دین اسلام ماهیت شرایع

فهرست کتاب

گفتار دوم: اهمّیت و جایگاه سنّت در قانون اسلامی

گفتار دوم: اهمّیت و جایگاه سنّت در قانون اسلامی

سنّت نبوی دومین منبع قانون‌گذاری در اسلام به شمار می‌رود و بخشی از وحی و ذکری بوده که الله تعالی ضامن حفاظت آن شده است؛ چنانکه می‌فرماید:

﴿إِنَّا نَحۡنُ نَزَّلۡنَا ٱلذِّكۡرَ وَإِنَّا لَهُۥ لَحَٰفِظُونَ[الحجر: ٩]

«همانا ما ذکر [وحی] را نازل کردیم و قطعاً ما نگهبان آن هستیم.»

این وعده و ضمانت، شامل حفاظت قرآن و سنّت نبوی که تفسیرکنندۀ قرآن و نیز حکمت نازل‌شده است، می‌شود، چنانکه الله   می‌فرماید:

﴿وَأَنزَلَ ٱللَّهُ عَلَيۡكَ ٱلۡكِتَٰبَ وَٱلۡحِكۡمَةَ وَعَلَّمَكَ مَا لَمۡ تَكُن تَعۡلَمُ[النساء: ١١٣]

«و الله متعال کتاب و حکمت [سنّت] را بر تو نازل کرد و آنچه را نمی‌دانستی، به تو آموخت.»

ابن حزم  / می‌گوید: «وحی نازل‌شده از جانب الله متعال بر دو نوع است:

١. وحی تلاوت‌شده و نگاشته‌شده به صورتی اعجازآور؛ یعنی همان قرآن؛

٢. وحی روایت‌شده و منقول و غیرنوشته و بدون اعجاز و غیر متلو [تلاوت‌شده] که خوانده‌شده است.

مراد از نوع دوم، خبر منقول از رسول الله  ج است که مرادِ الله تعالی را برای ما بیان می‌کند. الله   در آیۀ زیر می‌فرماید:

﴿وَأَنزَلۡنَآ إِلَيۡكَ ٱلذِّكۡرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيۡهِمۡ[النّحل: ٤٤]

«و [ما این] قرآن را بر تو نازل کردیم تا برای مردم آنچه به سوی آنان نازل شده است را روشن سازی.»[٩٢]

اینکه می‌گوییم الله متعال قرآن و سنّت را حفاظت می‌کند بدین معنا نیست که کسی قصد زیاد و کم‌نمودن آن‎ها را نمی‌کند، بلکه این کار، در گذشته و اکنون بسیار اتّفاق افتاده است.

مراد این است که الله تعالی برخی از عالمان اسلام را مکلّف نموده و توفیق می‌دهد تا دروغ و زیادت و نقصان را از کتاب الله و سنّت نبوی دور سازند.

شیخ الإسلام ابن تیمیّه  / در این باره می‌گوید: «بدون تردید دین اسلام از جانب الله متعال، حفاظت شده است و از آنجا که الفاظ قرآن محفوظ بوده و به طور تواتر نقل می‌شود، کسی اراده و طمع نداشته که چیزی از آن را باطل نماید یا موردی را بر آن بیفزاید، برخلاف کتاب‌های پیشین. الله ـ می‌فرماید:

﴿إِنَّا نَحۡنُ نَزَّلۡنَا ٱلذِّكۡرَ وَإِنَّا لَهُۥ لَحَٰفِظُونَ[الحجر: ٩]

«همانا ما وحی را نازل کردیم و قطعاً ما نگهبان آن هستیم.»

