اهل سنت میگویند
که باین طریق معنی قرآن مجید بیانکردن ظلم عظیم است بر لغت عرب، و تحریف معنوی است در آیات کریمه، أعاذنا الله منه. معنی الفاظ قرآنیه از لغت عرب فهمیده میشود واز سباق و سیاق و نیز از استعمال آن لفظ در جاهای دیگر از قرآن مجید. لهذا اولاً سباق و سیاق نقل کرده میشود که دلالت صریحه واضحه دارد برانکه مراد از اهل بیت ازواج مطهرات سیدالبشراند ج، و غیر ایشان درین آیت هرگز هرگز مراد نمیتواند شد. سلسله کلام از جائیکه شروع شده نقل مینمایم:
﴿ يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّبِيُّ قُل لِّأَزۡوَٰجِكَ إِن كُنتُنَّ تُرِدۡنَ ٱلۡحَيَوٰةَ ٱلدُّنۡيَا وَزِينَتَهَا فَتَعَالَيۡنَ أُمَتِّعۡكُنَّ وَأُسَرِّحۡكُنَّ سَرَاحٗا جَمِيلٗا ٢٨ وَإِن كُنتُنَّ تُرِدۡنَ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ وَٱلدَّارَ ٱلۡأٓخِرَةَ فَإِنَّ ٱللَّهَ أَعَدَّ لِلۡمُحۡسِنَٰتِ مِنكُنَّ أَجۡرًا عَظِيمٗا ٢٩ يَٰنِسَآءَ ٱلنَّبِيِّ مَن يَأۡتِ مِنكُنَّ بِفَٰحِشَةٖ مُّبَيِّنَةٖ يُضَٰعَفۡ لَهَا ٱلۡعَذَابُ ضِعۡفَيۡنِۚ وَكَانَ ذَٰلِكَ عَلَى ٱللَّهِ يَسِيرٗا ٣٠ ۞وَمَن يَقۡنُتۡ مِنكُنَّ لِلَّهِ وَرَسُولِهِۦ وَتَعۡمَلۡ صَٰلِحٗا نُّؤۡتِهَآ أَجۡرَهَا مَرَّتَيۡنِ وَأَعۡتَدۡنَا لَهَا رِزۡقٗا كَرِيمٗا ٣١ يَٰنِسَآءَ ٱلنَّبِيِّ لَسۡتُنَّ كَأَحَدٖ مِّنَ ٱلنِّسَآءِ إِنِ ٱتَّقَيۡتُنَّۚ فَلَا تَخۡضَعۡنَ بِٱلۡقَوۡلِ فَيَطۡمَعَ ٱلَّذِي فِي قَلۡبِهِۦ مَرَضٞ وَقُلۡنَ قَوۡلٗا مَّعۡرُوفٗا ٣٢ وَقَرۡنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجۡنَ تَبَرُّجَ ٱلۡجَٰهِلِيَّةِ ٱلۡأُولَىٰۖ وَأَقِمۡنَ ٱلصَّلَوٰةَ وَءَاتِينَ ٱلزَّكَوٰةَ وَأَطِعۡنَ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥٓۚ إِنَّمَا يُرِيدُ ٱللَّهُ لِيُذۡهِبَ عَنكُمُ ٱلرِّجۡسَ أَهۡلَ ٱلۡبَيۡتِ وَيُطَهِّرَكُمۡ تَطۡهِيرٗا ٣٣ وَٱذۡكُرۡنَ مَا يُتۡلَىٰ فِي بُيُوتِكُنَّ مِنۡ ءَايَٰتِ ٱللَّهِ وَٱلۡحِكۡمَةِۚ إِنَّ ٱللَّهَ كَانَ لَطِيفًا خَبِيرًا ٣٤ ﴾[الأحزاب: ۲۸-۳۴].
