خلاصهی آنچه در این باب بیان شد:
۱- ترس و هراس از شرک.
۲- ریا و خودنمایی، نوعی شرک است.
۳- ریا، از نوع شرک اصغر است.
۴- ریا، بزرگترین خطری است که انسانهای شایسته و نیکوکار را تهدید میکند.
۵- نزدیک بودن بهشت و دوزخ [به انسان]. [۱۸]
۶- در یک حدیث، بهشت و دوزخ، با هم و یکجا ذکر شدهاند.
۷- کسی که الله أرا در حالی ملاقات کند که شرک نورزیده است، وارد بهشت میشود و آنکه شرک ورزیده باشد، وارد دوزخ میگردد؛ اگرچه عبادتگزارترین انسان روی زمین باشد.
۸- مسألهی بزرگ اینکه ابراهیم †از الله ﻷ خواست که او و فرزندانش را از پرستش بتها دور نگه دارد.
۹- عبرت گرفتن ابراهیم †از حال اکثر مردم که به شرک مبتلا بودند؛ چنانکه عرض کرد: ﴿رَبِّ إِنَّهُنَّ أَضۡلَلۡنَ كَثِيرٗا مِّنَ ٱلنَّاسِ﴾[ابراهیم: ۳۶]. «ای پروردگارم! بتها سبب گمراهی بسیاری از مردم شدهاند».
۱۰- در این باب، مفهوم لا إله إلا الله بیان شده است؛ بخاری/نیز دربارهی حدیث مذکور، همین را گفته است.
۱۱- منزلت و مقام کسی که از شرک، سالم و بهدور باشد.
***
[۱۸] یعنی میان انسان و بهشت یا دوزخ، فاصلهای جز مرگ وجود ندارد. رسولاللهصفرموده است: «الجَنَّةُ أقَربُ إلى أَحدِكُم مِنْ شِراكِ نَعْلِهِ والنَّارُ مِثْلُ ذلِكَ»؛ یعنی: «بهشت و دوزخ، به هر یک از شما از بند کفش او نزدیکترند». [روایت بخاری، ش: ۶۴۸۸ بهنقل از ابنمسعود س]