باب (۳۰): دربارهی طلب باران از ستارگان [و اعتقاد به تأثیر ستارهها در بارندگی] [۱۵۸]
الله متعال میفرماید: ﴿وَتَجۡعَلُونَ رِزۡقَكُمۡ أَنَّكُمۡ تُكَذِّبُونَ ٨٢﴾[الواقعة: ۸۲]. «و (سپاسِ) روزی خویش را تکذیب و انکار (نعمت و حقیقت) قرار میدهید؟» [۱۵۹].
و از ابومالک اشعری روایت است که رسول الله صفرمود: «أَرْبَعٌ فِي أُمَّتِي مِنْ أَمْرِ الْجَاهِلِيَّةِ لا يَتْرُكُونَهُنّ: الْفَخْرُ بالأَحْسَابِ وَالطَّعْنُ فِي الأَنْسَابِ وَالاسْتِسْقَاءُ بِالنُّجُومِ وَالنِّيَاحَةُ وَقَالَ النَّائِحَةُ إِذَا لَمْ تَتُبْ قَبْلَ مَوْتِهَا تُقَامُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَعَلَيْهَا سِرْبَالٌ مِنْ قَطِرَانٍ وَدِرْعٌ مِنْ جَرَبٍ»؛ [روایت مسلم] [۱۶۰]یعنی: «چهار عمل از اعمال جاهلیت را امت من ترک نخواهند کرد: فخرفروشی به اصل و نسب خود؛ طعنه زدن در نسب دیگران؛ طلب باران از ستارگان [و اعتقاد به تاثیر ستارگان در بارندگی]؛ و نوحهخوانی. اگر زنِ نوحهخوان پیش از مرگش توبه نکند، روز قیامت در حالی برخواهد خاست که بر تن او جامهای از قیر و لباسی پوستین خواهد بود». [۱۶۱]
روایت بخاری و مسلم است که زید بن خالد سمیگوید: رسولالله صدر صبحگاه یک شب بارانی، پس از اقامهی نماز صبح در حدیبیه، رو به مردم کرد و فرمود: «آیا میدانید که پروردگارتان چه فرمود»؟- صحابه- گفتند: الله و رسولش بهتر میدانند. پیامبر صگفت: «الله فرمود: "أصْبَحَ مِنْ عِبَادِي مُؤْمِنٌ بِي، وَكَافِرٌ، فَأَمَّا مَنْ قَالَ: مُطِرْنَا بِفَضْلِ اللهِ وَرَحْمَتِهِ، فَذلِكَ مُؤْمِنٌ بِي كَافِرٌ بِالكَوَاكِبِ، وأَما مَنْ قَالَ مُطِرْنَا بِنَوءِ كَذَا وَكَذَا، فَذلكَ كَافِرٌ بِي مُؤْمِنٌ بِالكَوْكَبِ"»؛ [۱۶۲]یعنی: «بندگانم شب را در حالی به صبح رساندند که برخی از آنها به من مومن و برخی هم کافر بودند؛ آنها که گفتند: به فضل و رحمتِ الله بر ما باران بارید، به من ایمان آوردند و به تأثیر ستارگان کافر گردیدند؛ و اما کسانی که گفتند: به سبب اقبال فلان و فلان ستاره بر ما باران بارید- و ریزش باران را به ستارگان نسبت دادند- به من کافر شدند و به ستارگان ایمان آوردند».
و روایتی دیگر نیز نظیر همین روایت در صحیحین [۱۶۳]از ابنعباس بوجود دارد که در آن افزون بر این آمده است که برخی گفتند: «فلان ستاره کارَش را کرد»؛ آنگاه این آیات نازل گردید: ﴿فَلَآ أُقۡسِمُ بِمَوَٰقِعِ ٱلنُّجُومِ ٧٥ وَإِنَّهُۥ لَقَسَمٞ لَّوۡ تَعۡلَمُونَ عَظِيمٌ ٧٦ إِنَّهُۥ لَقُرۡءَانٞ كَرِيمٞ ٧٧ فِي كِتَٰبٖ مَّكۡنُونٖ ٧٨ لَّا يَمَسُّهُۥٓ إِلَّا ٱلۡمُطَهَّرُونَ ٧٩ تَنزِيلٞ مِّن رَّبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ ٨٠ أَفَبِهَٰذَا ٱلۡحَدِيثِ أَنتُم مُّدۡهِنُونَ ٨١ وَتَجۡعَلُونَ رِزۡقَكُمۡ أَنَّكُمۡ تُكَذِّبُونَ ٨٢﴾[الواقعة: ۷۵-۸۲]. «پس به منزلگاهها و محل فرو افتادن ستارگان سوگند یاد میکنم؛ و اگر بدانید، بهراستی که این، سوگند بزرگی است. همانا این، قرآن بزرگ و ارجمندی است؛ در کتابی پوشیده (نوشته شده است). جز پاکشدگان و پاکیزگان به آن دست نمیرسانند. از سوی پروردگار جهانیان نازل شده است. آیا شما به این سخن، بیاعتنایی میکنید؟ و (سپاسِ) روزی خویش را تکذیب و انکارِ (نعمت و حقیقت) قرار میدهید؟».
[۱۵۸] اين مسأله، سه صورت دارد: نخست اینکه کسی ستارهای را بهطور مستقیم عامل بارندگی بداند؛ این، شرک در ربوبیت است. دوم اینکه کسی ستارهای را برای نزول باران بخواند؛ این شرک در دعاست. پیداست که این دو مورد، شرک اکبر به شمار میآیند. اما صورت سوم که شرک اصغر میباشد، این است که کسی، ضمن اعتقاد به اینکه الله متعال ، آفریدگار است، ستارگان را در ریزش باران، مؤثر بداند. [۱۵۹] یعنی به جای اینکه حصول نعمت را از سوی الله بدانید و سپاسش را به جای آورید، آن را از سوی غیرالله میدانید؟ [۱۶۰] صحیح مسلم، ش: ۹۳۴. [۱۶۱] یعنی بر او آنچنان گَری و خارشی مسلط میکند که کهیر، تمام بدنش را بهسان لباس میپوشاند. [۱۶۲] صحيح بخاري، ش: ۸۴۶؛ و صحیح مسلم، ش: ۷۱. [۱۶۳] حدیث مورد اشارهی مؤلف/فقط در صحیح مسلم، بهشمارهی ۷۳ آمده است.