دلیل دوم (از دلائل عقلیه)
چون در احوال خلفای راشدین و دیگر مهاجرین و انصار نظر کنیم و روش ایشان را (در عبادات و معاملات) مطالعه نمائیم ما را یقین کامل حاصل میشود که ایشان قدم بقدم پیغمبر خود بودند جو حرص و هوا را در هیچ کار دخل نمیدادند و شبانه روز در طلب رضای خدا و رسول وی جبسر میبردند. دشمنان ایشان هم ازین امر انکار نتوانند کرد که ایشان حق رفاقت پیغمبر خود باحسن وجوه ادا نمودند و جان و مال خود را به غایت طیب خاطر فدای وی جساختند. کدام آزار بود که کفار بایشان نه رسانیدند وکدام اذیت بود که مشرکان بایشان ندادند. چون کفار مکه در آزاریدن پیغمبر خدا جآغاز نمودند در آن وقت صحابه کرام چگونه حمایت و رفاقت وی جکردند و در دعوت اسلام شریک کار پیغمبر خود شده چنان سعی بلیغ بکار بردند (همه بر صفحات تاریخ ثبت است. من شاء فلینظر) [۹].
در آن وقت یارانِ وی خود را سپر وی ساخته از مشرب عشق چه بادها که نخوردند و چه مستیها که نکردند و هر گاه که آن جناب جبه هجرت و جهاد مامور شد اصحاب وی در مقابله با کفار چه رنجها که نه کشیدند و چه غمها که نچشیدند. پس میگویم که اگر محبت خدا و رسول در دلهای صحابه کرام نبود چرا ایشان جان و مال خود را تلف میکردند و چرا این همه آلام و مصائب را بر خود تحمل مینمودند؟ نیک تامل باید کرد که عشقِ کدام کس مهاجران را از وطنهای خود برآورده بود و انصار را محبت کدام کس دیوانه ساخته بود؟ [۱۰]شعر
رنگین که کرد پنجه مژگانم این چنین
لعل و گهر که ریخت بدامانم این چنین
بنده از حضرات شیعه میپرسم که آیا صحابه کرام بالخصوص مهاجرین و انصار در مصائب وآلام شریک آن حضرت جبودند یا نه؟ آیا اموال و انفس و آبروهای خود را بر آن حضرت جنثار کردند یا نه؟ آیا از پی وی جاز اعزه و اقارب خود بریدند یا نه؟ آیا برای اشاعت اسلام رنجها بردند یا نه؟ حضرات شیعه در جواب این سوال یا انکار چنین بدیهیات خواهند کرد یا اعتراف این همه امور خواهند نمود و چون انکار چنین بدیهیات ممکن نیست لهذا بجز اعتراف چاره نخواهند یافت. و بعد اعتراف خواهم گفت که خدا را انصاف بکنند و راست بگویند که برای کسیکه این همه مصائب و شدائد برداشت کرده شود حتی که وطن عزیز را گذاشته شود آیا در دل آن کس محبت این مظلومان نخواهد بود؟ بنده حضرات شیعه را سوگند میدهم و میپرسم که اگر کسی در وقت مصیبت شریک نما شود و در حالت غم و الم رفاقت شما نماید و از خویشاوندان خویش بریده بیعت شما اختیار کند و جان و مال خود را در پی شما دریغ ندارد آیا در نظر شما هیچ عزت آن کس و در دل شما هیچ محبت وی نخواهد بود؟ اگر خواهد بود و ضرر خواهد بود پس ازینجا قیاس کنید که چه قدر عزت و منزلت مهاجرین و انصار را در پیش گاه رسالت بوده باشد. یاد آورید وقتی را که مردمان از چهار سو سید انبیاء جرا به لفظ یا ساحر و یا مجنون ندا میکردند و دل پاک را میخراشیدند درآن وقت کسانیکه به کلمات طیبات یا حبیب الله و یا رسول الله آن جناب را مخاطب مینمودند و وقتی که خویشاوندان آن جناب بر آن جناب ستمها میکردند و اذیتها میدادند درآن وقت کسانیکه سینههای خود را برای وی جسپر میساختند و حفاظت وی میکردند چه قدر و منزلت خدمت و اعانت ایشان نزد آن جناب جبوده باشد.