«ای نبی، بگو ازواج خود را که اگر شما میخواهید زندگی دنیا و زینت یعنی آرام و راحت آن را پس بیائید تا دهم شما را متاع دنیا و رخصت کنم شما را باسلوب خوب. و اگر شما میخواهید خدا و رسول او را و دار آخرت را پس هر آئینه خدا تیار کرده است برای نیکی کنندگان از شما ثوابی عظیم. ای ازواج نبی، هرکه مرتکب شود بیحیائی صریح را افزوده شود برای او عذاب دو چند و هست این کار برخدا آسان و هر که اطاعت کند از شما خدا و رسول او را کند کار نیک بدهیم او را ثواب المضاعف، تیار کردهایم برای او روزی با عزت. ای ازواج نبی، نیستید شما مثل کسی دیگر از زنان بشرطیکه تقوی گزینید پس نرمی مکنید در سخن گفتن ورنه طمع و بدنیتی خواهد کرد کسیکه در دلش بیماری (فسق و فجور) است و بگوئید سخن موافق شریعت و قرار گیرید در خانههای خود و بیرون مروید مانند بیرون رفتن در زمانه جاهلیت پیشین، و قائم کنید نماز و بدهید زکات، و اطاعت کنید در همه امور خدا و رسول او را، جز این نیست که (ازین نصائح) میخواهد خدا که دور کند از شما نجاست (گناهان). ای اهل خانهی نبی، و پاک کند شما را حق پاک کردن و یاد دارید آیات خداوندی و حکمت را(یعنی قرآن مجید را) که خوانده میشود و یاد دارید آیات خداوندی و حکمت را(یعنی قرآن مجید را) که خوانده میشود یعنی نازل میگردد در خانههای شما هر آئینه خداست صاحب لطف و باخبر».
بعد تلاوت این آیات که آیت تطهیر در میان آنهاست کسیکه از عقل و حواس بهرهی داشته باشد هرگز آیت تطهیر را بر غیر ازواج مطهرات فرود نخواهد آورد و هرگز در وهم او نخواهد آمد که از لفظ اهل بیت کسی دیگر بجز ازواج مطهرات مراد میتواند شد. بعد این چنین دلالت واضحه صریحه حاجت تفسیر باقی میماند نه ضرورت ورق گردانی کتب لغت، شیعه هم ازین سباق و سیاق عاجزاند و جوابی بجز [۹۲]تحریف قرآن - معاذ الله منه- ندارند لیکن این جواب مصداق «عذر بدتر از گناه» است و بجای خود دلیلی است روشن بر بطلان مذهبشان.
بعد این سباق وسیاق، شان نزول این آیات را که در احادیث صحیحه وارد شده و همه مفسران بلا اختلاف بیان کردهاند مطالعه باید کرد. و آن اینکه ازواج مطهرات چون دیدند که ایام عسرت و تنگدستی بگذشت باب فتوحات و غنائم مفتوح شده در مدینه طیبه خانهی از مسلمانان نیست که از آسودگی و خوش حالی خالی باشد بجز خانههای ما که بدستور سابق فاقههای پی در پی میشود روزی همه مجتمع شده بخدمت سیدالمرسلین جعرض حال کردند ودرخواست نمودند که نفقه بقدر کفایت مقرر شود. این قدر میل بسوی دنیا که بقدر ضرورت است ودر حق دیگران بلاشبهه جائز، لیکن از ازواج مطهرات آن هم پسند خدا و رسول وی جنیفتاد و آن حضرت جتا یک ماه اندرون خانه قدم مبارک نه نهاد. بعد یک ماه این آیت نازل شد که ای نبی از ازواج خود بپرس که ایشان زندگی دنیا و راحت آن میخواهند یا طالبان رضای خدا و رسول و دار آخرتاند. اگر ایشان طالب دنیا باشند پس ایشان را طلاق بده و بگو که متاع دنیا داده شما را رخصت خواهم کرد و این رخصت کردن جمیل خواهد بود یعنی صرف تعلق زوجیت قطع خواهد شد و ناخوشی و ناراضی درمیان نخواهد آمد که تعلقی که میان نبی و امت میباشد آن هم مختل شود. و اگر ایشان طلبکار خدا و رسول باشند پس بایشان بفرما که دست از دنیا راحت آن بشویند و برای ایشان در آخرت ثواب عظیم است.
