مقدّمه
ایمان به غیب یکی از مهمترین و خاصترین ویژگیهای مؤمنان به شمار میرود. آنان به تمامی اخباری که رسولان آورده و از جانب الله ـ رساندهاند، ایمان دارند.
امور قابل درک فقط منحصر به حسّ و ظاهر نیستند. از آنجا که ملحدان فقط حسّ و ظاهر را قبول دارند، امور مدرکه را منحصر به دایرۀ محدودی نموده و آنچه توسّط حسّ و تجربه فهمیدهاند را ثابت و غیر آن را نفی و انکار کردهاند.
به همین علّت، آنان علوم غیبی و آنچه رسولان آوردهاند و در کتابهای آسمانی نازل شده است را انکار نمودهاند.
این دیدگاه و گمان، از لحاظ شرعی، عقلی و تجربی باطل است، زیرا امور مدرکه محدود به آنچه توسّط حس ثابت گردد، نیست و موراد دیگری و اخبار صادقانهای نیز وجود دارد که برترین و مهمترینشان، اخبار الله تعالی و پیامبرانش بوده و در این موارد، بیان و توضیح هر چیزی آمده است.
علوم مدرکه توسّط حس در برابر علومی که رسولان آوردهاند همچون یک قطره در دریایی پُرآب است.
علاوه بر این، اشیائی موجود است که مردم آنها را قبول دارند هرچند با چشم ندیدهاند؛ مانند روح که دیده نمیشود و با وجود این، اگر از بدن خارج شود، انسان بیجان و بیحرکت میگردد. آیا کسی به بهانۀ اینکه روح از محسوسات نیست، آن را انکار و رد میکند؟!
برق نیز چنین است. آیا کسی برق را دیده است؟! مردم فقط اثرش را مشاهده میکنند. آیا ایمان و باور به وجود برق آسانتر و عاقلانهتر است یا ایمان به معبودی که آن را با سایر اسرار و موجودات هستی آفریده است؟!
ناگفته نماند ملحدان این اصل خویش که ادراک را محدود به حسّ و تجربه میکنند، نقض نموده و تجربهها و نظریّاتی را اثبات میکنند و سپس برایشان تجربهها و آرای دیگری بر ضد و در ردّ تجربیّات و نظریّههای قبلی حاصل میشود و آنچه آنان نفی کردهاند را اثبات مینماید.[٤٧٤]
شیخ عبدالرّحمان بن سعدی با ردّ آرای ملحدان میگوید: «اگر به این افراد بیدین و منکر امور غیب که الله تعالی و پیامبر ج از آنها خبر دادهاند، گفته شود که چرا این موارد را انکار میکنید و آنان پاسخ دهند چون موارد مذکور داخل در علومی که ما آنها را بر پایۀ حواسّ و تجربه میدانیم، نیست، در جواب میگوییم: شما گمان کنید که اینگونه است، امّا شیوههای قطعی و یقینی علم فراوان است و بیشتر آنها داخل در ادراک و فهمتان نیست و بدون تردید ادراک شما به اعتراف خودتان، قاصر و محدود است؛ شما قبول دارید که فهم و درکتان محدود به برخی از موادّ زمینی و اسباب و علل آنهاست و با وجود این، تمامی آنها را درک نمیکنید و خودتان به این موضوع اعتراف دارید و رفتارتان همین مطلب را نشان میدهد، چون همواره در جستجوی تجربههایی هستید که گاهی اوقات ثابت میشود، ولی در بیشتر موارد، به شکست میانجامد. بنابراین شرایط شما در زمینۀ اسباب و موادّ زمینی که بنیآدم در اصل فهم آن باهم مشترکند و فقط در میزان فهم و درک تفاوت دارند، اینگونه است، پس چگونه سایر عالَمها؛ آسمانها و جهان غیب و از همه مهمتر، اوصاف و عظمت پروردگار را انکار میکنید؟! درحالی که هیچیک از علوم شما مربوط به آنها نیست؟! قطعاً چنین انکاری به اجماع تمامی عاقلان باطل بوده و فقط نزاع و لجاجت است.»[٤٧٥]
علاوه بر مطالب فوق، برخی از مسائل مربوط به غیب در مبحث ارکان ایمان بیان گردید.
در لابلای مباحث پیش رو نیز مطالبی در این زمینه بیان خواهد شد.
[٤٧٤]- نک: المذاهب المعاصرة، عبدالرّحمان عمیره، ص ١٤٢.
[٤٧٥]- الأدلّة والقواطع والبراهین، ابن سعدی، ص ٣٢٢.