٣- اجبارنکردن دیگران برای پذیرش دین اسلام
اصل بر این است که کسی برای قبول اسلام مجبور نشود.
این موضوع به روشنی در آیات قرآن و عبارات سنّت بیان شده و مسلمانان در رفتار با ملّتها، این مسأله را مدّ نظر داشتهاند.[١٠٧٨]
بنابراین اجبار بر پذیرش دین و اعتقاد از چندین جنبه منتفی است:
أ- کسی که از روی اجبار ایمان بیاورد، ایمانش فایدهای ندارد، زیرا لازم است که ایمان و باور با رضایت و یقین صادقانه و اطمینان قلبی باشد.[١٠٧٩]
شیخ الإسلام ابن تیمیّه / میگوید: «به همین سبب، همۀ ما موافقیم که به ناحق نمیشود بر فردی که مجبور شده است، حکمی صادر کرد و از این رو، کفر یا ایمان چنین فردی اعتبار ندارد.»[١٠٨٠]
ب- وظیفه و تکلیف پیامبران و پیروانشان، تبلیغ و رساندن حقیقت به مردم است.
الله ـ خطاب به پیامبر ج میفرماید:
﴿إِنۡ عَلَيۡكَ إِلَّا ٱلۡبَلَٰغُ﴾[الشّورى: ٤٨]
«بر [عهدۀ] تو فقط تبلیغ [رسالت] است.»
﴿قُلۡ إِنَّمَآ أَنَا۠ مُنذِرٞۖ ﴾[ص: ٦٥]
«[ای پیامبر!] بگو: به درستی که من فقط یک هشداردهندهام.»
بنابراین وظیفۀ اصلی آنان، دعوت و تبلیغ، پنددادن و خیرخواهی، امر به معروف و نهی از منکر؛ یعنی همان نشاندادن راه و ارشاد است.
امّا توفیق و الهام و واردکردن ایمان در دلها، فقط مختصّ الله تعالی است.
این موضوع بیانگر نوعی آزادی است؛ یعنی آزادی انسان از هر نوع واسطه و مانعی که در بیان او و آفریدگارش قرار گیرد. بنابراین رابطه -در دین اسلام- رابطهای مستقیم و بدون واسطه میان بنده و پروردگارش است؛ فرقی نمیکند که از چه جایگاهی برخوردار باشد.[١٠٨١]
ت- شرایط و حالات واقعی افراد غیرمسلمان در کشورهای اسلامی، که در مبحث قبلی، مطالبی در این باره بیان گشت.
ث- گواهی غیرمسلمانان در این زمینه، که در ادامه بیان خواهد شد.
ج- اگر فردی مسلمان با زنی از اهل کتاب ازدواج کند، نباید وی را وادار نماید که دینش را رها کند و اسلام را بپذیرد، بلکه کاملا حق دارد بر آیین خود بماند و تمامی حقوقش نیز حفظ گردد.[١٠٨٢]
[١٠٧٨]- نک: حقوق الإنسان، ص ٣٠١.
[١٠٧٩]- نک: تلبیس مردود، ص ٢٨.
[١٠٨٠]- الإستقامة، شیخ الإسلام ابن تیمیّه، ج ٢، صص ٢١٩- ٢٢٠.
[١٠٨١]- نک: تلبیس مردود، ص ٢٩.
[١٠٨٢]- نک: همان، ص ٣٢.