تفسیر آیت دعوتِ اعراب سورهی فتح ـ پاره بیست و ششم
﴿ قُل لِّلۡمُخَلَّفِينَ مِنَ ٱلۡأَعۡرَابِ سَتُدۡعَوۡنَ إِلَىٰ قَوۡمٍ أُوْلِي بَأۡسٖ شَدِيدٖ تُقَٰتِلُونَهُمۡ أَوۡ يُسۡلِمُونَۖ فَإِن تُطِيعُواْ يُؤۡتِكُمُ ٱللَّهُ أَجۡرًا حَسَنٗاۖ وَإِن تَتَوَلَّوۡاْ كَمَا تَوَلَّيۡتُم مِّن قَبۡلُ يُعَذِّبۡكُمۡ عَذَابًا أَلِيمٗا ١٦ ﴾[الفتح: ۱۶].
ترجمه: «بگو: ای نبی، پس گذاشتگان را از بدویان که عنقریب دعوتِ داده خواهد شد شما را به سوی قومی سخت جنگ آور. کارزار کنید بآن قوم تا آنکه مسلمان شوند پس اگر فرمان برداری کنید (آن دعوتِ دهنده را) بدهد خدا شما را مزد نیک، و اگر روگردانی کنید (از فرمان برداری آن دعوت دهنده) چنان که روگردانی کرده بودید پیش ازین (از فرمان برداری رسول) عذاب کند. خدا شما را عذاب درد دهنده».
این آیه کریمه دلیلی روشن بر حقیت هر سه خلافت. لیکن قبل بیان استدلال سببِ نزول این آیت بخیر نگارش میآید تا مطلب آیت واضح تر گردد و اگرچه استدلال بر آن موقوف نیست. در این سببِ نزول این آیه کسی را اختلاف نیست. در ازالة الخفا تحت این آیت میفرماید:
سبب نزول آیه بر وفق اجماع مفسرین و دلالت سیاق و سباق آیات و بر طبق مضمون احادیث صحیحه آن است که آن حضرت جدر سال حدیبیه (یعنی ششم هجری) اراده فرمود که برای عمره بمکه رود (و چونکه در آن زمان شهر مکه در قبضه کفار بود) لهذا دعوت فرمود اعراب و اهل بوادی را تا درین سفر برکاب آن جناب جسعادت اندوز باشند زیراکه احتمال قوی بود که قریش از دخول مکه مانع آیند و به سبب کینههای که از جهت قتل بدر و احد و احزاب در قلوب ایشان متمکن بود متعرض به حرب شوند و درین هنگام بحسب تدبیر عقل لابدست از استصحاب جمع کثیر تا از شر قریش ایمنی حاصل شود بسیاری از اعراب دعوت آن حضرت جگوش نکرده از این سفر تخلف نمودند و بعض باشغال ضروریه در اهل و مال تعلل کردند و مخلصین مسلمین که سرتا پا بشاشت ایمان ممتلی بودند مرافقت و موافقت را سعادت دانسته صحبت اختیار نمودند. چون نزدیک به حدیبیه رسیده شد قریش به حمیت جاهلیت مبتلا گشته مستعد قتال و جدال شدند. بعد از دو شب والتی صلح مغلوبانه در آنجا اتفاق افتاد. بیرون مکه دم احصار ادا کردند و بازگشتند. چون درین سفر اخلاص مخلصان مبرهن گشت و بر خواطر ایشان کرب عظیم مستولی شد بسبب فوت عمره واز جهت صلح مغلوبانه حکمت الهی تقاضا فرمود که جبر قلوب ایشان نماید بمغانم خیبر که عنقریب بدست ایشان افتد و آن مغانم را خاص بحاضرین حدیبیه گرداند غیر ایشان را اذن خروج نداد. قال الله تعالی: ﴿ سَيَقُولُ ٱلۡمُخَلَّفُونَ إِذَا ٱنطَلَقۡتُمۡ إِلَىٰ مَغَانِمَ لِتَأۡخُذُوهَا ذَرُونَا نَتَّبِعۡكُمۡۖ يُرِيدُونَ أَن يُبَدِّلُواْ كَلَٰمَ ٱللَّهِۚ قُل لَّن تَتَّبِعُونَا كَذَٰلِكُمۡ قَالَ ٱللَّهُ مِن قَبۡلُۖ فَسَيَقُولُونَ بَلۡ تَحۡسُدُونَنَاۚ بَلۡ كَانُواْ لَا يَفۡقَهُونَ إِلَّا قَلِيلٗا ١٥ ﴾[الفتح: ۱۵] [۵۹]. (بعد ازین فضائل اهل حدیبیه بیان کرده میفرماید) ونیز حکمت الهیه تقاضا نمود که تهدید متخلفین و تفضیح حال ایشان کرده شود.
اینست سبب نزول آیت دعوت اعراب. و چون تهدید وتنبیه ایشان کما ینبغی فرموده شد چنانچه در قرآن مجید به کلمه ﴿ كَذَٰلِكُمۡ قَالَ ٱللَّهُ مِن قَبۡلُ ﴾[الحج: ۱۵] اشاره بآن فرموده شد. باز ارحم الراحمین برین متخلفان رحم فرمود و آیت دعوتِ اعراب فرو فرستاد. ودرین آیت ایشان را امیدوار وقتی دیگر گردانید که تلافی مافات کنند و باجر حسن ممتاز شوند.
[۵۹] اشاره است بسوی آیتی که در سوره توبه واقع است: ﴿ فَإِن رَّجَعَكَ ٱللَّهُ إِلَىٰ طَآئِفَةٖ مِّنۡهُمۡ فَٱسۡتَٔۡذَنُوكَ لِلۡخُرُوجِ فَقُل لَّن تَخۡرُجُواْ مَعِیَ أَبَدٗا وَلَن تُقَٰتِلُواْ مَعِیَ عَدُوًّا ﴾[التوبة: ۸۳] ترجمه: چون خدا تو را واپس رساند بسوی ایشان و ایشان اذن خروج طلب کنند پس ای نبی بایشان بگو که در هیچ سفری همراه من هرگز خروج مکنید و همراه من در هیچ جهادی هرگز شریک مشوید.