چند مسائل ضروریه
چند مسائل ضروریه متعلق مبحث خلافت و امامت که میان اهل سنت و شیعه مختلف است اولاً دانستن آن ضروری است لهذا قبل تفسیر آیات، نوشته میشود.
۱) نزد اهل سنت خلافت و امامت کبری بمعنی پادشاهی است مگر نه هر پادشاهی، بلکه پادشاهی که برای اجرای احکام دینیه و اقامت سیاست اسلامیه نیابتاً عن النبی جباشد. و نزد شیعه خلافت و امامت صنعتی است مانند نبوت پادشاهت به او منضم باشد یا نباشد و قوت اجرای احکام دینیه حاصل بود یا نبود.
۲) نزد اهل سنت تقرر خلیفه منجانب شارع ضروری نیست بلکه بر امت واجب است که هر کسی از او حصول مقاصد خلافت متوقع باشد او را خلیفه سازند مانند امام نماز که بر مقتدیان است که کسیکه اهلیت امامت داشته باشد او را امام خود مقرر کنند و چنان که اگر در انتخاب امام نماز غلطی کنند و نااهل را امام مقرر کنند گنهگار میشوند همچنان اگر در انتخاب خلیفه غلطی کنند و شخصی را که اهلیت انجام دهی مقاصد خلافت نداشته باشد خلیفه مقرر نمایند گنهگار خواهند شد. و نزد شیعه تقرر خلیفه و امام بر ذمه شارع است چنان که تقرر نبی، امت را جائز نیست که کسی را برای خلافت و امامت منتخب کند چنان که جائز نیست انتخاب کسی برای نبوت.
۳) نزد اهل سنت معصوم بودن شرط خلافت نیست، نیز اطاعت خلیفه مطلقاً فرض نیست بلکه صرف در آن احکام که خلاف کتاب و سنت نباشد اطاعت او لازم است چنان که از تفسیر آیه اولی الامر عنقریب واضح خواهد شد. و نزد شیعه خلیفه و امام مثل نبی معصوم میباشد و مثل نبی در جمیع امور اطاعت او فرض میباشد.
۴) شیعه ادعای نص برای ائمه میکنند، آن نص تشریعی است. یعنی اینکه منجانب شارع ارشاد میشود که فلان کس را امام مقرر کردیم، ای بندگان، اطاعت او کنید و اهل سنت که برای حضرات خلفای ثلاثه نص میگویند آن نص تشریعی [۴۶]نیست بلکه نص تقدیری است، یعنی حق تعالی خلافت این حضرات مقدر کرده بود و از آن امر مقدر ما را خبر داد گاهی بطور پیشگوئی و گاهی باین طور که علامات خلیفه بر حق بیان فرمود و ارشاد نمود که این علامات در هر که یابید او را خلیفه بر حق دانید چنان که هرگاه بنی اسرائیل درخواست تقرر خلیفه کردند حق تعالی علامت خلیفه بر حق بیان فرمود و آن علامت بجز حضرت طالوت در کسی یافته نشد.
بر عاقل خبیر مخفی نیست که نص تقدیری اعلی و افضل است از نص تشریعی زیرا که در نص تشریعی بندگان را اختیار میباشد که خواهند بر آن نص عمل کنند و خواهند نه کنند. چنان که در نص نماز و روزه و سائر احکام شرعیه. ودر نص تقدیری کسی را اختیار خلافت باقی نمیماند چه از غیب همان ظاهر میشود که شاعر مقدر فرموده و پسند کرده و ظاهرست که اگر از برای خلفای راشدین نص تشریعی میبود و بندگان باختیار خود در انتخاب غلطی میکردند دین اسلام که هنوز متمکن نشده بود برباد میرفت حالانکه وعده الهی است که این دین تا قیامت باقی خواهد ماند. حضرت شیخ ولی الله محدث دهلوی/در کتاب ازالةالخفا همین معنی را بیان میفرماید که خلافتِ حضرت سید المرسلین جامری نیست که عامه را بآن مکلّف ساخته باشند فقط پس اگر بحب امر عمل کردند مطیع شدند و اگر عصیان ورزیدند مستوجب عقوبت گشتند. بلکه وعدهی بود از فوقِ عرش نازل شده که امکانِ تخلف نداشت و درین وعده تعلق به جبری و اختیار احدی نبود.
بعد ازین شروع در تفسیر آیات میکنم ولا حول ولا قوة إلا بالله وهو حسبی ونعم الوكیل.
[۴۶] کسانیکه از علمای اهل سنت میگویند که خلافت این بزرگواران منصوص نبود مراد ایشان انکار همین نص تشریعی است.