. والحمدُ لِله ربّ العالمین.[١٢٨]

بنابراین روشن شد که دین و کتاب و سنّت پیامبر اسلام  ج، با حفاظت کامل به ما رسیده و دستانی امانت‌دار، آن‎ها را انتقال داده و بدون تردید آنان متوجّه حفاظت و مراقبت از آن‎ها بوده‌اند.

[١٢٢]- مثلا پیامبر  ج فرمودند: «لا تَكْتُبُوا عنِّي غَيْرَ القُرْآنِ»؛ «از [قول] من، فقط قرآن را بنویسید.» صحیح مسلم، ج ١٨، ص ١٢٩؛ دارمی، ج ١، ص ١١٩ و دیگران به نقل از ابوسعید  س. رسول الله  ج اجازۀ نوشتن احادیث را به عبدالله بن عمرو بن عاص  ب دادند، چنانکه در صحیح بخاری، شمارۀ حدیث: ١١٣ آمده و او برای سیّدنا علی  س یک دفتر نوشت؛ نک: صحیح بخاری، شمارۀ حدیث: ١١١.

[١٢٣]- همچون علی، زید بن ثابت، عبدالله بن عمرو و دیگران  ش؛ نک: فتح الباري، ج ٩، ص ٢٢.

[١٢٤]- رسول الله  ج در حجّة الوداع از وی خواستند که خطبۀ آن روز را بنویسد؛ نک: صحیح بخاری، شمارۀ حدیث: ١١٢ و ٢٤٣٤.

[١٢٥]- مانند نامۀ ایشان به هرقل؛ فرمانروای روم، کسری؛ حاکم فارس، نجاشی؛ پادشاه حبشه، مقوقس؛ پادشاه مصر و حاکمانی دیگر. ابن قیّم  / این نامه‌ها را در زاد المعاد، ج ٣، ص ٦٠ و دیگران آورده‌اند.

[١٢٦]- ابن عبدالبرّ  / در کتاب جامع بیان العلم وفضله، ج ١، ص ٧٦ با آوردن سندهایی، منع نگارش احادیث را از قول زید بن ثابت، علیّ بن ابی‌طالب، ابوسعید، عمر بن خطّاب، ابن عبّاس، ابن مسعود، ابن عمر، ابوموسی، ابوهریره  ش و از میان تابعان؛ از قول شعبی، نخعی، قتاده و دیگران رحمهم الله نقل کرده است. همچنین اجازۀ نوشتن یا انجام آن را از جابر، ابن عمرو بن عاص، انس، ابوأمامه و دیگران  ش نقل کرده که پس از آنان، بر این کار توافق و اجماع شد.

[١٢٧]- ابن عبدالبرّ در جامع بیان العلم وفضله، ج ١، صص ٨٨- ٩١ از قول ابن شهاب آورده او نخستین فردی بود که به دستور عمر بن عبدالعزیز  / تدوین حدیث را انجام داد.

[١٢٨]- نک: أخبار الآحاد في الحدیث النّبوي، صص ٢٤- ٢٥.