خلاصهی آنچه در این باب بیان شد:
۱- سفارش به حفاظت از سوگندها.
۲- خبر دادن از اینکه «سوگند، وسیلهای برای بازارگرمی و فروش کالاست؛ اما برکتش را از میان میبرد».
۳- وعید شدید دربارهی کسی که در داد و ستد، یا خرید و فروش، همواره سوگند میخورد.
۴- تذکر این مطلب که جرم گنهکارانی که انگیزهی گناه در آنها ضعیفتر است، از جرم دیگران بیشتر میباشد. [۲۸۴]
۵- نکوهش کسانی که- بدون دلیل- سوگند میخورند، در حالی که از آنها خواسته نشده که سوگند بخورند.
۶- تعریف رسول الله صاز سه طبقهی نخست این امت؛ [یعنی صحابه، تابعین، و اتباع تابعین] و بیان حوادث پس از آنها.
۷- نکوهش کسانی که خودسرانه و بیآنکه از آنها خواسته شود، گواهی میدهند.
۸- گذشتگان نیک، فرزندانشان را به خاطر گواهی و وفای به عهد تنبیه میکردند.
***
[۲۸۴] چنانکه رسولالله صپیرمرد زناکار، و فقیر متکبر را جزو سه گروهی برشمرد که الله ﻷ در روز قیامت با آنان سخن نمیگوید، آنها را پاکیزه نمیگرداند و عذاب دردناکی در پیش دارند. زیرا کسی که پا به سن میگذارد، شهوتش فروکش میکند؛ بر خلافِ جوان که شهوتش قوی است و خویشتنداری در دورانِ جوانی، دشوارتر میباشد؛ لذا خیلی زشتتر است که یک پیرمرد زنا کند؛ چون انگیزهی چنین گناهی در او کمتر و ضعیفتر شده است. اگرچه زنا هم برای جوان، بد است و هم برای پیرمرد؛ البته برای پیرمرد خیلی زشتتر میباشد. ثروت، انگیزهای برای تکبر در آدم ثروتمند است؛ اما این انگیزه در فقیر وجود ندارد، لذا بهرغم بد بودن تکبر برای هر انسانی، زشتیاش برای آدم فقیر، بیشتر است.