٣- اسلام به دنبال حفظ جانهاست
بر این اساس، کشتن انسان را به ناحق حرام و ممنوع اعلام کرده و قصاص قاتل را لازم گردانیده و به همین سبب، در کشورهای اسلامی که احکام شریعت اجرا میشود، کشت و کشتار کم اتّفاق میافتد. اگر انسان بفهمد و یقین کند که در صورت کشتن فردی به ناحق، کشته خواهد شد، قطعاً از کشتن دست خواهد کشید و مردم از شرّ کشت و کشتار در امان میمانند.
علاوه بر این، خانوادۀ کشتهشده، حقّ و سهمی دارند. اگر انسان قاتل کسی را بکشد و رها شود که هر گونه بخواهد، زندگی کند، این کار خشم خانوادۀ مقتول را برمیانگیزاند و بسا اوقات آنان به قصد انتقام، بر وی حملهور خواهند شد و در نتیجه، باعث فتنه و ضررهای فراوانی میگردد.
امّا اگر قاتل قصاص شود، خانوادۀ مقتول راحت شده و آرام میگیرند و چون حقّشان گرفته میشود، آسودهخاطر میگردند.
ناگفته نماند که قصاص تنها راه نیست، بلکه ورثۀ مقتول میتوانند قاتل را ببخشند یا دیه بگیرند و این کار نشانۀ آسانگیری و مهربانی است.
و بلکه دین اسلام مردم را تشویق به عفو و بخشش نموده و در قبال این کار، اجر و پاداش فراوانی را از جانب الله تعالی وعده داده است.
الله ـ میفرماید:
﴿وَلَكُمۡ فِي ٱلۡقِصَاصِ حَيَوٰةٞ يَٰٓأُوْلِي ٱلۡأَلۡبَٰبِ لَعَلَّكُمۡ تَتَّقُونَ﴾[البقرة: ١٧٩]
«و ای صاحبان خرد! برای شما در قصاص حیات و زندگی است، باشد که شما تقوا پیشه کنید.»
و نیز میفرماید:
﴿فَمَنۡ عَفَا وَأَصۡلَحَ فَأَجۡرُهُۥ عَلَى ٱللَّهِۚ﴾[الشّورى: ٤٠]
«پس هرکس که در گذرد و اصلاح [و آشتی] کند، پاداشش بر الله است.»[١٠٥٦]
قصاصنمودن قاتل، حقّ هرکسی نیست، بلکه مسؤولیّت والی مسلمان یا فرد قاضی که از سوی وی تعیین شده است، به شمار میرود و باید که موضوع قتل دارای شروط و نبود موانعی باشد که بیان آنها به درازا میکشد.
نفسی که الله تعالی کشتن آن را به ناحق، حرام گردانیده، عام و فراگیر بوده و شامل کشتن انسان مؤمن میشود، چنانکه الله تعالی میفرماید:
﴿وَمَن يَقۡتُلۡ مُؤۡمِنٗا مُّتَعَمِّدٗا فَجَزَآؤُهُۥ جَهَنَّمُ خَٰلِدٗا فِيهَا وَغَضِبَ ٱللَّهُ عَلَيۡهِ وَلَعَنَهُۥ وَأَعَدَّ لَهُۥ عَذَابًا عَظِيمٗا﴾[النّساء: ٩٣]
«و هرکس مؤمنی را از روی عمد به قتل رساند، کیفرش دوزخ است، که در آن جاودانه میماند و الله بر او غضب میکند و وی را از رحمتش دور میسازد و عذاب بزرگی برای او آماده ساخته است.»
همچنین شامل تجاوز بر زندگی افرادی که دین اسلام را نپذیرفتهاند و اسلام ضامن نگهداری و حمایت از آنان شده است، میشود. پیامبر ج فرمودند: «مَنْ قَتَلَ مُعَاهَدًا لَمْ يَرِحْ رَائِحَةَ الجَنَّةِ، وَإِنَّ رِيحَهَا تُوجَدُ مِنْ مَسِيرَةِ أَرْبَعِينَ عَامًا»[١٠٥٧]؛ «کسی که [کافر] معاهدی [که با مسلمانان عهد و پیمان بسته است] را بکشد، هرگز بوی بهشت را احساس نخواهد کرد درحالی که بوی آن از فاصلۀ ٤٠ سال [راه] به مشام میرسد.»
همچنین فرمودند: «أَيُّمَا رَجُلٍ أَمِنَ رَجُلا عَلَى دَمِهِ ثُمَّ قَتَلَهُ، فَأَنَا مِنَ الْقَاتِلِ بَرِيءٌ، وَإِنْ كَانَ الْمَقْتُولُ كَافِرًا»[١٠٥٨]؛ «هر مردی که مرد دیگری را نسبت به خونش امان دهد، سپس [خیانت کند و] او را بکشد، من از قاتل بیزارم هرچند مقتول کافر باشد.»
شایسته است ماجرایی که در زمان فتح خیبر -یکی از پناهگاهها و قلعههای یهودیان در شمال مدینۀ منوّره- اتّفاق افتاد را بیان کنیم؛ عبدالله بن سهیل س وارد آنجا گشت و سپس جسدش درحالی که در یکی از چاههای آنجا افتاده بود، یافت شد. خانوادۀ او نزد پیامبر ج آمدند و یهودیان را قاتل وی میدانستند. رسول الله ج [ از طریق نویسندگان] در این باره به یهودیان نامه نوشتند و آنان پاسخ دادند که سوگند به الله، ما او را نکشتهایم. بنابراین پیامبر ج به خاندان مقتول فرمودند: «أَتَحْلِفُونَ، وَتَسْتَحِقُّونَ دَمَ صَاحِبِكُمْ؟»؛ «آیا سوگند میخورید که به خون رفیقتان برسید؟» آنان گفتند: نه. رسول الله ج فرمودند: «أَفَتَحْلِفُ لَكُمْ يَهُودُ؟»؛ «آیا یهودیان برای شما قسم یاد کنند [که وی را نکشتهاند]؟» خانوادۀ مقتول پاسخ دادند: آنان مسلمان نیستند. بنابراین پیامبر ج دیۀ وی را که ١٠٠ شتر میشد، به خانوادهاش دادند.[١٠٥٩]
بدون تردید شبهاتی قوی و قراینی وجود داشت که یهود را متّهم سازد، چون آن صحابیِ مقتول در میانشان یافت گردید و در یکی از چاههای یهودیان افتاده شده بود و شهر خیبر، شهر آنان به شمار میرفت و مسلمانان قبلا نیز خیانتهایی را از سمت یهودیان دیده بودند.
امّا پیامبر اسلام ج این شبهات قوی را نپذیرفتند و خودشان دیۀ مقتول را پرداخت نمودند تا حرمت جان انسانها حفظ شود و صلح و عدالت با دشمنان اجرا گردد.
[١٠٥٦]- همان، صص ٣٤- ٣٥.
[١٠٥٧]- صحیح بخاری، شمارۀ حدیث: ٢٩٩٥.
[١٠٥٨]- المصنف، عبدالرّزّاق، شمارۀ حدیث: ٩٦٧٩؛ المسند، امام احمد، شمارۀ حدیث: ١٩١٠.
[١٠٥٩]- نک: صحیح بخاری، شمارۀ حدیث: ٦٧٧٩؛ صحیح مسلم، شمارۀ حدیث: ١٦٦٩.