خلاصهی آنچه در این باب بیان شد:
۱- با مطالعهی این باب و دو باب بعدی به غربت دین پی میبریم و میبینیم که الله متعال چهسان دلها را دگرگون و وارونه میکند.
۲- نخستین شرک در روی زمین، در نتیجهی غلو و زیادهروی دربارهی صالحان پدید آمد.
۳- شناختن نخستین تغییری که در دین پیامبران شکل گرفت و نیز اسباب و علل آن؛ و درکِ اینکه الله متعال [پس از پیدایش شرک در میان امتها] پیامبران را به سوی آنان فرستاد. [۹۹]
۴- درک این مطلب که چرا با وجود اینکه شرایع آسمانی و فطرتهای پاک بدعت و نوآوری در دین را رد میکنند، باز هم مردم به بدعتها روی میآورند؟
۵- سبب و خاستگاه همهی این انحرافها، آمیخته شدن حق با باطل بود؛ بدینسان که:
• نخست: با صالحان محبت داشتند
• و سپس گروهی از اهل علم و دینداران، مجسمههای نیکوکاران را ساختند [تا با یادآوریِ آنان، به انجام خیر و نیکی رغبت بیشتری بیابند]؛ اما نسلهای بعد که از این قصدِ خیر، غافل بودند، گمراه شدند و به عبادت مجسمهها پرداختند. [۱۰۰]
۶- تفسیر آیهی [۲۳] سورهی نوح.
۷- شناخت خوی آدمیزاد که بهتدریج از حق فاصله میگیرد و باطل اندکاندک در او جای میگیرد و افزایش مییابد. [۱۰۱]
۸- این، شاهدی بر مقولهی معروف سلف صالح است که گفتهاند: بدعت، سبب کفر میشود. و بدعت نزد شیطان از گناه، محبوبتر است؛ زیرا فرد گنهکار میداند که گنهکار است و توبه میکند؛ اما بدعتگر به گمان اینکه کار نیکی انجام میدهد، توبه نمیکند.
۹- سوء استفادهی شیطان از بدعتها؛ زیرا شیطان میداند که چه چیزی سبب بدعت میشود، گرچه کسی که بدعت را ایجاد میکند، قصد نیکی داشته باشد!
۱۰- شناخت یک اصل کلی در عقیده که عبارت است از: "عدم افراط و زیادهروی در گرامیداشت نیکان."
۱۱- زیان ایستادن بر سرِ قبرها برای انجام عملِ نیک.
۱۲- شناخت علت نهی از مجسمهسازی و حکمت دستور به نابودی آن.
۱۳- درک اهمیت داستان قوم نوح و ضرورت توجه به آن؛ [زیرا زیادهروی قوم نوح در گرامیداشت نیکان، زمینهساز پیدایش شرک بود.]
۱۴- شگفتآورتر از همه اینکه اهل بدعت، این داستان قوم نوح را در کتابهای حدیث و تفاسیر میخوانند؛ ولی الله متعال بر دلهایشان مهر زده است، طوری که این نوع اعمال را تأیید میکنند و خون و مال کسی را که با چنین کارهایی مبارزه نماید، مباح میدانند!
۱۵- تصریح شده که هدف قوم نوح، شفاعت خواستن از آنان بود.
۱۶- نسلهای بعدی، گمان کردند که قصد کسانی که تصاویر و مجسمهها را ساختهاند، عبادت این تصاویر و مجسمهها بوده است!
۱۷- رهنمود بزرگی که در سخن رسول اللهصاست؛ آنجا که فرمود: «دربارهی من افراط و زیادهروی نکنید؛ آنگونه که نصارا دربارهی عیسی پسر مریم، غلو و زیادهروی کردند...». سلام و درود الله بر رسول الله صکه پیام روشن را ابلاغ نمود.
۱۸- خیرخواهی و روشنگریِ پیامبر صدر اینباره که هرکس در امور دینی و دنیوی، سختگیری و زیادهروی کند، به هلاکت میرسد.
۱۹- تصریح به اینکه بتها پس از آن مورد پرستش قرار گرفتند که علم و آگاهی از میان رفت؛ و این، بیانگر اهمیت علم و خطر از میان رفتن آن است.
۲۰- علت از بین رفتن علم و دانش، مرگ علما بیان شده است.
***
[۹۹] ر.ک: آیهی ۲۱۳ سورهی البقره. [۱۰۰] لذا درمییابیم که هرکس بخواهد دینش را با بدعتی تقویت کند، ضررش از نفعِ آن بیشتر است. مثلاً در اهمیتِ محبت رسولاللهصهیچ بحثی نیست؛ اما آنانکه گمان میکنند با جشن میلاد آن بزرگوار، محبت وی را در قلبشان تقویت مینمایند، سخت در اشتباهند؛ چراکه چنین عملی از هیچیک از سلف صالح ثابت نشده است. [۱۰۱] البته این در صورتی است که توفیق الله با بنده، یار نشود؛ و گرنه بسیارند کسانی که از باطل به حق روی آوردهاند؛ مثلاً امام ابوالحسن اشعری/ابتدا معتزلی بود و سپس از اندیشهی ابنکلاب متأثر شد و آنگاه به توفیق الله، از مدافعان عقیدهی سلف صالح گردید.