بعد نزول این آیات، سرور انبیا جنزد ازواج مطهرات رفت و ابتدا از ام المومنین حضرت عائشه صدیقه کرد و فرمود که از جانب حق تعالی سوالی از او شده باید که در جواب عجلت نه کنی بلکه از والد خویش مشاورت کرده جوابی دهی بعد ازان این آیات کریمه بر خواند. ام المومنین بمجرد استماع گفت: «فیم أشاور أبی؟ إنی أختار الله ورسوله والدار الآخرة». یعنی این چیست که در آن با پدر خود مشوره کنم من اختیار میکنم خدا را و رسول او را و دار آخرت را. بعد ازان رسول خدا جفرداً فرداً نزد دیگر [۹۳]ازواج مطهرات رفت واین آیات کریمه تلاوت فرمود، همین یک کلمه بر زبان هر یکی بود که «إنی أختار الله ورسوله والدار الآخرة» مضمون این شعر بر زبانشان بود.
از فراق تلخ میگوئی سخن
هرچه خواهی کن ولیکن این مکن
در حقیقت کدامین دولت از همنشینی سرور انبیا جبهتر تواند شد که آن را اختیار کرده شود. و درین هم شک نیست که ازواج مطهرات کاری عظیم کردند که از حوصلهی بشری بالاتر بود. یک طرف پیش ایشان وعدهی متاع دنیا و آن هم غیر محدود و چنانچه از کلمه ﴿ أُمَتِّعۡكُنَّ ﴾ظاهرست و با آن این اطمینان که عاقبت خراب نخواهد شد، چنان که از کلمه ﴿ سَرَاحٗا جَمِيلٗا ٢٨ ﴾ظاهرست ودیگر جانب همان فقر و فاقه و همان زندگانی که میدانی و شرف زوجیت سیدالبشر وثواب آخرت که لانظیر له. ایشان بتوفیق الهی و ببرکت صحبت رسالت پناهی متاع غیر محدود دنیا را پشت پای زده خدا و رسول را اختیار کردند و درین امتحان خداوندی که سخت تر از سخت بود چنین کامیابی حاصل کردند ﴿ ذَٰلِكَ هُوَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِيمُ ٧٢ ﴾[التوبة:۷۲].
سیدعالم جاز جواب ازواج مطهرات خود نهایت خوشنود شد و از بارگاه رب العزت بصله این خوشنودی چنان عظیم الشان انعامات بایشان عطا شد که مثال آن در شریعت الهی نیست. یکی از آن اینکه آن حضرت جرا از طلاق دادنشان ممنوع کرده شد تا که چشمهای ایشان خنک گردد که از برای کسیکه متاع دنیا را پشت پا زدند اندیشه و دغدغه جدائی او نماند قوله تعالی: ﴿ ذَٰلِكَ أَدۡنَىٰٓ أَن تَقَرَّ أَعۡيُنُهُنَّ ﴾[الأحزاب: ۵۱] و این فرمان واجب الاذعان از فوق عرش نازل شد که با ازواج مطهرات بعد وفات آن سرور کسی نکاح نتواند کرد و تا ظاهر گردد که بعد وفات هم تعلق زوجیت باقی است و در آخرت هم قایم خواهد ماند. قوله تعالی: ﴿ وَمَا كَانَ لَكُمۡ أَن تُؤۡذُواْ رَسُولَ ٱللَّهِ وَلَآ أَن تَنكِحُوٓاْ أَزۡوَٰجَهُۥ مِنۢ بَعۡدِهِۦٓ أَبَدًاۚ إِنَّ ذَٰلِكُمۡ كَانَ عِندَ ٱللَّهِ عَظِيمًا ٥٣٣ ﴾[الأحزاب: ۵۳] [۹۴]. و یکی از آن اینکه بایشان وعدهی الهی شد که هر عمل [۹۵]نیک که ایشان