ای یاران! اگر چشم انصاف کور نشده عیاناً خواهید دید که مراتب صحابه کرام را نهایتی نیست و بیرون از امکان است که کسی درین عالم بر مراتب ایشان فائز شود و مدارج ایشان را دریابد (اگرچه عمر نوح یابد و همه عمر خود را به صد گونه عبادات و ریاضات معمور دارد) اکنون کجاست رسول خدا جکه دعوت دین فرماید و خویشانش وی را دروغگو گویند و سعادت مندی از ما رو بردی آن دشمنان کلمهی صداقت یا رسول الله بر زبان آرد کجاست آن وقت که پیغمبر خدا جاز مکه هجرت کند و در غار ثور مختفی شود و اقبال مندی از ما درین سفر پر خطر و دران غار منطقه کژدم و مار دار رفاقت و معیت دهد و به لقب یار غار (که زبانزد خلائق است و تذکارش در قرآن مجید ثبت [۱۱]یافته) ملقب گردد؟ کجاست آن وقت که فقرای مهاجرین به امر مطاع آن سرور در شهر مدینه طیبه رسند و اهل مدینه تنگیها بر خود گوارا نموده ایشان را مهمان خود سازند (در کتاب الله) لقب دلنواز انصار یابند؟ آیا آن روزهای سعید اکنون میسر شدنی ست که آن سرور دین و دنیا جنهضت بسوی غزوه بدر فرماید و ما سعادت همرکابی او بدست آریم و برای نصرت ما حق تعالی فرشتگان خود را نازل فرماید و به آیه کریمهی: ﴿ رَّضِيَ ٱللَّهُ عَنۡهُمۡ وَرَضُواْ عَنۡهه ﴾[التوبة: ۱۰۰]. رضامندی خود از ما ظاهر فرماید؟ ای برادران شیعه! آن اوقات شریفه درگذشت و دور رفت کسانیکه در علم الهی اهل این نعمت بودند باین نعمت اختصاص یافتند، کسانیکه اهلیت دخول در زمرهی مهاجرین داشتند ایشان دران مقدمه داخل شدند و کسانیکه اهلیت شمول در جماعت انصار داشتند دران جماعت با برکت شامل شدند. امروز هر چند کسی جان و مال خود را در راه خدا نثار کند فضیلت ﴿ وَٱلسَّٰبِقُونَ ٱلۡأَوَّلُونََ ﴾را نخواهد یافت اگر تمام روی زمین از دولت پر گردد و کسی این همه دولت را در راه خدا به یغما دهد هرگز به اصحاب بدر یا اصحاب بیعةالرضوان نرسد، سعادتمندان و اقبال مندان این همه دولتها را بر بودند و این همه نعمتها را همچو مال غنیمت ببردند.
حریفان بادها خوردند و رفتند
تهی خمخانها کردند و رفتند
ای یاران! شما را چه شده که جماعتی که بلا وساطت غیر از رسول رب العالمین جعلم دین حاصل نمودند و خود از صاحب شریعت هدایت گرفتند در دل شما محبت ایشان و در نظر شما قدر و منزلت ایشان نیست. ﴿ إِنَّ هَٰذَا لَشَيۡءٌ عَجِيبٞ ٧٢ ﴾[هود: ۷۲].
