دین اسلام ماهیت شرایع

فهرست کتاب

گفتار اول: مشروعیّت ازدواج در اسلام

گفتار اول: مشروعیّت ازدواج در اسلام

از دیدگاه اسلام، ازدواج امری جایز بوده و کم‌ترین درجۀ مشروعیّت آن، جواز و اباحت است.

کسی که دلایل شرعی را بررسی نماید، می‌بیند که فقط دلالت بر جواز ندارند، بلکه بیانگر استحباب یا وجوب ازدواج نیز هستند.

کسانی که قائل به فرضیّت یا وجوب عینی یا کفایی هستند، متونی که فرمان به ازدواج داده‌اند را به عنوان دلیل می‌آورند؛ مانند:

﴿فَٱنكِحُواْ مَا طَابَ لَكُم مِّنَ ٱلنِّسَآءِ[النّساء: ٣]

«پس با زنانی [دیگر] که مورد پسند شماست، ازدواج کنید.»

﴿وَأَنكِحُواْ ٱلۡأَيَٰمَىٰ مِنكُمۡ[النّور: ٣٢]

«مردان و زنان مجرّد [و بی‌همسر] خود را همسر دهید.»

و نیز این سخن پیامبر  ج که فرمودند: «يَا مَعْشَرَ الشَّبَابِ، مَنِ اسْتَطَاعَ البَاءَةَ فَلْيَتَزَوَّجْ، فَإِنَّهُ أَغَضُّ لِلْبَصَرِ وَأَحْصَنُ لِلْفَرْجِ، وَمَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ فَعَلَيْهِ بِالصَّوْمِ فَإِنَّهُ لَهُ وِجَاءٌ»[٨٨٦]؛ «ای گروه جوانان! هرکس از شما که توانایی ازدواج را دارد، باید ازدواج کند، زیرا این کار بهتر چشم را [از گناه] می‌پوشاند و شرمگاه را بهتر [از حرام] حفاظت می‌کند و کسی که نتوانست [ازدواج نماید]، باید روزه بگیرد، چون برای او مهار [شهوت] است [و از میل جنسی وی می‌کاهد].»

از دیدگاه آنان، امر دلالت بر وجوب می‌کند و مانعی نیز وجود ندارد. علاوه بر این پیامبر  ج فرمودند که ازدواج از سنّت‌های ایشان بوده و ترک ازدواج و بریدن از آن را نپسندیدند و این مورد، وجوب نکاح را تأیید و تأکید می‌نماید.[٨٨٧]

جمهور عالمان ازدواج را برای کسی که به آن علاقه دارد و از این نمی‌ترسد که گرفتار زنا شود، مستحب می‌دانند، امّا اگر علاقه‌ و شهوتش شدید باشد و بترسد که دچار زنا گردد، ازدواج بر وی واجب است زمانی که قادر بر رعایت مسؤولیّت‌ها و تکالیف ازدواج باشد.[٨٨٨]

[٨٨٦]- صحیح بخاری، شمارۀ حدیث: ٥٠٦٦؛ صحیح مسلم، شمارۀ حدیث: ١٤٠٠.

[٨٨٧]- نک: أحکام الزّواج، عمر أشقر، ص ٢٨.

[٨٨٨]- نک: حاشیة ابن عابدین، ج ٣، ص ٧؛ بدائع الصّنائع، ج ٢، ص ٢٢٨؛ کفایة الأخیار، حسینی، ج ٥، ص ٦٧؛ روضة الطّالبین، ج ٧، ص ١٨؛ صحیح مسلم بشرح النّووي، ج ٩، صص ٥٢٢- ٥٢٣؛ شرح الزّرکشي علی مختصر الخرقي، زرکشی، تحقیق: عبدالله بن جبرین، ج ٥، صص ٥- ٨؛ مغني المحتاج، ج ٣، ص ١٢٥؛ مختصر المزني، ج ٣، ص ٢٥٥؛ الکافي في فقه أهل المدینة، ابن عبدالبر، ج ٢، ص ٥١٩؛ جواهر الإکلیل، آبی، ج ١، ص ٤٧٤؛ أحکام الزّواج، ص ٣٢.