هر سه اقرار علمای شیعه
روایات خرابی ترتیب هم در ضمن این سه اقرار ان شاءالله مذکور خواهد شد.
۱) علامه نوری طبرسی در کتاب فصل الخطاب [۳۷]مطبوعه ایران ص ۲۱۱ مینویسد: الأخبار الكثیرة المعتبرة الصریحة فی وقوع السقط ودخول النقصان فی الموجود من القرآن زیادة علی ما مر فی ضمن الأدلة السابقة وأنه أقل مما نزل إعجازاً علی قلب سید الأنس والجان من غیر اختصاصها بآیة أو سورة وهی متفرقة فی الكتب المعتبرة التی علیها المعول عند الأصحاب جمعت ما عثرت علیها فی هذا الباب. بسیار احادیث معتبره که صریح دلالت میکند بر واقع شدن سقوط و نقصان در قرآن موجود زیاده از آنچه در ضمن دلائل سابقه گذشت و اینکه قرآن موجود بسیار کم است ازان مقدار که بر قلب سید انس و جان بطریق معجزه نازل شده بود و این کمی مخصوص بآیتی یا سورتی نیست. و این احادیث متفرق است در کتب معتبره که بران اعتماد اصحاب ما است جمع کرده ام بر آنچه اطلاع یافتم درین باب. بعد ازین نامهای کتب خویش که در بحث تحریف تصنیف شده بسیار ذکر کرده و انبارهای روایات تحریف مهیا ساخته.
۲) نیز در هم این کتاب ص ۳۰ میفرماید: قال السید المحدث الجزائری فی الأنوار ما معناه: إن الأصحاب قد أطبقوا علی صحة الأخبار المستفیضة بل المتواترة الدالة بصریحها علی وقوع التحریف فی القرآن كلاماً ومادة وإعراباً والتصدیق بها. گفته سید محدث جزائری در کتاب انوار که معنایش بزبان عربی اینست که اصحاب ما اتفاق کردهاند بر صحیح بودن احادیث مستفیضه بلکه متواتره که دلالت صریحه دارند بر وقوع تحریف در قرآن در عبارت و در معنی و در اعراب و اتفاق کردهاند بر تصدیق این احادیث.
۳) نیز در همین کتاب ص۳۷۷ مینویسد: وهی كثیرة جداً حتی قال السید نعمة الله الجزائری فی بعض مولفاته كما حكی عنه أن الأخبار الدالة علی ذلك تزید علی ألفی حدیث وادعی استفاضتها جماعة كالمفید والمحقق الداماد والعلامة المجلسی وغیرهم، بل الشیخ أیضاً صرح فی التبیان بكثرتها بل ادعی تواترها جماعة یأتی ذكرهم. احادیث تحریف قرآن یقیناً بسیاراند تا آنکه گفته سید نعمتهالله جزائری در بعض تالیفات خود چنان که از وی نقل کرده شده که احادیث تحریف زائدست از دو هزار حدیث و دعوی کرده زیاد بودن آنها را جماعتی مثل شیخ مفید [۳۸]و محقق و علامه مجلسی و غیرهم بلکه شیخ نیز در کتاب تبیان بکثرت این روایات تصریح کرده بلکه جماعتی ادعای تواتر آن کردهاند که ذکر ایشان خواهد آمد. باز بفاصله چند سطور مینویسد: واعلم أن ذلك الأخبار منقولة من الكتب المعتبرة التی علیها معول أصحابنا فی إثبات الأحكام الشرعیة والآثار النبویة. بدان که این احادیث منقول است از کتابهای معتبره که بر آن است اعتماد و اصحاب ما در ثابت کردن احکام شرعیه واحادیث نبویه. ۴) در آخر این کتاب قول علامه مجلسی نقل میکند که او فرمود که وعندی أن الاخبار فی هذا الباب متواترة معنی وطرح جمیعها یوجب رفع الاعتماد عن الأخبار رأساً بل ظنی أن الاخبار فی هذالباب لا یقصر عن أخبار الإمامة فكیف یثبتونها بالخبر. نزد من احادیث تحریف قرآن متواتراند باعتبار معنی و ساقط کردن تمام این احادیث