کتاب توحید

فهرست کتاب

باب (۴۴): در این‌باره که کسی بگوید: آنچه الله بخواهد و تو بخواهی

باب (۴۴): در این‌باره که کسی بگوید: آنچه الله بخواهد و تو بخواهی

از قتیله لروایت است که مردی یهودی نزد رسول الله صآمد و گفت: شما (مسلمانان) شرک می‌ورزید؛ زیرا می‌گویید: «ما شاء الله وشئت».[یعنی: «هرچه الله و تو بخواهید»] و می‌گویید: سوگند به کعبه. از آن پس رسول‌اللهصبه مسلمانان دستور داد که وقتی می‌خواهند سوگند بخورند، بگویند: و ربِّ الكعبة؛ [یعنی سوگند به پروردگار کعبه] و بگویند: «ما شاء الله ثمَّ شئت».[یعنی: «آنچه الله بخواهد، سپس آنچه خواستِ تو باشد». [نسائی/ضمن نقل این روایت، گفته است: صحیح می‌باشد.] [۲۱۸]

همچنین نسائی/از ابن‌عباس بروایت کرده است که مردی به رسول‌اللهصگفت: «آنچه الله و شما بخواهید». رسول الله صفرمود: «أَجَعَلْتَنِي للهِ ندًّا، بل ما شاء الله وحده»؛ [۲۱۹]یعنی: «آیا مرا با الله شریک ساختی؟ بلکه هرچه الله یگانه بخواهد».

ابن ماجه/از طفیل- برادر مادری عایشه ب- روایت کرده است که گوید: در خواب دیدم که گذرم بر گروهی از یهود افتاد. گفتم: اگر نمی‌گفتید که عزیر فرزند الله است، مردمان خوبی بودید. آنها گفتند: شما نیز اگر نمی‌گفتید که هر چه خدا و محمد(ص) بخواهند، مردمان خوبی بودید. سپس از کنار گروهی از نصارا گذشتم و گفتم: اگر نمی‌گفتید که مسیح فرزند الله است، آدم‌های خوبی بودید. آنها گفتند: شما نیز اگر نمی‌گفتید که هر چه خدا و محمد(ص) بخواهند، مردمان خوبی بودید. صبح که از خواب بیدار شدم، خوابم را برای مردم تعریف کردم. سپس نزد رسول الله صرفتم و ایشان را در جریان گذاشتم. فرمود: «آیا این خواب را برای کسی تعریف کرده‌ای؟» گفتم: بله. آن‌گاه الحمدلله گفت و الله را ستایش کرد و فرمود: «طفیل خوابی دیده که آن را برای برخی از شما تعریف کرده ‌است. ‌شما سخنی می‌گفتید که من بدان سبب که در این‌باره فرمانی از سوی الله نداشتم، شما را از آن منع نمی‌کردم. از این پس نگویید: آنچه الله و محمد بخواهند؛ بلکه بگویید: آنچه الله یگانه بخواهد». [۲۲۰]

[۲۱۸] نسائی، ش:۳۷۷۳. السلسلة الصحیحة، ش: ۱۳۶ [۲۱۹] حسن لغیره؛ روایت بیهقی در الکبری (۳/۲۱۷)، ابن ابی‌شیبه در مصنف خود (۵/۳۴۰)، احمد در مسند (۱/۲۱۴، ۲۲۴، ۲۸۳)؛ طبرانی در المعجم الکبیر (۱۲/۲۴۴) از طریق اجلح کندی از یزید بن اصم از ابن‌عباس. در روایات اجلح، ضعف و اشکال‌هایی وجود دارد و احادیث منکَر زیادی روایت نموده و گاه، در روایتش دچار اضطراب می‌شود: نگا: العلل ابن ابی‌حاتم (۲/۲۴۰) آن را از ابی‌زبیر از جابر سروایت کرده و آن را منکر دانسته و روایت ابن عباسبرا ترجیح داده است. اما یزید بن اصم، ثقه است؛ به‌هر حال، هرچه باشد، روایت حذیفه س، شاهدی بر این روایت است. [۲۲۰] سنن ابن‌ماجه، ش: ۲۱۱۸؛ ارناؤوط در تخریج کتاب توحید، این حدیث را صحیح دانسته است.