چگونگی بازگشت تارک نماز به اسلام([۱۷۲] ):
اگر تارک نماز، نماز گزارد و به شهادتین اقرار کرد، آیا با این عمل از ارتداد به سوی اسلام باز میگردد؟
آری، وی حتما باید دوباره به شهادتین اقرار کند و این بدان خاطر است که ارتداد وی به سبب ترک نماز همهی اعمالش را باطل کرده است که شهادتین هم جزء آنها بوده است. به دلیل عمومیت آیه که میفرماید: ﴿لَئِنۡ أَشۡرَكۡتَ لَيَحۡبَطَنَّ عَمَلُكَ﴾[الزمر: ۶۵] «اگر شرك ورزي، كردارت (باطل و بي پاداش ميگردد و) هيچ و نابود ميشود.» و در حدیث آمده که رسول اللهجفرمودند: «فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ»«براستی که عملش باطل و تباه میشود.» از این رو بر وی لازم است که شهادتین را بر زبان جاری کند و اینچنین است اگر وجوب نماز را انکار کرده باشد؛ بنابراین اسلامش صحیح نمیباشد تا اینکه شهادتین را بر زبان جاری کند، چرا که وی انکار کرده است، پس حتما باید به اصل کلمه که متضمن تصدیق و قبول حکم شرعی میباشد، اقرار کند و این مساله در همه صورتهای ارتداد عام میباشد.
ماوردی رحمه الله میگوید: اما توبهی مرتد نیز متضمن آنچه که کافری با آن مسلمان میگردد، میباشد، زیرا ارتداد حکم اسلام را از وی برداشته است. پس شهادت میدهد که هیچ معبود به حقی جز الله متعال نیست و محمد فرستادهی اوست.
امام شافعی میفرماید: علاوه بر شهادتین از هر دینی غیر از اسلام دوری میجوید، از این رو همراه شهادتین دوری و برائت از هر دینی را که مخالف با اسلام است، ذکر میکند؛ اما شهادتین دو واجب میباشند که اسلامش جز بدانها صحیح نمیباشد، اما در مورد بیزاری و برائت، اصحاب ما بر سه قول اختلاف کردهاند:
۱- که در اسلام هر کافر و مرتدی همچون شهادتین، شرط میباشد.
۲- در اسلام هر کافر و مرتدی همچون اعتراف به دوباره برانگیخته شدن و جزاء و پاداش، مستحب میباشد.
۳- امام شافعی در «الام» به صراحت بیان کرده: اگر از بندگان اوثان و قبور و منکرین پیامبران بوده، برائت جستن از هر دین مخالف اسلام، مستحب میباشد، اما اگر از اهل کتاب بوده و به نبوت انبیاء و اینکه محمد پیامبری است که به سوی قومش فرستاده شده، اعتراف میکند، در این صورت برائت جستن وی واجب میباشد و اسلامش جز با دوری جستن از هر دینی غیر از اسلام، صحیح نمیباشد. بنابراین هرگاه آنچه را که در توبهی مرتد ذکر نمودیم، محقق و ثابت شد، در نوع ارتداد شخص دقت میشود، پس اگر ارتدادش به دلیل انکار اسلام بوده، با شروطی که ذکر کردیم، توبهاش صحیح میباشد. و اگر ارتداد وی با وجود اعتراف به شهادتین به دلیل انکار عبادتی از عبادتهای اسلام همچون نماز و روزه و زکات و حج بوده، ارتداد تنها با گفتن شهادتین از وی زایل نمیگردد، تا اینکه به آنچیزی که به سبب انکار آن مرتد شده، اعتراف کند. همچنین بر وی جایز نیست که به سبب اعتراف به آنچه انکار کرده، از تلفظ شهادتین کوتاهی ورزد، زیرا به سبب ارتداد، بر وی حکم کفر جاری گشته است، از این رو بر وی لازم است که شهادتین را اعاده کرده و دوباره بر زبان جاری کند تا اینکه حکم ارتداد از وی زایل گردد. همچنین اگر به سبب حلال دانستن زنا و مباح دانستن شراب مرتد شده، در صحت توبهاش اعتراف به تحریم زنا و شراب (علاوه بر شهادتین) لازم میباشد([۱۷۳] ).
