دین اسلام ماهیت شرایع

فهرست کتاب

گفتار پنجم: مشورت و دموکراسی

گفتار پنجم: مشورت و دموکراسی

مسلمانان در زندگی خویش، مشورت را به عنوان روشی صحیح پذیرفته و بر آن اعتماد دارند و – چنانکه بیان گردید- مشورت یعنی پرسش و بررسی دیدگاه عالمان و افراد باتجربه و امانتدار برای رسیدن به حقیقت.

مشورت در موضوعی که نصّی شرعی دربارۀ آن آمده، ممنوع است، «زیرا هیچ اجتهادی در جایی که نص آمده، صحیح و جایز نیست.»

بلکه مشورت در امور عمومی و نیز در متونی که نیاز به اجتهاد شرعی دارند، جایز است.

جهان غرب در زندگی خویش «دموکراسی«را به عنوان قانون و نوعی روش پذیرفته‌اند. این واژه برگرفته از «Demes» و «Cratos» یعنی حکومت فرومایگان بوده و ضدّ آن، اصطلاح «اشرافی» به معنای حکومت نجیب‌زادگان است. سپس از لحاظ سیاسی به معنای حکومت مردم آمده و در تعریفش گفته‌اند: «ارادۀ عمومی مردم، اصل قدرت است و مردم صاحب قدرت و سروری هستند.»

دموکراسی پس از تجربه‌های فراوانی، اشکال مختلفی به خود گرفته و در ساختار سیستم سرمایه‌داری تکثّرگرا که به دنبال حکومت مردم از طریق انتخاب نمایندگان و حاکمانشان و آزادی آنان و نیز در قالب حکومت سوسیالیستی تک‌حزبی آشکار شده و این قانون تقریباً در اروپا از بین رفته و فقط در دو کشور چین و کوبا اجرا می‌شود که در آنجا نیز رو به زوال و نابودی است.

مشورت در برخی امور با دموکراسی، مشترک و در برخی موارد، متفاوت است. این دو معیار در موارد زیر با یکدیگر مشترک هستند:

١. نامزدی رئیس جمهور و انتخاب آن از میان مردم؛

٢. ردّ و ترک تمامی انواع حکومت مطلق یا دیکتاتوری و قبیله‌ای و مذهبی -همچون حکومت کاهنان و روحانیان-، زیرا اسلام دین کهانت و روحانیّت نیست و مردان و هیئات مذهبی در آن جایگاهی ندارند، بلکه در اسلام، عالمان و فقیهانی وجود داشته و هر مسلمانی مرد دین است؛

٣. تعدّد گروه‌های اسلامی در چارچوب دین و تعدّد احزاب دموکراسی در محدودۀ احکام قوانین و پیمان‎ها؛

٤. اثبات مالکیّت فردی -در ضمن آموزه‌های اسلامی برای تحقّق مصالح اجتماعی- در کار مشورت و در چارچوب احکام قوانین و برای مصلحت گروه در نظام دموکراسی؛

٥. دادن آزادی‌های عمومی؛ به‎ویژه آزادی‌های سیاسی در ساختار نظام کلّی و عمومی؛

٦. انتخاب نمایندگانی از طرف مردم برای بیان دیدگاه‌ها و نظرات.

امّا از چندین جنبه با یکدیگر تفاوت دارند:

١. مشورت براساس وحی الهی است و مخالفت با آن، معصیت به شمار می‌رود، زیرا مخالفت با حکم شرعی است، ولی اصول و قوانین دموکراسی را مردم تعیین می‌کنند و مردم گاهی اوقات مرتکب اشتباه شده و در برخی موارد، به حقیقت می‌رسند؛

٢. مشورت در اختیار و قدرت مردم و نه به معنای برتری و سروری آنان است، چون از دیدگاه اسلام، برتری و سیادت از آنِ شریعت و حقّ انتخاب و قدرت برای مردم و در اختیار حاکمان و نمایندگانشان است، امّا در نظام دموکراسی هم قدرت و انتخاب و هم سیادت و برتری از آنِ مردم است؛

٣. مشورت متّکی بر تشکیل و تربیّت شهروندان براساس آموزه‌های دینی؛ به‎ویژه دین اسلام است؛ آن هم تربیّتی که بر پایۀ خشیت و تقوای الهی، خیرخواهی برای حاکم و صراحت در سخن با رعایت شرایط ادب و حکمت باشد. بنابراین مشورت رابطه‌ای اخلاقی در میان حاکم و مردم است؛

٤. قوانین و احکام و مقرّرات مشورت برگرفته از قرآن و سنّت و نیز اجماع و فهم مجتهدان با بررسی اصول اسلام در مسائلی که امّت با آن‎ها روبرو می‌شود، است؛

امّا نظام دموکراسی این موضوع را به مردم واگذار نموده و بر پایۀ دلایل و مدارک ثابتی نیست، زیرا نظر مردم در مواقع مختلف تغییر می‌کند.

٥. از دیدگاه اسلام، لازم است که آزادی از چارچوب ارزش‌های والا و اخلاق اسلامی خارج نشود؛ یعنی مقیّد و مشروط به اوامر و نواهی الهی است.

ولی در سیستم دموکراسی، آزادی محدود به ارزش‌هایی است که مردمِ جامعه آن‎ها را پذیرفته‌اند؛

٦. شریعت اسلام، قدرت اجرایی مردم را محدود ساخته و حقّ انتخاب قوانین از اجتهادات فقیهان را برای مردم، به طور مستقیم یا از طریق نمایندگان آنان و یا از طریق حاکم می‌دهد، چنانچه در قاعده‌ای شرعی آمده است که: «دیدگاه و نظر حاکم اختلاف را از بین می‌برد.»، امّا دموکراسی مردم را منبع تمامی قدرت‌ها و انتخاب‌ها می‌داند.

علاوه بر این، دموکراسی از لحاظ اجرایی اشکال متفاوتی به خود گرفته است؛ مثلاً روش نیابتی و جانشینی که انتخاب‌کنندگان می‌توانند اعمال انتخاب‌شده‌ها را تحت نظر داشته باشند یا آنان را برکنار کنند، یا به شکل رأی‌گیری مردمی و عمومی و تدوین قوانین و ارائۀ آن به مجلس نمایندگان و دادن رأی و تصویب آن، و به روش همه‌پرسی ملّی و نیز به شکل اعتراض مردم بر قوانین به طور مستقیم یا از طریق نمایندگان.

از دیدگاه اسلام، روش مشورت می‌تواند در چارچوب اسلام و قوانین و اجرای احکام شرعی، پیشرفت نماید و تغییر کند تا به دیدگاه صحیح‌تر برسد و به آن اعتماد و قناعت گردد.

همچنین ایرادی ندارد که از نظم و شیوه‌های جدید دموکراسی؛ همچون انتخاب نمایندگان مردمی و تشکیل مجلس عالمان و بزرگان و افراد باتجربه و سیاستمداران و رئیسان و قاضیان و ... پیروی نماید و اجرای دیدگاه اسلام در اختیار حاکم باشد و قوانین و مقرّراتی در چارچوب عام و کلّی اسلام تعیین گردد.

امّا به سبب وجود لغزش‌ها و اموری منفی در نظام دموکراسی؛ اسلام همواره مکر و نیرنگ، تحقیر دیگران و فتنه، خریدن آرا و به بازی‌گرفتن انسان‎ها و نیز غافل‌ساختن مردم و سوء استفاده از آنان را ممنوع می‌داند.[٧٣٢]

[٧٣٢]- نک: النّظام السّیاسي في الإسلام، عبدالعزیز خیّاط، صص ٩٢- ٩٤.