کتاب توحید

فهرست کتاب

باب (۶۶): پاسداری رسول الله صاز مرزهای توحید و بستن راه‌های شک و تردید

باب (۶۶): پاسداری رسول الله صاز مرزهای توحید و بستن راه‌های شک و تردید

عبد الله بن شخیر سمی‌گوید: من با هیأت بنی عامر نزد رسول الله صرفتم؛ به ایشان گفتیم: شما سید ما هستید. رسول الله صفرمود: «السيد الله تبارك وتعالى»؛ یعنی: «سید، الله تبارک و تعالی است». [۲۹۸]گفتیم: شما از ما برتر و بزرگوارترید. فرمود: «قُولُوا بِقَوْلِكُمْ، وَلَا يَسْتَجْرِيَنَّكُمُ الشَّيْطَانُ»؛ [روایت ابوداود با سند جید] [۲۹۹]یعنی: «همین سخن یا بخشی از آن را بگویید و مواظب باشید که شیطان بر شما غلبه نکند [و غلو نکنید]».

انس سمی‌گوید: گروهی از مردم، به رسول الله صگفتند: ای رسول‌خدا! ای بهترین ما و ای فرزند بهترین ما! ای سید و سرورمان و ای فرزند سید و سرورمان! رسول الله صفرمود: «ای مردم! سخنتان را بگویید و مواظب باشید که شیطان شما را فریب ندهد. من محمد، بنده و فرستاده‌ی الله هستم. دوست ندارم که مرا فراتر از مقام و منزلتی قرار دهید که اللهبه من داده است». [روایت نسائی با سند جید] [۳۰۰]

[۲۹۸] به عبارت دیگر: سیادت و بزرگیِ مطلق، از آنِ الله می‌باشد؛ لذا این حدیث با حدیثي که رسول‌الله صفرمود: «من، سید و بزرگِ فرزندان آدم هستم»، تعارضی ندارد؛ زیرا در حدیث نخست، رسول‌الله صواژه‌ی سید را به‌طور مطلق، با "الف و لام" و بدون مضاف اليه آورد؛ مثلاً نفرمود که سید و بزرگِ شما، الله است؛ پس معنایش این می‌شود که سیادت مطلق، از آنِ الله می‌باشد. و حدیثِ «من، سید و بزرگِ فرزندان آدم هستم»، بر شرافت آن بزرگوار در میان آدمیان دلالت می‌کند، نه بر سیادت مطلق که خاصّ الله متعال است. [۲۹۹] سنن أبی داود، ش: ۴۸۰۶؛ آلباني/اين حدیث را صحیح دانسته است؛ ر.ك: المشكاة، ش:۴۹۰۱؛ و صحيح الجامع، ش:۳۷۰۰. [۳۰۰] صحیح است؛ ر.ك: السلسلة الصحیحة، ش:۱۰۹۷.