شیرازی میگوید([۱۷۴] ): اگر فردی به دلیل انکار فرض یا حلال دانستن حرامی مرتد شود، اسلامش صحیح نمیباشد تا اینکه از این اعتقادش بازگشته و شهادتین را بر زبان جاری کند. زیرا وی با این اعتقاد، الله و رسولش را تکذیب کرده و به دروغ متهم کرده است، (و چیزی را که الله متعال بدان دستور نداده، تشریع کرده است، والعیاذ بالله) از این رو اسلام وی پس از این جز با ادای شهادتین بر زبان صحیح نمیباشد.
ابن ضویان رحمه الله میگوید:
توبهی مرتد و هر کافری با جاری کردن شهادتین میباشد به دلیل حدیث ابن مسعودسکه میگوید: «رسول اللهجوارد کنیسهای شدند که فردی یهودی بر مردم تورات میخواند، تا اینکه به صفت رسول اللهجو امتش در تورات رسید، پس گفت: این صفت تو و امتت میباشد، شهادت میدهم که هیچ معبود به حقی جز الله متعال نیست و تو فرستادهی الله هستی. (چون فوت کرد) رسول اللهجفرمودند([۱۷۵] ): «لُوا أَخَاكُمْ»به برادرتان پرداخته و به وی عنایت کنید (در خاکسپاری و کفن و دفن).» و از انس روایت است که یهودی به رسول اللهجگفت: شهادت میدهم که تو فرستاده الله هستی، سپس فوت شد. پس رسول اللهجفرمودند: «صَلُّوا عَلَى صَاحِبِكُمْ»بر دوستتان نماز بگزارید([۱۷۶] ).
نکتهای مهم: هرکس معتقد باشد که نماز از عرفا یا از مشایخ و یا از بعضی پیروان شان ساقط شده یا اینکه شیخ از جانب آنها نماز میگزارد، یا اینکه معتقد باشد برای الله متعال بندگانی میباشد که الله متعال نماز را از آنها ساقط کرده است، همانگونه که این مساله در بسیاری از منتسبین به فقر و زهد و پیروان بعضی مشایخ و عرفا یافت میشود، به اتفاق ائمه این اشخاص استتابه میشوند، پس اگر به وجوب نماز اقرار کردند که خوب، وگرنه کشته میشوند و اگر بر انکار وجوب آن اصرار ورزیدند تا اینکه کشته شدند، از جملهی مرتدین میباشند. و هرکس از آنها که توبه کرده و نماز گزارد، در واضحترین اقوال علما، اعادهی آنچه از نمازها که در گذشته ترک کرده بر وی لازم نمیباشد، چرا که افرادی که در زمان رسول اللهجمرتد شدند همچون حارث بن قیس و گروه همراهش، الله متعال در مورد آنها فرمودند: ﴿كَيۡفَ يَهۡدِي ٱللَّهُ قَوۡمٗا كَفَرُواْ بَعۡدَ إِيمَٰنِهِمۡ وَشَهِدُوٓاْ أَنَّ ٱلرَّسُولَ حَقّٞ وَجَآءَهُمُ ٱلۡبَيِّنَٰتُۚ وَٱللَّهُ لَا يَهۡدِي ٱلۡقَوۡمَ ٱلظَّٰلِمِينَ ٨٦ أُوْلَٰٓئِكَ جَزَآؤُهُمۡ أَنَّ عَلَيۡهِمۡ لَعۡنَةَ ٱللَّهِ وَٱلۡمَلَٰٓئِكَةِ وَٱلنَّاسِ أَجۡمَعِينَ ٨٧ خَٰلِدِينَ فِيهَا لَا يُخَفَّفُ عَنۡهُمُ ٱلۡعَذَابُ وَلَا هُمۡ يُنظَرُونَ ٨٨ إِلَّا ٱلَّذِينَ تَابُواْ مِنۢ بَعۡدِ ذَٰلِكَ وَأَصۡلَحُواْ فَإِنَّ ٱللَّهَ غَفُورٞ رَّحِيمٌ ٨٩﴾[آل عمران: ۸۶-۸۹] «چگونه خداوند گروهي را رهنموني ميكند كه بعد از ايمان شان و بعد از آن كه گواهي دادند به اين كه پيغمبر بر حق است و معجزات و دلائل روشني براي آنان (بر حقّانيّت محمّد) بيامد، كافر شدند؟ و الله گروه ستمكاران را هدايت نخواهد كرد. اين چنين كساني، كيفرشان اين است كه لعنت خدا و فرشتگان و مردمان همه، بر آنان باشد. در اين لعن و نفرين، جاودانه ميمانند و عذاب شان تخفيف نميگردد و مهلتي بديشان داده نخواهد شد. مگر كساني كه بعد از آن، توبه كنند و به اصلاح بپردازند (يعني به سوي خدا برگردند و در مقام جبران گذشته برآيند، كه توبه آنان پذيرفتني است) زيرا خداوند آمرزنده و مهربان است.»