و برخلاف احادیث بسیاری که شیطان قصد تحریف و تغییر عبارات آن‎ها را از طریق زیادت و نقصان و ایجاد دروغ در متون و اسنادشان را داشته است، امّا الله متعال افرادی را می‌فرستد و توفیق می‌دهد تا آن‎ها را حفاظت نمایند و تحریف زیاده‌روها، سرقت خطاکاران و تفسیر اشتباهِ نادانان را دور سازند و آنچه دروغ‌پردازان بر الفاظ‌‌‌‌‌‌‌‌‎شان و اهل تحریف در معانی‌شان افزوده را آشکار و روشن نمایند.»[٩٣]

وی در جایی دیگر چنین می‌آورد: «اگر در تفسیر قرآن، روایت حدیث یا تفسیر آن، اشتباهی صورت گیرد، الله  أ افرادی از این امّت را مکلّف می‌سازد تا آن را روشن نمایند و علیه اشتباه خطاکار و دروغ فرد دورغ‌پرداز، دلیل بیاورند، زیرا امّت اسلام هرگز بر گمراهی جمع نمی‌شود و همواره تا روز قیامت در میان‌شان، گروهی پیروز و بر حق وجود خواهد داشت، چون آخرین امّت هستند و پس از آنان، پیامبری نمی‌آید و بعد از کتابشان، کتابی نیست، درحالی که وقتی امّت‌های پیشین دچار تغییر و تحریف می‌شدند، الله متعال پیامبری را مبعوث می‌نمود تا حقیقت را برایشان روشن سازد و آنان را امر و نهی کند.

امّا پس از محمّد  ج پیامبری نمی‌آید و الله تعالی ضمانت نموده تا آنچه نازل کرده را حفاظت کند و این امّت را بر گمراهی جمع نسازد، بلکه در هر دوره‌ای برای امّت اسلام، افرادی از اهل علم و قرآن را تعیین می‌نماید تا دینش را حفاظت کنند.»[٩٤]

در نتیجه، قرآن کریم نخستین منبع اسلام – از لحاظ اعتقادی، قوانین و اخلاق و آداب- به شمار می‌رود، چون کلام معجز الهی است که به‌وسیلۀ جبرئیل امین  ÷ بر پیامبر  ج نازل گشته و تمامی الفاظش به صورت متواتر نقل شده و به قصد عبادت، تلاوت می‌گردد و در مصاحف نوشته می‌شود.

هرآنچه از پیامبر  ج نقل شده است – غیر از قرآن کریم-؛ مانند سخنان اعتقادی، توضیح احکام شرعی و اجرای عملیِ آنچه در قرآن آمده؛ یعنی همان سنّت یا حدیث نبوی، توسّط وحی یا اجتهاد پیامبر  ج صورت گرفته و ایشان هرگز بر اجتهاد اشتباه باقی نمانده‌اند.

بر این اساس، مرجع سنّت، وحی است؛ به عبارتی دیگر، قرآن کریم وحی تلاوت‌شده است که به قصد عبادت، تلاوت می‌شود، ولی سنّت وحی غیر متلو بوده و به منظور عبادت، تلاوت نمی‌شود. سنّت مراد الله تعالی را برای ما روشن می‌سازد، زیرا الله   خطاب به پیامبر  ج می‌فرماید:

﴿وَأَنزَلۡنَآ إِلَيۡكَ ٱلذِّكۡرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيۡهِمۡ[النّحل: ٤٤]

«و [ما این] قرآن را بر تو نازل کردیم تا برای مردم آنچه به سوی آنان نازل شده است را روشن سازی.»

بنابراین قرآن کریم، نخستین منبع و سنّت دومین منبع قانون‌گذاری و متلازم و وابسته به یکدیگرند و فرد مسلمان فقط با رجوع به این دو منبع، می‌تواند شریعت را بفهمد و هر مجتهد و عالمی به آن دو نیاز دارد.[٩٥]

[٩٢]- أحکام الإحکام في أصول الأحکام، ابن حزم، ج ١، ص ٤٤٠.

[٩٣]- الرّدّ علی البکري، ابن تیمیّه، ج ١، ص ١٧١.

[٩٤]- الجواب الصّحیح لمن بدّل دین المسیح، ابن تیمیّه، ج ٣، ص ٩.

[٩٥]- نک: أعلام الموقعین، ابن قیّم، ج ١، ص ٤٨؛ المختصر الوجیز في علوم الحدیث، ص ٢٩.