کنند ثواب آن المضاعف خواهد بود مثلاً ام المومنین حضرت عائشه دو رکعت نماز گزارد و پدرش حضرت ابوبکر صدیق که باجماع قطعی افضل البشر بعد الانبیاست دو رکعت نماز گزارد ام المومنین ثواب دو رکعت از پدر خود المضاعف خواهد یافت. و یکی ازان اینکه ایشان را بشارت داده شد که اگر بر صفت تقوی قایم خواهند ماند هیچ کس از زنان مماثل و همرتبهی ایشان نخواهد بود. مرتبه ایشان عند الله از همه بالا و برتر [۹۶]خواهد بود. اگر کسی گوید که دلیل این چیست که ایشان بر صفت تقوی قایم بودند جوابش آنکه تا امروز کسی از دشمنان که در عیب جوئی بزرگان ضرب المثلاند حرکتی خلاف تقوی یعنی خلاف این نصائح که درین آیات است ثابت نکرده. و جوابی دیگر آنکه بر صاحب تقوی بودن بهتر ازین چه دلیل خواهد بود که آن حضرت جدرین آیات مامور شده باینکه هر که از ازواج مطهرات صاحب تقوی نباشد یعنی طالب دنیا بود او را طلاق دهد وآن حضرت جکسی را ازیشان طلاق نداد این یک دلیل برابر هزارها دلائل است، بمطالعه سباق و سیاق و بمطالعه این نزول مصداق لفظ ﴿ أَهۡلَ ٱلۡبَيۡتِِ ﴾[الأحزاب: ۳۳] چنان متعین شد که احتمالی خلاف آن باقی نماند. نیز مقصد آیه تطهیر هم ظاهر گردید اصل این است که داب ناصح مشفق این است که چون نصیحت میکند میخواهد که منصوح از نصیحت او متاثر شود لهذا قبل نصیحت یا بعد آن این امر را واضح میسازد که در ین نصیحت هیچ غرض من نیست ازین نصیحت مقصود خالص نفع رسانی تست و بس. فطرت انسانی است که بعد ادراک این امر که درین نصیحت غرض ناصح مشوب نیست ازان نصیحت متاثر میشود و برای کاربند میگردد. ولنعم ما قیل:
نصیحت که خالی بود از غرض
چو دادروی تلخ است دفع مرض
حق تعالی در قرآن مجید این اسلوب مشفقانه را بدرجه کمال مرعی داشته صدها مثال این در قرآن مجید توان یافت. جابجا میفرماید: ﴿ خَيۡرٞ لَّكُمۡ ﴾[البقرة: ۵۴] وجائی میفرماید ﴿ قُل لَّآ أَسَۡٔلُكُمۡ عَلَيۡهِ أَجۡرًا ﴾[الأنعام: ۹۰] [۹۷]. جائی میفرماید: ﴿ قُلۡ مَآ أَسَۡٔلُكُمۡ عَلَيۡهِ مِنۡ أَجۡرٖ وَمَآ أَنَا۠ مِنَ ٱلۡمُتَكَلِّفِينَ ٨٦ ﴾[ص: ۸۶] به همین اسلوب درین آیات چون ازواج مطهرات را این چنین نصائح بلیغه که جامع جمیع صفات کمالاند فرمود ارشاد نمود که ﴿ إِنَّمَا يُرِيدُ ٱللَّهُ لِيُذۡهِبَ عَنكُمُ ٱلرِّجۡسَ ﴾[الأحزاب: ۳۳] یعنی مقصود الهی ازین نصائح اینست که از باطن شما ظلمت و کدورت معاصی دور شود وکمال نورانیت و طهارت و تقدس در شما پیدا شود بجز این مقصدی دیگر ازین نصائح نیست. اینست مقصد آیت تطهیر که آن را از کجا تا کجا برده کلام الهی را خبط بیربط کردند همین مقصد آیت تطهیر را مفسران [۹۸]واضح تر بیان کردهاند.