و افرادی همچون عبدالله بن ابی سرح و کسانی که همراه کفار در روز بدر خارج شدند، الله متعال در مورد آنها این آیه را نازل نمود: ﴿ثُمَّ إِنَّ رَبَّكَ لِلَّذِينَ هَاجَرُواْ مِنۢ بَعۡدِ مَا فُتِنُواْ ثُمَّ جَٰهَدُواْ وَصَبَرُوٓاْ إِنَّ رَبَّكَ مِنۢ بَعۡدِهَا لَغَفُورٞ رَّحِيمٞ ١١٠﴾[النحل: ۱۱۰] «سپس (بدان اي محمّد، كه) پروردگار تو نسبت به كساني كه مورد شكنجه و آزار (كفّار قريش در مكّه) قرار گرفتند و بعد از آن (راهي ديار غربت شدند و هجرت كردند و با مال و جان، تلاش و) جهاد نمودند و (در برابر سختي ها و گرفتاري هاي حفظ دين و تبليغ آئين شان) شكيبائي ورزيدند، داراي مغفرت و مرحمت بسياري است.»
بنابراین هیچیک از اینها پس از بازگشت به سوی اسلام به اعادهی آنچه در مدت ارتداد و کفر ترک کرده بودند، امر نشدند، همانطور که هرگاه کفار، مسلمان میشدند، به اعمالی که در زمان کفر انجام ندادهاند، امر نمی شدند. براستی در زمان حیات مبارک رسول اللهجعدهی زیادی از اسود عنسی که در صنعاء یمن ادعای نبوت کرده بود، تبعیت کرده و بدین واسطه مرتد شدند، که الله عزوجل او را کشت و پیروانش به اسلام بازگشتند درحالی که امر به اعادهی آنچه در این مدت ترک کرده بودند، نشدند. همچنین مسیلمه کذاب نیز ادعای نبوت کرده بود که یارانش بسیار بودند که ابوبکر صدیق رضی الله عنه و ارضاه و صحابه رضوان الله تعالی علیهم اجمعین بعد از وفات رسول اللهج، با آنها جنگیدند، تا اینکه کسانی از آنها که باقی ماندند به اسلام بازگشتند و هیچیک از آنها به قضا و اعاده اعمالی که در این مدت ترک کرده بودند، امر نشدند. همچنین سایر مرتدین از بادیه نشینان که پس از وفات رسول اللهجبه اسلام بازگشتند، هیچیک از آنها به قضای نمازهایی که در مدت ارتداد خویش ترک کرده بودند، امر نشدند و الله متعال میفرماید: ﴿قُل لِّلَّذِينَ كَفَرُوٓاْ إِن يَنتَهُواْ يُغۡفَرۡ لَهُم مَّا قَدۡ سَلَفَ﴾[الأنفال: ۳۸] «(اي پيغمبر،) به كافران بگو: (درگاه توبه هميشه باز است و) اگر (از كفر و عناد) دست بردارند، گذشته اعمال شان بخشوده ميشود.» که هر کافری را در برمی گیرد([۱۷۷] ).
[۱۷۲] به نقل از کتاب حکم تارک نماز نوشتهی عبدالحکیم حسان ص۱۰۹. [۱۷۳] حكم المرتد للماوردي ۱۳۳-۱۳۶، راجع فتح الباري ۱۲/۲۷۹. [۱۷۴] المجموع شرح المهذب ۱۲/۲۳۱، راجع المغني ۸/۱۴۲ ط:عالم الكتب. [۱۷۵] مسند أحمد (۳۹۵۱) المعجم الكبير (۱۰۲۹۵) مسند ابن أبي شيبة (۳۸۴). [۱۷۶] احتج به أحمد في رواية منه. [۱۷۷] مجموع الفتاوى لابن تيمية ۲۲/۴۵-۴۷، المهذب۱/۵۱.