فن حدیث را کلاً ناقابل اعتماد میسازد بلکه ظن من آنست که روایات تحریف از روایات امامت کم نیست پس اگر روایات تحریف را اعتبار نکنند مساله امامت را چگونه از روایات ثابت خواهند کرد. ۵) نیز همدرین کتاب فصل الخطاب ص ۹۷ میفرماید: كان لأمیرالمومنین÷ قرآناً مخصوصاً جمعه بنفسه بعد وفاة رسول الله صلى الله علیه وآله وعرضه على القوم فأعرضوا عنه فحجبه عن أعینهم وكان ولده÷ یتوارثونه إماماً عن إمام كسائر خصائص الإمامة وخزائن النبوة وهو عند الحجة عجل الله فرجه یظهره للناس بعد ظهوره ویأمرهم بقراءته وهو مخالف لهذا القرآن الموجود من حیث التألیف وترتیب السور والآیات بل الكلمات أیضاً ومن جهة الزیادة والنقیصة وحیث أن الحق مع علی÷ وعلی مع الحق ففی القرآن الموجود تغییر من جهتین. وهو المطلوب. بود برای امیرالمومنین قرآنی مخصوص که جمع [۳۹]کرده بود آن را بنفس نفیس خود بعد وفات رسول خدا جو پیش کرده بود آن را بر صحابه مگر ایشان اعراض کردند ازان پس پوشیده نموده آن را از چشمهای ایشان و اولاد آن جناب÷بطور میراث مییافتند آن را هر امام از امامی دیگر مانند دیگر خصائص امامت و خزائن نبوت، و آن قرآن اکنون نزد امام غائب است زود کند خدا کشادگی او را ظاهر سازد آن را امام غائب برای مردمان بعد ظهور خود و حکم کند ایشان را بتلاوت آن و آن قرآن مخالف قرآن موجود است باعتبار جمع و ترتیب سور وآیات بلکه ترتیب کلمات نیز و باعتبار بیشی و کمی و چونکه حق همراه علی÷ست و علی همراه حق است پس در قرآن موجود تحریف از هر دو جهت (یعنی به جهت روایات و بجهت قرآن علی) ثابت شده. وهو المطلوب از عبارات سابقه کثیر و مستفیض و متواتر و زائد از دو هزار بودن روایات تحریف و کم نه بودن از روایات امامت ثابت است و ازین عبارت خرابی ترتیب سور و آیات و کلمات هویداست.
۶) در دیباچه تفسیر صافی مطبوعه ایران ص ۱۳ میفرماید: وأما اعتقاد مشائخنا رحمهم الله فی ذلك فالظاهر من ثقة الاسلام محمدبن یعقوب الكلینی طاب ثراه أنه كان یعتقد التحریف والنقصان فی القرآن لأنه روی روایات فی هذالمعنی فی كتابه الكافی ولم یتعرض لقدح فیها مع أنه ذكر فی أول الكتاب أنه كان یثق بمارواه فیه وكذلك أستاده علی بن إبراهیم القمی فإن تفسیره مملوء منه وله غلو فیه وكذلك الشیخ أحمد بن أبی طالب الطبرسی. واعتقاد مشائخ ما/در باب تحریف قرآن پس ظاهر از ثقه الاسلام محمد بن یعقوب کلینی طاب ثراه این است که او معتقد تحریف و نقصان در قرآن بود زیرا که او روایات تحریف قرآن را در کتاب خود کافی روایت کرده و بران روایات هیچ قدح نه کرده با آنکه در آغاز کتاب ذکر کرده که آنچه درین کتاب روایت کند بران اعتمادی دارد و هم چنین استاد او علی بن ابراهیم قمی زیرا که تفسیره او از روایات تحریف پرست و او را درین مساله غلو هست. و هم چنین شیخ احمد بن أبی طالب طبرسی (مصنف احتجاج). ازین عبارت معتقد بها بودن روایات تحریف کما ینبغی ظاهرست و علامه نوری طبرسی فهرست طویل الذیل پیش کرده که در آن اسمای علمای شیعه که در مبحث تحریف تصنیفها کردهاند درج نموده. هر که خواهد در تنبیه الحائرین مطالعه کند.
