دین اسلام ماهیت شرایع

فهرست کتاب

مبحث اول: اعجاز لفظی در حدیث نبوی

مبحث اول: اعجاز لفظی در حدیث نبوی

آنچه دربارۀ اعجاز علوم، اخبار غیبی گذشته و آینده، حکمت‌ها، احکام، نظم، قوانین و سایر موارد قرآن گفته می‌شود، در مورد سنّت نیز صدق می‌کند، زیرا قرآن و سنّت از جانب الله تعالی بوده و رسول الله  ج از روی هوی و هوس سخنی نگفته‌اند، بلکه وحی پروردگار را به مردم رسانده‌اند.

این مطلب در مبحث مربوط به سنّت نبوی و نیز در بخش پیشین؛ یعنی در مباحث اعجاز تشریعی و علمی و غیبی قرآن کریم بیان گردید.

همچنین در مبحث مربوط به سلامت و نظافت از دیدگاه اسلام و سایر مباحث، مطالبی در این زمینه آورده شد.

امّا در مبحث پیش رو، الفاظ و نظم و اسلوب حدیث نبوی مورد بررسی قرار می‌گیرد.

آیا حدیث پیامبر  ج از این جنبه، به اعجاز قرآن می‌رسد؟

در پاسخ باید گفت: سخنان پیامبر  ج در اوج فصاحت و بلاغت قرار دارند و هیچ مخلوقی نمی‌تواند در این زمینه با ایشان رقابت نماید.

امّا این بلاغت به اندازۀ اعجازی که مختصّ قرآن مجید است، نیست.

تفاوت بلاغت حدیث و بلاغت قرآن بر انسان‎هایی که دارای فطرتی سالم هستند، پوشیده نیست؛ بویژه افرادی که در بررسی و تحقیق انواع فنون بلاغت تجربه دارند و به اسالیب مختلف آن دقّت نموده و از جایگاه و ارزش هر سخن بلیغی آشنا هستند.

تفاوت روشن میان قرآن و حدیث، یکی از بهترین و صحیح‌ترین شواهد بر این است که قرآن کریم از آسمان نازل شده و ساختۀ محمّد  ج نیست؛ آنگونه که منکران آیات الهی ادّعا دارند.[١١٧٨]

بسیاری از عالمان، بلاغت پیامبر  ج را بیان کرده و آن را از بزرگ‌ترین نشانه‌های نبوّت ایشان دانسته‌اند؛ قاضی عیاض  / می‌گوید: «پیامبر  ج از لحاظ فصاحت زبانی و بلاغت سخن، در برترین جایگاه و مقام بودند و این مسأله کاملا روشن است. ایشان دارای طبعی صاف و روان و شیوا، سخنانی موجز و مختصر، الفاظی فصیح، اقوالی استوار، معانی و مفاهیمی صحیح و به دور از تکلّف بودند و سخنان جامع و حکمت‌های بدیع به ایشان داده شده بود.»[١١٧٩]

ادیب بزرگ؛ مصطفی صادق رافعی  / دربارۀ بلاغت نبوی می‌گوید: «انسان‎ها در برابر این بلاغت بشری متحیّر مانده و نمی‌توانند به این درجه از بلاغت برسند و بسیار مستحکم و غیرمتکلّفانه است و با وجود سهولت و روانی‌اش، کسی نمی‌تواند به آن دست یابد.

این الفاظ را قلبی متّصل به شکوه آفریدگارش ساخته و زبانی که قرآن و حقایقش بر آن نازل شده، صیقل و جلا داده است. بنابراین هرچند وحی نیست، امّا بوسیلۀ وحی و از طریق آن، بیان و تأیید شده و کاملا استوار و به هم مرتبط بوده و هیچ بخشی از آن سست و جدا از هم نیست و نیز سخن زایدی ندارد و حتّی کلمه‌ای زاید در آن یافت نمی‌شود.

آن قدر مختصر و مفید است که گویی ضربان قلبی سخنگوست و برتری و کمال آن نشان‎های از اندیشه‌ها و اهداف پیامبر  ج است.