اکنون مواقع دیگر را که در قرآن مجید لفظ اهلیت وارد شده باید دید که در آنجا این لفظ چه معنی دارد، از آن جمله در سورهی هود بسلسله قصه حضرت ابراهیم علی نبینا وعلیه الصلوة والسلام است که چون فرشتگان برای هلاک کردن قوم لوط÷آمدند و پیشتر بخدمت حضرت ابرایم حاضر شدند چونکه مُشکل بشکل انسانی بودند حضرت ابراهیم ایشان را بنی آدم دانسته پیش ایشان طعام نهاد که در آن گوشت گوساله بریان بود. فرشتگان دست بسوی طعام دراز نکردند حضرت ابراهیم ترسید که شاید ایشان دشمن من باشند که از طعام من پرهیز میکنند. فرشتگان خود را ظاهر ساختند و گفتند که ما برای هلاک کردن قوم لوط آمدهایم. از استماع این خبر حضرت ساره زوجهی حضرت ابراهیم شادمانی نمود قالﻷ: ﴿ وَٱمۡرَأَتُهُۥ قَآئِمَةٞ فَضَحِكَتۡ فَبَشَّرۡنَٰهَا بِإِسۡحَٰقَ وَمِن وَرَآءِ إِسۡحَٰقَ يَعۡقُوبَ ٧١ قَالَتۡ يَٰوَيۡلَتَىٰٓ ءَأَلِدُ وَأَنَا۠ عَجُوزٞ وَهَٰذَا بَعۡلِي شَيۡخًاۖ إِنَّ هَٰذَا لَشَيۡءٌ عَجِيبٞ ٧٢ قَالُوٓاْ أَتَعۡجَبِينَ مِنۡ أَمۡرِ ٱللَّهِۖ رَحۡمَتُ ٱللَّهِ وَبَرَكَٰتُهُۥ عَلَيۡكُمۡ أَهۡلَ ٱلۡبَيۡتِۚ إِنَّهُۥ حَمِيدٞ مَّجِيدٞ ٧٣ ﴾[هود: ۷۱- ۷۳] ترجمه: «و زوجه ابراهیم ایستاده بود (باستماع خبر هلاکت آن قوم) تبسم کرد پس خوشخبری دادیم به اسحاق و بعد وی به یعقوب. زوجه ابراهیم گفت که من چنان خواهم زاد من پیر شده ام عقیمه هستم و این شوهر من نیز پیر شده است. فرشتگان گفتند که ای زوجه ابراهیم از قدرت خدا تعجب میکنی حالانکه رحمت خدا و برکات او برشماست ای اهل بیت هر آئینه خداست صاحب حمد و صاحب بزرگی».
قدرت خداوندی تماشا کردنی است که شیعه هم درین آیت مفر نیافتند و همه بالاتفاق اقرار کردهاند که درین آیت لفظ اهل بیت بزوجه حضرت ابراهیم اطلاق یافته حتی که مجتهد اعظم ایشان سلطان العلما مولوی سید محمد راه گریز مسدود یافته اقرار نموده در کتاب خود بوارق که بجواب باب امامت تحفه اثنا عشریه است مینویسد، عبارتش بلفظه این است: «و ادخال حضرت ساره در قوله تعالی: ﴿ رَحۡمَتُ ٱللَّهِ وَبَرَكَٰتُهُۥ عَلَيۡكُمۡ أَهۡلَ ٱلۡبَيۡتِ ﴾[هود: ۷۳] نه از حیثیت زوجیت حضرت ابراهیم است بلکه چون بنت خاله یا بنت عم آن جناب، على اختلاف الروایات بودهاند داخل اهل بیت بوده باشند». بعد اقرار اینکه حضرت ساره زوجه حضرت ابراهیم مصداق اهل بیت است، این قول جناب مجتهد که سبب این، زوجیت نیست بلکه فلان یا فلان است برکدام دلیل مبنی است لیکن من ازین قطع نظر کرده از شیعه میپرسم که اگر بنت خاله با بنت عم بودن باعث دخول در اهل بیت است پس بنات خاله و بنات عم [۹۹]سرور انبیا جچه خطای شما کردهاند که ایشان را از اهل بیت خارج مینمائید؟! برای خدا انصاف کنید.
جناب مجتهد خود هم میدانست که جواب او چه قدر لغو و بیهوده است لهذا بعد این جواب جوابی دیگر تراشیده میفرماید: «ومعهذا قرابت معنویه که مناط فوز باهل بیت و سبب ازدواج در زمره اهل بیت هست نیز متحقق بود». حاصل این جواب اینکه حضرت ساره بسبب قرابت معنویه یعنی به سبب مومنه بودن مصداق اهل بیت شد. ما بر این جواب میگوئیم که چشم ما روشن دل ما شاد. در امت محمدیه هر مومن و هر مومنه را درین صورت اهل بیت باید گفت و مصداق اهل بیت باید دانست خواه قرابت نسبی بآن حضرت جداشته باشند یا نه. عداوت شیعه با خاصان سرور انبیا جباید که برای اخراج ازواج مطهرات از اهل بیت چه ناکردنیها که نمیکنند و چه ناگفتنیها که نمیگویند.
