بیان ایمان آوردن حضرت عمر فاروقس
پوشیده نیست که چون آن حضرت جبر منصب نبوت تقرر یافت چگونه سعی بلیغ در تبلیغ دین میفرمود، شب و روز درین فکر میبود و هیچ کوششی و تدبیری فرو نمیگذاشت، لیکن کوشش بسیار نتیجه کم میداد در مدت شش سال معدودی چند نفوس داخل اسلام شدند که تعدادشان به چهل نمیرسد پس آن حضرت از خداوند ذوالجلال دعا کرد که یا عمر بن خطاب را توفیق اسلام عطا کن یا ابوجهل را تا که دین را قوت و عزت حاصل شود. این هر دو کس در مکه خیلی نامور و باقوت و با اثر بودند خداوند کریم دعای آن سرور را در حق حضرت عمر اجابت فرمود. مختصر، حال ایمان آوردن حضرت عمر این است که به قصد کشتن از خانه خارج شد و حکم خداوندی به کارپردازان قضا و قدر دستور داد که عمر بن خطاب را بسوی ما بکشید و سرش را بر قدمهای آن حبیب به نهید که از پی قتل او از خانه بیرون آمده. قدرت خداوندی دیدنی است که در چشم زدن چه انقلاب عظیم میشود شقاوت به سعادت و عداوت به محبت مبدل میگردد، و کفر شدید ایمان کامل میگردد. الحاصل، حضرت فاروق اعظم مطلوب خدا و رسول او بود نه طالب، مراد بود نه مرید، وشتان بین المرتبتین، چون حضرت عمر از خانه خود تیغ خون آشام بیرون از نیام کرده بسوی آن سرور جروانه شد در اثنای راه معجزههای بسیار مشاهده نمود و همدرین حال این خبر بگوش او رسید که همشیره او و شوهرش مسلمان شدهاند. لهذا اولاً بخانه همشیره خود رفت و اراده کرد که شوهرش را قتل سازد همشیرهاش گفت که ای عمر، از ما چه میخواهی؟ هشیار باش که ما در دین بر حق داخل شدهایم و هرگز ازان بر نگردیم. بشنیدن این کلمات حالتی بر وی طاری گشت بعد ازان ازیشان قرآن مجید استماع فرمود، بمجرد شنیدنش انقلاب عظیم در وی رو نماشد و با ارادهی ایمان آوردن بخدمت بابرکت بهترین انبیا جشتافت. غلغله شادمانی در ملاء اعلی افتاد و ملائکه سماوات یکدیگر را بشارت و تهنیت دادند.
آمد آن یاری که من میخواستم راست شد کاری که من میخواستم رفته رفته میرود او سوی دام هم به هجاری که من خواستم
عجائب کتابی پرازنور هست
که هربیت آن بیتمعموره
ست به بزمی که خوانند فصلی ازان
سخن ازحلاوت شودلبگزان
مشام محبان معطر شود
دل از نور ایمان منور شود
تعالی الله آن باذل بیبدل
که آورده هر نکته را برمحل
بوفق روایت رقم میزند
براه دیانت قدم میزند
به ترجیح اخبار دارد مناط
برون نیست از جاده احتیاط
بهنهجیگرفت ست ایرادودق
که افتاده در جان اعدا قلق
عجب دفتر دلگشائی نوشت
که پیچیدهدروی هوایبهشت
معطر چومشک تتار است این
جگرخستگانرا مسیحاست این
زهر نکته سازد معطر دماغ
زهرنکتهاشمیشودتردماغ
بسستازنعوتوصفاتشهمین
کهگردیدهمقبولسلطاندین
فرازندهی روایت اجتهاد
زحق حجت و آیتی برعبا
طریقشریعتمویدازوست
کهنامونشان محمدازوست
دل سنیان داغدارست ازو
کههندوستانسبزوارستازو
چون بدرِ دولت رسید، آن حضرت جاو را در آغوش خود تنگ گرفت چون بگذاشت کلمه طیبه بر زبانش جاری بود که أشهد أن لا إله إلا الله وأشهد أن محمدا رسول الله. و همدران ساعت به اصرار او بالاعلان نماز در حرم الهی ادا نموده شد.
کیفیت ایمان آوردن او از کتاب حمله حیدری نقل میکنیم در آنجا قدری تفصیل این اجمال باید دید لیکن قبل ازان جواب هفوات شیعه مینگاریم. باید دانست که در واقعه ایمان آوردن حضرت فاروق اعظم هیچ جا شیعه گنجایش اختلاف نیافتند بجز اینکه بعض مجتهدین ایشان انکار دعای رسول کردهاند، یکی از مجتهدان ایشان مینویسد که «فاروق عزتی در عرب نداشته پس این احادیث را علمای سنیان از پیش خود برتافتهاند و حاشا که جناب پیغمبر این دعا که مخالف عقل و نقل است بر زبان مبارک آورده باشند». این انکار محض برای فریب دهی عوام است ورنه اقرار این دعا از فضل بن شاذان و شیخ طبرسی و شیخ طوسی و علم الهدی و شیخ مفید و غیرهم ثابت است. این جا بر عبارت بحارالانوار علامه مجلسی اکتفا میکنیم در کتاب مذکور جلد چهاردهم که ملقب است به کتاب السماء والعالم از مسعود عیاشی روایت آورده که «روی العیاشی عن الباقر÷أن رسول الله جقال: اللهم أعز الإسلام بعمر بن الخطاب أو بأبی جهل بن هشام».یعنی از امام باقر÷روایت است که پیغمبر خدا جاز خداوند کریم دعا کرد که الهی عزت ده اسلام را به عمر بن خطاب یا به ابوجهل بن هشام. اکنون انصاف بدست شیعه است که خود بگویند که کدام یکی از شما صادق است و کدام کاذب؟ بعد ازین اشعار حمله حیدری متعلق ایمان حضرت عمر نقل میکنیم و بخیال این که شاید کسی گوید که حمله حیدری کتاب معتبر نیست. اولا: توثیق این کتاب مذکور در مطبع شاه او ده که موسوم بود به سلطان المطابع به تصحیح خاص سلطان العلما مجتهد اعظم مولوی سید محمد باهتمام مدد علی داروغه شاه او دهـ مطبوع گردید و در عنوان کتاب این همه حالات از قلم مبارک جناب مفتی میر عباس صاحب رقم یافته: اولاً چند اشعار مفتی صاحب موصوف نوشته میشود که بهتر ازان توثیق این کتاب نخواهد بود.
از همین کتاب حال ایمان آوردن حضرت فاروق اعظم نقل کرده میشود بنظر عبرت مطالعه باید کرد.