اگر دربارۀ موعظه باشد، احساس می‌کنی که ناله‌ای از دلی مجروح است، و اگر حکمت باشد، تصویری بشری از روح و روان و بسیار نرم است و اشک‌ها را جاری می‌سازد و در رگ و خون آدمی نفوذ می‌کند.»[١١٨٠]

وی در توضیح اسرار فصاحت و بلاغت در حدیث نبوی چنین می‌آورد: «فصاحت پیامبر  ج از ویژگی‌های منحصر به فرد و ارتجالی و بدیهی ایشان است، زیرا قوم عرب -اگر سخنانی بی‌نقص و استوار و پرمحتوا بیاورند- براساس دیدگاهی قبلی و اندیشه‌ای از پیش تعیین‌شده و به کارگیری اسباب است و در نتیجه، سخنشان متکلّفانه و خودساخته به نظر می‌رسد و علاوه بر این، خالی از عیب و لغزش و آشفتگی نیست و در جایی که باید طولانی آورده شود، کلمات و جملاتی حذف می‌شود یا بالعکس. یا اینکه در برخی موارد، اگر کلمات دیگری جایگزین واژگانشان شود، بهتر است و نیز اگر مفهوم و معنای دیگری اراده گردد، مناسب‌تر به نظر می‌رسد. و براساس تجربه خویش معانی را بیان می‌کنند و برخی بر برخی دیگر -کم و بیش- برتری دارند.

معانی باعث آراستگی و رونق سخن و نظم کلمات می‌شود و بر این اساس و با توجّه به رعایت معانی، ارزش و اعتبار کلام سنجیده می‌شود.

بدون تردید پیامبر  ج فصیح‌ترین فرد عرب بودند و با وجود این، هرگز متکلّفانه سخن نمی‌گفتند و قصد تزیین سخن را نداشتند و هیچ‌یک از اسباب تکلّف در کلام، بر ایشان تأثیر نمی‌گذاشت و همان معنایی را که اراده داشتند، به صورت بلیغ و رسا بیان می‌کردند. علاوه بر این، سخنانشان خالی از عیب و آشفتگی و لغزش بود و همواره با اسلوبی جذّاب و بدیع و روشی منحصر به فرد و شیوه‌ای استوار سخن می‌گفتند، به گونه‌ای که هیچ فراز و نشیبی در سخنانشان یافت نمی‌گردد.

تماهی معانی و مفاهیم کلامشان، الهام نبوّت و برخاسته از حکمت و کاملا عاقلانه بود و از نظر بلاغت و استواری و جذّابیّت و رسیدن به هدف، در اوج قرار داشت.»[١١٨١]

علّامه محمّد خضر حسین در تبیین جنبه‌هایی از بلاغت نبوی می‌گوید: «کسی که به خطبه‌ها، رسائل، گفتگوها و فتاوای پیامبر  ج و نیز به حکمت‌ها و امثال و استعاراتی که در لابلای موارد مذکور آورده‌اند، دقّت نماید، در تمامی آن‎ها انواع بلاغت و بیان جذّاب و زیبا را می‌بیند و در سخن سایر بلیغان، هرگز چنین ویژگی‌هایی را نخواهد یافت.»[١١٨٢]

همچنین می‌گوید: «در حقیقت، کسی به فصاحت و جذّابیّت بیان پیامبر  ج پی می‌برد که احادیث شریف ایشان را به خوبی و دقّت بررسی نماید و تمامی جوانب آن‎ها را در نظر بگیرد، زیرا سخنانی می‌یابد که فی البداهه گفته شده و هرگز متکلّفانه نیست و جملاتی بدیع می‌بیند که دل‌ها را شگفت‌زده می‌کند. کسی که توفیق مطالعۀ کتاب‌های حدیثی را نداشته باشد، باید به کتاب‌های احادیث غریب و نادر توجّه نماید که در کوتاه‌ترین زمان، به بسیاری از الفاظ فصیح و استوار پیامبر  ج دسترسی پیدا می‌کند.

تعدادی از مردم در برخی زمینه‌ها، بسیار آگاه و حکیم هستند، امّا در برخی حوزه‌ها، ضعیف و ناتوانند، ولی رسول الله  ج در تمامی امور زندگی فردی و اجتماعی، حکیم بوده و الفاظی والا و نمونه‌هایی زیبا ارائه داده‌اند.»[١١٨٣]

وی به موارد دیگری از بلاغت پیامبر  ج اشاره نموده و می‌گوید: «برخی از مردم زمانی که در میان جمعی سخن گویند، بسیار زیبا و شیوا حرف می‌زنند، امّا هنگام گفتگو با برخی افراد یا زمان سخن از مفاهیم روزمرّه، بسیار ضعیف و سست نشان می‌دهند.

