٣- منابع نظام اقتصادی اسلام
این نظام اقتصادی قوانین و احکامش را از منابع دین اسلام میگیرد؛ یعنی از:
١. قرآن کریم؛
٢. سنّت نبوی؛
٣. اجماع: توافق مجتهدان اسلام پس از دورۀ نبوّت، بر حکمی شرعی؛[٧٤٢]
٤. قیاس: اتّصال و الحاق فرع به اصل از لحاظ حکم، به سبب وجود جامع و وصفی مشترک در میان آن دو؛[٧٤٣]
مانند قیاس اسکناسهای رایج؛ همچون ریال، پوند و دلار به پولهای نقدی موجود در زمان پیامبر ج؛ یعنی دینار طلا و درهم نقره، چون علّت هردو نوع همان افزایش مال است.
٥. سدّ ذرائع: یعنی منع اسباب مباحی که منجر به فساد میشود؛[٧٤٤]
٦. عُرف: هرآنچه مورد شناخت مردم بوده و با آن انس گرفته و عادت کردهاند و در زندگیشان رواج یافته است.[٧٤٥]
اگر رسمی در میان مردم رایج بود و تعارضی با نصّ شرعی نداشت، آن رسم معتبر است مگر اینکه دو طرف معامله بر خلافش توافق نمایند.
از نمونههای اعتبار عرف در زمینۀ اقتصادی، نفقۀ زن و فرزندان بر شوهر است که مقدار آن، براساس عرف تعیین میگردد. الله ﻷ میفرماید:
﴿وَعَلَى ٱلۡمَوۡلُودِ لَهُۥ رِزۡقُهُنَّ وَكِسۡوَتُهُنَّ بِٱلۡمَعۡرُوفِۚ﴾[البقرة: ٢٣٣]
«و بر آن کس که فرزند برایش متولّد شده [پدر]، لازم است خوراک و پوشاک آنان [مادران] را به طور شایسته [در مدّت شیردادن بپردازد].»[٧٤٦]
[٧٤٢]- نک: روضة النّاظر، ابن قدامه، ج ١، ص ٤١١؛ تیسیر الوصول إلی علم الأصول، عبدالرّحیم یعقوب، ص ٢٠٠.
[٧٤٣]- نک: روضة النّاظر، ج ٢، ص ٢٢٧.
[٧٤٤]- شرح الکوکب المنیر، ابن نجّار، ج ٤، ص ٤٣٤؛ تیسیر الوصول، ص ٢٢١.
[٧٤٥]- نک: تیسیر الوصول، ص ٢١٢.
[٧٤٦]- نک: النظام الاقتصادي في الإسلام، صص ١٨- ٢٣؛ النّظام المالي والاقتصادي في الإسلام، محمود خطیب، صص ٣٠- ٣١.