ای یاران! آیا عقل شما این امر را باور میدارد که ازان هزارها بلکه صد هزاران مردم که تا سالهای دراز در صحبت و رفاقت پیغمبر بودند در دل کسی اثر ایمان چنان که باید بحصول نه پیوست و ازان مردمان بیشمار که در نمازها و جهادها شریک پیغمبری بودند کسی بر اسلام ثابت قدم نماند و با وجودی که در سفر و حضر همراه آن جناب جمیماندند و شب و روز بگوشهای خود مواعظ و نصائح (از زبان وحی ترجمان او) میشنیدند و به چشمهای خود آثار نزول جبریل و تنزیل وحی میدیدند از کفر ونفاق (والعیاذ بالله منه) بازنیامدند هر چند که آن حضرت جگوناگون معجزات بایشان مینمود و انواع دعایای نیک در حق ایشان میفرمود بر ایشان نه اثر معجزهی ظاهر شد نه دعائی در حق ایشان پذیرا گردید؟ انصاف کنید که آیا ممکن است که مسلمانی این چنین خرافات را گرویده تحقیرشان پیغمبر خود بکند و جمیع شاگردان ومریدانِ پیغمبر خود را کافر و مرتد
گوید؟ اندکی تامل کنید که اگر جمیع شاگردانِ عالمی جاهل باشند یا جمیع مریدان درویشی فُساق و فجار باشند آیا ازین امر مردمان را سوءظنی بآن عالم وبدان درویش پیدا شود یا نه؟ یقیقناً پیدا خواهد شد پس جمیع صحابه را کافر و مرتد اعتقاد کردن قدح کردن است در نبوت آن حضرت جو (برای غیر مسلمین) سامان سوءظن به آن جناب جفراهم کردن است و بس.
[۹] این عبارت فارسی خط کشیده از إزالة الخفاء مصنفهی حضرت شیخ شاه ولی الله محدث دهلوی است که مصنف بعینها در کتاب خود درج نموده. [۱۰] مستیها که در چنین هنگام از صحابه کرام سر زد غیر مسلمین هم آن را محسوس میکنند و آن را از کمالات آن سر در میشمرند جچنانچه مشهور مورخ اهل یورپ «گبن» در تاریخ خود که بزبان انگلیزی نوشته میطرانه و ترجمهاش اینکه «عیسائیان اگر این سخن را یاد دارند بسیار خوب باشد که تعلیم محمد جدر پیروان او آن قدر مستیها پیدا کرده بود که آن را در نخستین پیروان عیسی جستن فعل عبث ست». بعد از آن مورخ مذکور آن مصائب آلام را که صحابه کرام برداشت میکردند و آن تلخیها را که بذوق تام میچشیدند ذکر کرده. [۱۱] حق تعالی در سورهی توبه میفرماید: ﴿ إِلَّا تَنصُرُوهُ فَقَدۡ نَصَرَهُ ٱللَّهُ إِذۡ أَخۡرَجَهُ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ ثَانِيَ ٱثۡنَيۡنِ إِذۡ هُمَا فِي ٱلۡغَارِ إِذۡ يَقُولُ لِصَٰحِبِهِۦ لَا تَحۡزَنۡ إِنَّ ٱللَّهَ مَعَنَا ﴾[التوبة: ۴۰]. درین آیات مناقب حضرت صدیق بابلغ وجوه ثبت یافته، تفسیر این آیت علی وجه الکمال در رسائل تفسیر به این حقیر موجود است. فلله الحمد. ۲- حق تعالی در سورهی حشر بعد بیان فضائل مهاجرین میفرماید: ﴿ وَٱلَّذِينَ تَبَوَّءُو ٱلدَّارَ وَٱلۡإِيمَٰنَ مِن قَبۡلِهِمۡ يُحِبُّونَ مَنۡ هَاجَرَ إِلَيۡهِمۡ وَلَا يَجِدُونَ فِي صُدُورِهِمۡ حَاجَةٗ مِّمَّآ أُوتُواْ وَيُؤۡثِرُونَ عَلَىٰٓ أَنفُسِهِمۡ وَلَوۡ كَانَ بِهِمۡ خَصَاصَةٞ ﴾[الحشر: ۹]. تفسیر این آیت هم در رسائل تفسیریه موجودست.