۷) مجتهد اعظم مولوی دلدار علی در عمادالاسلام میفرماید علی ما نقله فی استقصاء الافحام مجلد اول: قال آیة الله فی العالمین أحله الله دارالسلام فی عماد الاسلام بعد ذكر بنذ من أحادیث التحریف المأثورة عن سادات الأنام علیهم آلاف التحیة والسلام مقتضی تلك الأخبار أن التحریف فی الجملة فی هذا القرآن الذی بین أیدینا بحسب زیادة بعض الحروف ونقصانه بل بحسب بعض الأفاظ وبحسب الترتیب فی بعض المواضع قد وقع بحیث لایشك فیه مع تسلیم تلك الأخبار. گفت آیه الله فی العالمین یعنی مولوی دلدار علی أحله الله دارالسلام در عماد الاسلام بعد ذکر چندی از احادیث تحریف که منقولاند از سرداران خلق علیهم آلاف التحیه والسلام که مقتضای این احادیث آن است که درین قرآن که پیش ماست فی الجمله تحریف واقع شده باعتبار زیادتی بعض حروف کمی آن بلکه باعتبار زیادتی وکمی بعض الفاظ نیز و باعتبار ترتیب نیز در بعض مقامات در وقوع این تحریف بعد تسلیم کردن صحت این احادیث شک نمیتوان کرد. درین عبارت روایات تحریف و عقیدهی تحریف را بسیار سبک کرده تا هم از اقرار مفر نیافته. و وجه سبک کردن اینست که کتاب مستطاب تحفه اثنا عشریه شایع گشته بود و در آن کتاب مواخذه شدید بر مبحث تحریف نموده شده و مجتهد موصوف منجانب پادشاه اوده مکلف برای نوشتن جواب آن کتاب بود.
۸) امام الشیعه مولوی حامد حسین در استقصاء الافحام مجلد اول جابجا اقرار کثرت روایات تحریف و صریح الدلالة بودن آن و اقرار اعتقاد شیعه نموده، از آن جمله در ص ۹ میگوید:
ورود روایات تحریف قرآن بطریق اهل حق در ص ۱۰ میگوید که «اگر بیچاره شیعئی بمقتضای احادیث کثیرهی اهل بیت طاهرین مصرحه بوقوع نقصان در قرآن حرف تحریف و نقصان بر زبان آرد هدف سهام طعن و ملام و مورد استهزا و تشنیع گردد». و در ص ۶۴ میگوید که «اگر هل حق از حافظان اسرار الهی و حاملان آثار جناب رسالت پناهی که هداه اسلام و ائمه ناماند روایت کنند احادیثی که دال است بر آنکه در قرآن شریف مبطلین و اهل ضلال تحریف نمودند و تصحیفش به عمل آوردند و اصل قرآن کما انزل نزد حافظان شریعت موجود است که درین صورت اصلاً بر جناب رسالت مآب جنقصی وطعنی عائد نمیشود فریاد و فغان آغاز کنند».
تمام شد روایات تحریف مع هر سه اقرار علمای شیعه. اینجا لطیفهی تازه بیاد آمد. مولوی دلدار علی صورتِ نو برای تحریف قرآن مجید تراشیده. معاذالله. تحریف کننده رسول خدا جرا قرار داده و آن هم بامر الهی و گفته که چونکه صحابه کرام باعث این تحریف بودند لهذا این تحریف هم بسوی ایشان منسوب کرده خواهد شد. این لطیفه تازه بذهن کسی نرسیده بود.
[۳۷] این کتاب مخصوص برای اثبات تحریف قرآن مجید است. شیعه بالخصوص این چنین کتب خویش را از اهل سنت مخفی میدارند و به هیچ قیمت بدست ایشان نمیفروشند اولا قلمی نسخه این کتاب فراهم کرده شد و چند سال است که بکوشش بسیار بچهار چند قیمت نسخه مطبوعه هم دستیاب شده از دیدن این کتاب ظاهر میشود که شیعه چه قدر سعی بلیغ در معدوم کردن قرآن مجید نمودهاند و چه قدر کتابهای مفرد در این باب تصنیف کردهاند. [۳۸] شیخ مفید ایشان بسیار عظیم است امام غائب بنام او امضا ء فرستاده که در کتاب احتجاج مذکورست و او را باین القاب مخاطب کرده الی الإمام السدید الشیخ مفید. [۳۹] در اهل سنت هم شهرت یافته که حضرت علی قرآنی موافق ترتیب نزول جمع کرده بود مگر محققان قطعاً انکار آن کردهاند و صحیح همین است.