بعد طی کردن این مراحل و ثابت شدن اینکه در آیت تطهیر مراد الهی از لفظ اهل بیت ازواج مطهراتاند حاجت تحقیق لغت نیست لیکن کلمات چند متعلق این هم نوشته میشود. در لغت عرب ثابت و مقرر و شایع و ذایع است که لفظ اهل چون بسوی مقامی مضاف میشود بمعنی ساکن [۱۰۰]آن مقام میباشد مثلاً اهل مکه بمعنی ساکن مکه، اهل هند بمعنی ساکن هند و غیر ذلک. پس باین قاعده اهل بیت نبی کسانی باشند که در خانه نبی سکونت داشته باشند و ظاهرست و مسلم است که در خانهی آن حضرت جبجز ازواج مطهرات سکونت کسی دیگر نبود لهذا لفظ اهل بیت مخصوص به ازواج مطهرات باشد. بر کسی دیگر اطلاق این لفظ مجاز خواهد بود نه حقیقت.
اینجا سخنی دیگر است بس متین، روزمره مسلمانان است که میگویند ازواج مطهرات گویا لفظ مطهرات برای ازواج جزو لاینفک گشته، و این روزمره از زمانه سلف تا امروز جاری است حتی که در کلام علمای شیعه هم جا بجا دیده میشود. و شک نیست که این روزمره ماخوذ است از همین آیت تطهیر چه لفظ مطهرات مشتق است از لفظ تطهیر. این روزمره هم شبعه ایست از لغت
و نیز دلالت میکند برانکه اجماع مسلمین کلهم اجمعین بر نیت که مصداق اهل بیت ازواج مطهراتاند و مراد الهی از لفظ اهل بیت در آیه تطهیر بجز ازواج مطهرات کسی دیگر نیست.
یک دو عذر لنگ شیعه باقی است آن را هم بحول الله و قوته، هباء منثورا گردانیده تفسیر این آیت ختم کرده خواهد شد.
[۹۲] چنانچه مولوی عبدالحسین پروفیسر جامعه سلطانیه لکهنو در رساله «تذکرة النسوان» برای فرود آوردن این آیت بر غیر ازواج مطهرات در دامن تحریف پناه گرفته میگوید که «بظاهر جامع قرآن حضرت ثابث تی یه کاز روئی که هی که آیت تطهیر که وان آیات کی در میان مین لا کهیرایی تا که حضرت عائشه ام المومنین که نمک خواری کاحق ادا کرد دین ورنه هر عاقل سمج سکتا هی که آیت ماقبل مابعدین آیت تطهیر اینطور به نظر مى اید جبی جهوطی موتی سونی کی کهندطی ترجمه واضح باد که رساله تذکرة النسوان بر صفحات سهیل یمن لکهنو جلد ۵ نمبر ۱۲ اشاعت یافته و باین سبب اعتبار و استنادش در بالا گذشت. ترجمه این عبارت اردو در فارسی این است: «بظاهر جامع قرآن یعنی حضرت (خلیفه) ثالث این کار نمایان کرده که آیه تطهیر را در میان این آیت کذاشته تا که حق نمک حضرت عائشه ام المومنین ادا شود (و وی داخل آیه تطهیر گردد) ورنه هر عاقل تواند فهمید که در آیات ماقبل و مابعد آیت تطهیر چنان مینماید که در گوهرهای کاذبه (یعنی مصنوعی) دانه کلان از طلا نیست از عبارت رساله مذکوره خرابی ترتیب آیات که قسمی است از اقسام پنجگانه تحریف بالصراحة معلوم میگردد و از اطلاق لفظ گوهرهای کاذبه الحاق کلام انسانی در قرآن مجید ظاهر میشود و مفهوم میگردد که نزد شیعیان آیات ماقبل و مابعد کلام انسانی است چه بر کلام الهی اطلاق لفظ «گوهرهای کاذبه» شاید شیعه هم نخواهد کرد. [۹۳] در آن وقت ازواج مطهرات نه بودند. عائشه صدیقه، حفصه، ام حبیبه، سوده، ام سلمه، صفیه، میمونه، زینب، جویریه رضی الله عنهن