باب (۳۹): [دربارهی داور قرار دادن طاغوت]
الله متعال میفرماید: ﴿أَلَمۡ تَرَ إِلَى ٱلَّذِينَ يَزۡعُمُونَ أَنَّهُمۡ ءَامَنُواْ بِمَآ أُنزِلَ إِلَيۡكَ وَمَآ أُنزِلَ مِن قَبۡلِكَ يُرِيدُونَ أَن يَتَحَاكَمُوٓاْ إِلَى ٱلطَّٰغُوتِ وَقَدۡ أُمِرُوٓاْ أَن يَكۡفُرُواْ بِهِۦۖ وَيُرِيدُ ٱلشَّيۡطَٰنُ أَن يُضِلَّهُمۡ ضَلَٰلَۢا بَعِيدٗا ٦٠﴾[النساء: ۶۰]. «مگر نمیبینی کسانی را که گمان میبرند به آنچه بر تو و پیش از تو نازل شده است، ایمان آوردهاند و میخواهند طاغوت را داور قرار دهند؛ [۱۹۹]حال آنکه دستور یافتهاند به طاغوت کافر شوند؟ شیطان میخواهد آنان را به گمراهی دور و درازی دچار کند».
همچنین میفرماید: ﴿وَإِذَا قِيلَ لَهُمۡ لَا تُفۡسِدُواْ فِي ٱلۡأَرۡضِ قَالُوٓاْ إِنَّمَا نَحۡنُ مُصۡلِحُونَ ١١﴾[البقرة: ۱۱]. «و هرگاه به آنان گفته شود: در زمین فساد نکنید، میگویند: ما مصلحیم (و قصد اصلاح داریم)».
و میفرماید: ﴿وَلَا تُفۡسِدُواْ فِي ٱلۡأَرۡضِ بَعۡدَ إِصۡلَٰحِهَا﴾[الأعراف: ۵۶]. «و در زمین پس از اصلاح آن، به فساد و تبهکاری نپردازید».
و میفرماید: ﴿أَفَحُكۡمَ ٱلۡجَٰهِلِيَّةِ يَبۡغُونَۚ وَمَنۡ أَحۡسَنُ مِنَ ٱللَّهِ حُكۡمٗا لِّقَوۡمٖ يُوقِنُونَ ٥٠﴾[المائدة: ۵۰]. «آیا خواهان حُکم جاهلیتند؟ و برای کسانی که یقین دارند، چه حکمی بهتر از حکم الله است؟».
عبدالله بن عمر بمیگوید: رسولاللهصفرمود: «لا يؤمِن أحَدُكُم حَتَّى يَكون هَواه تَبعاً لِما جِئت به». [نووی گوید: حدیث صحیحی است که در الحجۀ روایتش کردهایم.] [۲۰۰]یعنی: «هیچیک از شما مومن نمیشود، مگر آنکه خواستههایش تابع دین و شریعتی باشد که من آوردهام».
شعبی میگوید: در میان دو نفر، که یکی منافق و دیگری یهودی بود، مسألهای پیش آمد. یهودی برای اینکه میدانست رسولاللهصرشوه نمیگیرد، گفت: نزد محمد(ص) برویم تا بین من و تو داوری کند؛ اما منافق قبول نکرد و چون میدانست که علمای یهود رشوه میگیرند، گفت: نزد یکی از علمای یهود برویم. و هر دو اتفاق کردند نزد کاهنی در منطقهی جهینه بروند. لذا الله متعال، این آیه را فرو فرستاد: ﴿أَلَمۡ تَرَ إِلَى ٱلَّذِينَ يَزۡعُمُونَ أَنَّهُمۡ ءَامَنُواْ بِمَآ أُنزِلَ إِلَيۡكَ وَمَآ أُنزِلَ مِن قَبۡلِكَ يُرِيدُونَ أَن يَتَحَاكَمُوٓاْ إِلَى ٱلطَّٰغُوتِ وَقَدۡ أُمِرُوٓاْ أَن يَكۡفُرُواْ بِهِۦۖ وَيُرِيدُ ٱلشَّيۡطَٰنُ أَن يُضِلَّهُمۡ ضَلَٰلَۢا بَعِيدٗا ٦٠﴾[النساء: ۶۰] [۲۰۱].
و گفته شده: این آیه دربارهی دو نفر که با هم درگیر بودند، نازل گردید؛ یکی از آنان گفت: نزد رسولاللهصبرویم. و دیگری گفت: نزد کعب اشرف یهودی برویم. سپس نزد عمر سرفتند و یکی از آنان گفت که ما چنین کردیم یا قصد داشتیم که چنین کاری بکنیم. عمر ساز کسی که به قضاوت رسولاللهصراضی نشده بود، پرسید: رفیقت راست میگوید؟ گفت: بله. عمر سبا ضربهی شمشیر، او را بهقتل رساند.
[۱۹۹] یعنی خواهان احکام جاهلی و غیراسلامی هستند! حکم جاهلی، هر آن حکمی است که برگرفته از کتاب الله و سنت رسولالله صنباشد. [۲۰۰] بغوي/، این حدیث را شرح السنة (۱/۲۱۳)آورده است؛ ابن رجب/در جامع العلوم و الحکم، سه علت برای ضعف این روایت ذکر نموده و آلبانی/نیز در تحقیق احادیث مشکاة، این حدیث را ضعیف دانسته است. محمد صالح العثیمین/گوید: به رغم اینکه برخی از علما این روایت را ضعیف دانستهاند، اما از نظر معنا، صحیح است. [۲۰۱] ترجمهی آیه، در ابتدای همین باب ذکر شد.