خلاصهی آنچه در این باب بیان شد:
۱- تفسیر آیهی: ﴿إِنَّكَ لَا تَهۡدِي مَنۡ أَحۡبَبۡتَ...﴾[القصص: ۵۶].
۲- تفسیر آیهی: ﴿مَا كَانَ لِلنَّبِيِّ...﴾[التوبة: ۱۱۳].
۳- مسألهی مهم و درخور توجه، اینکه درخواست رسولاللهصاز ابوطالب مبنی بر گفتن لا إله إلا الله، در حقیقت پیشنهاد تبری جستن از تمام معبودان باطل بود، و نه فقط گفتنِ الفاظ آن. [زیرا ابوطالب مفهوم این کلمه را میدانست.] بر خلاف تفسیری که اهل کلام از لا إله إلا الله دارند.
۴- ابوجهل و همراهش [عبدالله بن ابیامیه] منظور پیامبرص[یعنی مفهوم لا إله إلا الله را خوب] میدانستند؛ پس سیهرو باد آنکه ابوجهل، از وی نسبت به اصلِ اسلام داناتر بود.
۵- سعی و تلاش رسول الله صبرای مسلمان کردن عموی خود.
۶- این حدیث، ردّی بر کسانی است که عبدالمطلب را مسلمان قلمداد کردهاند.
۷- استغفار رسول الله صدر حق ابوطالب و عدم آمرزش او و منع شدن رسول الله صاز این کار.
۸- ضررِ همنشین و دوست بد.
۹- زیانِ بزرگ انگاشتن گذشتگان و پیروی کورکورانه از آنان.
۱۰- اشتباه باطلگرایان [و کسانی که از حق روی میگردانند] پیرویِ بیچون و چرا از گذشتگان است؛ و این، همان استدلال باطلی است که ابوجهل داشت.
۱۱- اعمال به خاتمه بستگی دارد [و مهم، این است که فرجامِ انسان چگونه باشد]؛ زیرا اگر ابوطالب [پیشنهاد پیامبر صرا] قبول میکرد، به نفعش بود.
۱۲- جای تأمل و درنگ است که شبههی پیروی از گذشتگان، در قلوب گمراهان ریشه دوانیده است؛ زیرا در این داستان، بهرغم تأکید و تکرار پیامبر صباز هم بر همین شبهه تکیه کردند و حاضر نشدند روشِ نادرستِ گذشتگان را رها کنند! [۹۴]
***
[۹۴] این، دقیقاً رویکرد تمام اهل بدعت و متعصبانی است که به نام پیروی از پیشوایانشان، با کتاب و سنت مخالفت میکنند و به زبان حال، چنین میگویند که امکان خطا در کتاب و سنت وجود دارد، اما پیشوایشان از هرگونه خطایی مصون است! پناه بر الله.