أجمعین. [۹۴] ترجمه شما را جائز نیست که رسول خدا را ایذا دهید و نکاح بکنید بازواج او بعد او. این نزدیک خدا گناه عظیم است معلوم شد که بعد وفات نبوی هم نکاح بایشان موجب ایذای رسول است. [۹۵] در آیت بعد هم فرموده که عذاب آن دو چند خواهد بود این مضمون برای اظهار عدل فرموده ورنه هرگاه که صاحب تقوی بودن ایشان ثابت گردید عمل بد از ایشان متصور نیست. [۹۶] در احادیث صحیحه که برای حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها «سیدة نساء أهل الجنة» وارد شده امهات المؤمنین بنابر قرآنی از آن مستثنی خواهند بود قطعاً یعنی حضرت فاطمه زهرا سوای ازواج مطهرات سرور باقی زنان جنت خواهد بود. چنانچه در حدیث صحیح برای حضرت حسنین وارد شده که سردار جوانان جنتاند ازین سرداری رسول خدا جو حضرت علی و سائر خلفای راشدین مستثنیاند. در اصول فقه مسلم شده: ما من عام إلا وقد خص. [۹۷] ترجمه: بگو: ای نبی که نمیخواهم از شما برای تعلیم مزدی. این آیه جزویست از آیه مودت فی القربی که تفسیرش بعد ازین خواهد آمد. ان شاءالله تعالی. [۹۸] چنانچه علامه زمخشری که عندالکل امام لغت عرب است در تفسیر کشاف تحت همین آیت مینویسد: «ثم بین أنه إنما نهاهن وأمرهن ووعظهن لئلا یقارف أهل بیت رسول الله جالمآثم ولیتصوّنوا عنها بالتقوی. واستعار للذنوب الرجس وللتقوی الطهر». باز بفاصله قلیله مینویسد: «فی هذا دلیل بیّن علی أن نساء النبی جمن أهل بیته». یعنی باز باین فرموده خدا که جز این نیست که نهی فرمود خدا ازواج مطهرات را (از بعض امور) و امر کرد (در بعض امور) و ایشان را نصیحت کرد تا که اهل بیت رسول خدا جارتکاب گناهان نکنند و از گناهان محفوظ باشند بذریعه تقوی و استعاره کرد برای گناهان نجاست را، و برای تقوی لفظ طهارت را، درین آیات دلیل واضح است بر اینکه ازواج نبی جاز اهل بیت اویند . خداوند کریم ظلمت معاصی را به نجاست تعبیر کرد تا طبیعت از آن متنفر گردد و تقوی را به طهارت تعبیر کرد تا بسوی آن رغبت پیدا شود. [۹۹] وجود بنات خاله و بنات عم برای آن حضرت جاز نص قرآنی ثابت است در سوره احزاب فرموده عز شأنه: ﴿ يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّبِيُّ إِنَّآ أَحۡلَلۡنَا لَكَ أَزۡوَٰجَكَ ٱلَّٰتِيٓ ءَاتَيۡتَ أُجُورَهُنَّ وَمَا مَلَكَتۡ يَمِينُكَ مِمَّآ أَفَآءَ ٱللَّهُ عَلَيۡكَ وَبَنَاتِ عَمِّكَ وَبَنَاتِ عَمَّٰتِكَ وَبَنَاتِ خَالِكَ وَبَنَاتِ خَٰلَٰتِكَ ﴾[الأحزاب:۵۰]. حیف صد حیف که شیعه برین قدر اکتفا نکردهاند که این حضرات را از اهل بیت خارج کنند بلکه عم نبی و ابن عم نبی چنان کلمات تذلیل و قبیح گفتهاند که معاذالله ولد الزنا جهنمی گر فرمودهاند , غرض که هیچ زشتی فرو نگذاشتهاند حالانکه رسول خدا جایشان را باهتمام خاص زیر چادر خود گرفته اهل بیت خویش فرمودهاند چنانچه زیر بحث حدیث کساء ان شاءالله خواهد آمد. [۱۰۰] علمای شیعه هم تسلیم میکنند که معنی لغوی همین است چنانچه در تحفه اثنا عشریه از ملاعبدالله مشهدی نقل فرموده.