دلیل پنجم (از دلائل عقلیه)
همه مسلمانان برین متفقاند که شهر مکه و شهر مدینه مقام آغاز اسلام و ترقی آن بودهاند و به همین سبب این هر دو شهر مبارک را بر سائر روی زمین شرف و عزت است که در یکی از آن خانه خدا و مولد رسول اوست و دیگری بلد رسول و مدفن او. در مکه معظمه بنیاد اسلام قائم شد و در مدینه منوره ترقی اسلام بجا رسید بزرگی این هر دو شهر باین درجه رسیده که هیچ مذهبی باطل درین هر دو شهر رواج [۱۵]نخواهد یافت و رجال ملعون را هم درین دو شهر مبارک گذر نخواهد افتاد. لهذا تحقیق باید نمود که باشندگان این هر دو شهر از اول روز تا این زمان با صحابه کرام چه اعتقاد دارند. آنچه اعتقاد ایشان درین باب باشد (منظور سواد اعظم امت است خاه انکه در مکه ومدینه باشند یا در هر جای دیکر ) آن را اصل ایمان باید دانست. پس بفضله تعالی باشندگان این هر دو شهر بلکه باشندگان تمام ملک عرب اعتقادی که به صحابه کرام دارند همچو روز روشن ظاهر است. اگر بقول شیعه ما این همه را گمراه دانیم و گوئیم که ایشان بر اعتقاد باطل خود چنان که بودند قائماند قدح عظیم بر اسلام وارد میشود که خداوند عالم در مقامیکه نبی خود را پیدا کرد و در مقامیکه مدفن نبی خود قرار داد و رتبه این مقامات را بسیار بالا برد و از همین مقامات اسلام را جاری فرمود باشندگان این مقامات را تا این زمان بر اعتقاد باطل قائم گذاشت و آن نفوس را که درین مدت دوازده صد سال در آنجا پیدا شدند و سکونت نمودند در گمراهی داشت و خاتمه ایشان قرین گمراهی نمود و درین مقامات مقدمه هیچ مومنی را گذر نداد و تا این زمان خدایﻷرا همان اصرار باقی است که از همان بد اعتقادان مکه و مدینه پر است و همان ضلالت و غوایت در تمام عرب جاری و ساری است و بعد انقضای ازمنه طویله هیچ مومنی پاک عقیده بغیر تقیه در آن مقامات مقدمه نمیتواند رفت و ایمان و اعتقاد خود را بخوف و آبرو وجان خود در آنجا برملا نمیتواند گفت. قیامت قریب رسید و وقت فنای دنیا نزدیک شد لیکن تا هنوز خدای تعالی ازان ظالمان و بد اعتقادان نه خانهی خود را پاک میکند نه خانهی رسول خود را، نه از مومنان آن مقامات مقدمه را آباد میسازد نه گمراهان را از آن جاهای پاک بدر مینماید عجب تر اینکه از مشاهدات است که چندانکه از عهد نبوت بُعد میافزاید و در اسلام ضعف نمایان میگردد همان قدر مذهب شیعه ترقی میگیرد وعقائد باطله ایشان رواج مییابد حتی که در بعض بلاد و ممالک حکومت ایشان نیز قائم گشته و عنان بادشاهت و سلطنت بدست ایشان افتاده این همه در مکه و مدینه و سائر بلاد عرب همان دین که در عهد نبوی بود هنوز قائم است و همان مذهب هنوز جاری است.
هست محفل بران قرینه هنوز
هست مطرب بران ترانه هنوز
حیرتم میرباید که چون در مکه معظمه و مدینه منوره درین مدت سیزده صد سال یک مسلمان پاک اعتقاد بوجود نیامد و در آن مقامات مقدسه گذر مومنی پاک اعتقاد واقع نشد. بار الها! آن مقام کدام خواهند بود که باشندگان آن مومنین و مسلمین باشند خانهی خدا و خانه رسول او را گذاشته در خانه که اهل ایمان سکونت گیرند. ای برادران شیعه بجز اینکه این امر را قبول نمائید که اصل دین و مذهب همان است که باشندگان مکه و مدینه دارند علاجی [۱۶]دیگر نیست.
[۱۵] بعض شیعه در اطراف مدینه طیبه سکونت میدارند لیکن آن را رواج مذهب شیعه نتوان گفت زیرا که شیعیان آنجا بر اظهار رسمی از مراسم مذهب خود قدرت ندارند نه اذان حسب مذهب خود توانند خواند نه نماز نه چیزی دیگر؛ مصنف هم در ماه بعد تصریح نموده که بغیر تقیه شیعه در آنجا نتوانند رفت. [۱۶] مصنف/روئاً للاختصار بر پنج دلائل عقلیه اکتفا نموده حال آنکه دلائل عقلیه بسیار است هر که خواهد مباحثه مکریان را که رو داد مناظره این حقیرست با یکی از افاضل شیعه مطالعه نماید که دران ده دلائل عقلیه مذکور است.