خلاصهی آنچه در این باب بیان شد:
۱- تفسیر آیهی [۱۹] سورهی نجم.
۲- آشنایی با درخواست تازهمسلمانان از رسولاللهص.
۳- آنها چیزی را که از رسولاللهصدرخواست کردند، انجام ندادند [و آن موضوع با روشنگری رسولاللهصدر حدّ یک درخواست باقی ماند و عملی نشد.]
۴- هدفشان از این درخواست، نزدیکی جستن به الله متعال بود؛ زیرا فکر میکردند که الله متعال، این کار را دوست دارد.
۵- وقتی اصحابِ تازهمسلمان، از نادرستیِ این درخواست بیاطلاع بودند، پس دیگران به طریق اولی دچار چنین جهلی میشوند.
۶- صحابه شدر برخورداری از نیکیها و نوید آمرزش از سوی الله، بر دیگران برتری دارند. [با این حال، درخواستِ ناآگاهانهی آنها موجه قلمداد نشد].
۷- رسولاللهصآنها را معذور قرار نداد؛ بلکه درخواستشان را بهشدت رد نمود و فرمود: «الله اکبر! این، روش پیشینیان است. شما از روش پیشینیان پیروی میکنید».
۸- این درخواست بهاندازهای خطرناک بود که رسولاللهصآن را همسان درخواست قوم موسی †دانست که گفته بودند: (ای موسی!) همانطور که آنان معبودانی دارند، برای ما نیز معبودی مقرر کن».
۹- ممنوعیت چنین مواردی، [۵۶]از شرایط و مفاهیم «لا إله إلا الله» میباشد؛ ولی باز هم برای آنان مشتبه و مبهم مانده بود [که با روشنگری رسولاللهصبرطرف شد].
۱۰- سوگند خوردن رسولاللهصدر هنگام روشن ساختن این موضوع؛ در صورتی که آن بزرگوار فقط در رابطه با مسایل مهم و اساسی، سوگند یاد میکرد.
۱۱- این درخواست، شرک اصغر به حساب آمد، نه شرک اکبر؛ زیرا با طرح این درخواست، مرتد بهشمار نیامدند.
۱۲- این سخن راوی که ما تازهمسلمان بودیم، بیانگر آنست که درخواستکنندگان از مسلمانان قدیمی نبودند؛ زیرا مسلمانان قدیمی و پیشگام میدانستند که این، از اعمال شرکآمیز است.
۱۳- تکبیر گفتن در هنگام تعجب، بر خلاف دیدگاه کسانی که گفتن الله اکبر را در زمان تعجب، مکروه دانسته اند.
۱۴- بستن راههایی که به شرک میانجامد.
۱۵- ممنوعیت همانند شدن به اهل جاهلیت.
۱۶- خشم و عصبانیت در هنگام آموزش دادن [ و متناسب با شرایط یا اهمیت موضوع، امری مشروع میباشد.]
۱۷- بیان یک اصل و قاعدهی کلی؛ آنجا که فرمود: «این، راه و روش پیشینیان است». [۵۷]
۱۸- این، یکی نشانههای نبوت است؛ زیرا آنچه رسولاللهصخبر داده بود، به همان شکل روی داد.
۱۹- هر آن چیزی که در قرآن، یهود و نصارا به خاطر آن نکوهش شدهاند، برای ما نیز هست.
۲۰- این، اصل شناختهشدهای در نزد اصحاب شبود که اساس مسایل عبادی، به دستور شارع مربوط میشود [۵۸]و از این داستان، سه پرسشِ قبر نیز استنباط میشود: "پروردگارت کیست؟" و این، واضح و روشن است- که پروردگاری جز الله متعال وجود ندارد.- "پیامبرت کیست؟" لذا کسی که از غیب خبر میدهد، پیامبر است و "دینت چیست؟" و این، در ضمنِ این آیه استنباط میگردد که گفتند: ﴿ٱجۡعَل لَّنَآ إِلَٰهٗا﴾ یعنی: «معبودی برای ما مقرر کن» و عبادت معبود، همان دین است. [۵۹]
۲۱- روش یهود و نصارا، مانند راه و روش مشرکان، ناپسند و نکوهیده است.
۲۲- احتمال دارد که بقایایی از باطل، در وجود کسی که به تازگی آن را ترک کرده و پیشتر با آن خو داشته است، یافت شود؛ همچنانکه آنها گفتند: «ما تازه مسلمان شده و کفر را بهتازگی ترک کرده بودیم».
***
[۵۶] یعنی ممنوعیت تبرک جستن به درختان، جزو شرایط لاالهالاالله میباشد که در مفهوم این کلمه میگنجد؛ زیرا لاالهالاالله، هر معبودی غیر از الله را نفی میکند؛ لذا تبرک جستن از غیرالله، جزو مصادیق عبادت است. [۵۷] یعنی این امت، راه و روش گذشتگان را در پیش خواهد گرفت و این، به معنای درست بودن راه و روش پیشینیان نیست؛ بلکه برای هشدار میباشد. به عبارت دیگر: در مواردی که با عبارتی خبری از چیزی نهی شده است، ممنوعیت آن شدیدتر میباشد. [۵۸] یعنی مبنای تمام عبادات، این است که شارع به آن دستور داده باشد و اگر به امری تصریح نشده باشد، بدعت بهشمار میآید؛ همانگونه که رسولاللهصفرموده است: «مَن عَمِلَ عَمَلاً لَیسَ عَلَیهِ أمرُنا فَهُوُ رَدٌّ». [صحیح مسلم، ش:۲۹۸۵] یعنی: «هرکس عملی انجام دهد که امر (دین) ما بر آن نیست، عملش مردود است». به عبارت دیگر: ملاک و سنجهی درستی هر عملی، این است که مطابق دستورها و آموزههای دین باشد. [۵۹] یعنی در این داستان، * ربوبیت، * نبوت، * و عبادتِ معبود یا همان دین، که سه سؤال قبر هستند، ثابت میشوند؛ بدین شکل که در قبر سؤال میشود: «پروردگارت کیست؟» و این، روشن است که هیچ پروردگاری جز الله متعال وجود ندارد.. اما وجه دلالت این حدیث بر نبوت، این است که در قبر سؤال میشود: پیامبرت کیست؟ و این حدیث، یکی از نشانههای نبوت است؛ زیرا فرمود: «از روش پیشنیان پیروی خواهید کرد» و همینطور هم شد. و اما تناسب این حدیث با سومین سؤال قبر، این است که در قبر سؤال میشود: دینت چیست؟ و در این حدیث آمده است که تازهمسلمانان گفتند: "برای ما نیز معبودی چون ذاتانواط مقرر کن." و دین، همان عبادت است. با اندکی تأمل و دقت نظر، به قدرت استنباط مؤلف/پی میبریم که چه ظرافتی در استنباط مسایل از نصوص داشته است! رحمت الله بر او باد.