امّا حدیث پیامبر  ج با افراد یا در معانی قابل فهم و آسان نیز همان ارزش و جایگاه والای بلاغی خویش را حفظ نموده است.»[١١٨٤]

از نشانه‌های بلاغت در حدیث نبوی این است که پیامبر  ج اسالیب و روش‌های متنوّعی را به کار می‌گرفتند و براساس شرایط و حالات سخن می‌گفتند. همچنین شیوه‌های متفاوتی را برای تأثیر در نظر می‌گرفتند که در نظریّات و بررسی‌های معاصر فنّ گفتگو و القا نیز به کار می‌رود.

اگر کسی در این زمینه تحقیق نماید، مواردی که به ذهنش خطور نمی‌کند را می‌یابد؛ می‌بیند که احادیث پیامبر  ج به زیبایی ارائه شده‌اند و بیشترین تأثیر را دارند. همچنین شروع آن‎ها به زیبایی صورت گرفته، مخاطب را تشویق به شنیدن ادامۀ سخن می‌کند، به آرامی و متناسب بیان شده و با کندی یا سرعت ارائه نگشته و واژگانش مرتّب و حروفش متمایز و مشخّص است.

أمّ المؤمنین عایشه  ل می‌گفت: «سخن رسول الله  ج سخنی قاطع و روشن بود و هرکس که آن را می‌شنید، می‌فهمید.»[١١٨٥]

در سنن ابی داود، از جابر  س چنین روایت شده است: «کلام پیامبر  ج با تأنّی و آرام بود.»[١١٨٦]

و در سنن ترمذی چنین آمده است: «رسول الله  ج سخنانشان را آهسته و با فاصله بیان می‌کردند، به گونه‌ای که افراد مجلس آن را حفظ می‌نمودند.»[١١٨٧]

از بزرگ‌ترین نشانه‌ها و ویژگی‌های حدیث نبوی، آوردن تشبیه‌ها، ضرب المثل‌ها، استفادۀ از قیاس و بیان برخی اشارات متناسب با معنا و سایر علائم بلاغت نبوی است.[١١٨٨]

[١١٧٨]- نک: إعجاز القرآن، صص ٣٦٤- ٣٦٦؛ محمّد رسول الله وخاتم النّبیّین – الموسوعة الکاملة- محمّد خضر حسین، ج ٣، ص ١٨٣.

[١١٧٩]- الشّفا، ج ١، صص ٩٥- ٩٦؛ نک: أعلام النّبوّة، ماوردی، ص ٢٦٦.

[١١٨٠]- إعجاز القرآن والبلاغة النّبویّة، ص ٢٧٩؛ نک: إعجاز القرآن، ص ٣٦٤.

[١١٨١]- إعجاز القرآن والبلاغة النّبویّة، صص ٢٨١- ٢٨٢.

[١١٨٢]- محمّد رسول الله وخاتم النّبیّین، ص ١٧٩.

[١١٨٣]- همان، صص ١٧٩- ١٨٠.

[١١٨٤]- همان، ص ١٨١.

[١١٨٥]- ابوداود، شمارۀ حدیث: ٤٨٣٩؛ آلبانی در صحیح الجامع، شمارۀ حدیث: ٤٨٢٦، این روایت را حسن می‌داند.

[١١٨٦]- ابوداود، شمارۀ حدیث: ٤٨٣٨؛ آلبانی در صحیح الجامع، شمارۀ حدیث: ٤٨٢٣، روایت فوق را حسن دانسته است.

[١١٨٧]- سنن ترمذی، شمارۀ حدیث: ٣٦٣٩؛ وی می‌گوید: این حدیث، حسن بوده و فقط آن را از طریق زهری می‌شناسیم.»

[١١٨٨]- برای جزئیّات و نمونه‌های بیشتر، نک: الحوار في السّیرة النّبویّة، محمّد حمد، صص ١٢٧- ١٦٠.