تعمق و شدت عملی که از آن نهی شده است:
بنابراین واضح گردید که تعمق و زیاده روی و شدت عملی که رسول اللهجاز آن نهی کردند، همان بوده که با روش آنحضرتجو اصحاب گرامی ایشان و آنچه آنها بر آنبودند، مخالف بوده است.و نشان میدهد که موافقت با رسول اللهجو خلفای راشدین شپس از ایشان، در عملکردی که داشتند، محض متابعت و پیروی میباشد، گرچه نسبت بدان اباورزیده و جهل داشته باشد، هرآنکه جهل داشته باشد.
از این رو تعمق و زیاده روی و افراط عبارت است از مخالفت با آنچه رسول اللهجبا آن آمده و تجاوز و غلو کردن در آن؛ که در مقابلش ضایع کردن و تفریط در آن و کوتاه سازی و کاستن از آن میباشد؛ که در واقع هر دو خطا و گمراهی و ضلالت و انحراف از راه مستقیم و منهج و راه و روش استوار و پایدار میباشد. و دین الله متعال بین غلو کنندهی در آن و ترک کننده و گریزان از آن میباشد.
علی بن ابی طالبسمیگوید([۴۸۸] ): «بهترین مردم کسانی هستند که بر اسلوب و روش میانه باشند، زیرا غلو کننده به سوی آنها باز میگردد و آنکه از پس میرود و دنباله رو میباشد بدانها ملحق میگردد.»
ابن عایشه میگوید: «هیچ امری نیست که الله متعال بدان امر کند مگر اینکه شیطان در آن به دو صورت وسوسه میکند، یا به غلو کردن در آن و یا به سوی تقصیر و کوتاهی و کاستن از آن فرامیخواند.» و برخی از سلف میگویند: «دین الله متعال بین غلو کنندهی در آن و ترک کننده و گریزان از آن میباشد.»
براستی الله متعال در مواضع بسیاری از کتابش، اهل وسط و میانه را که در بین این دو گروه منحرف میباشند، مورد مدح قرار داده است. الله متعال میفرماید: ﴿وَٱلَّذِينَ إِذَآ أَنفَقُواْ لَمۡ يُسۡرِفُواْ وَلَمۡ يَقۡتُرُواْ وَكَانَ بَيۡنَ ذَٰلِكَ قَوَامٗا ٦٧﴾[الفرقان: ۶۷] «و كسانيند كه به هنگام خرج كردن (مال براي خود و خانواده) نه زياده روي ميكنند و نه سختگيري و بلكه در ميان اين دو (يعني اسراف و بخل، حد) ميانه روي و اعتدال را رعايت ميكنند.» و میفرماید: ﴿وَلَا تَجۡعَلۡ يَدَكَ مَغۡلُولَةً إِلَىٰ عُنُقِكَ وَلَا تَبۡسُطۡهَا كُلَّ ٱلۡبَسۡطِ فَتَقۡعُدَ مَلُومٗا مَّحۡسُورًا ٢٩﴾[الإسراء: ۲۹] «دست خود را بر گردن خويش بسته مدار (و از كمك به ديگران خودداري مكن و بخيل مباش،) و آن را فوق العاده گشاده مساز (و بذل و بخشش بيحساب مكن و اسراف مورز، بدان گونه) كه سبب شود از كار بماني و مورد ملامت (اين و آن) قرار گيري و لخت و غمناك گردي.» و میفرماید: ﴿وَءَاتِ ذَا ٱلۡقُرۡبَىٰ حَقَّهُۥ وَٱلۡمِسۡكِينَ وَٱبۡنَ ٱلسَّبِيلِ وَلَا تُبَذِّرۡ تَبۡذِيرًا ٢٦﴾[الإسراء: ۲۶] «حق خويشاوند را (از قبيل: صله رحم و نيكوئي و مودّت و محبّت) و حق مستمند و وامانده در راه را (از قبيل: زكات و صدقه و احسان) بپرداز، و به هيچ وجه زیاده روی مكن.»
بنابراین منع خویشاوند و مستمند و در راه مانده از حق شان انحرافی است به سوی بخل ورزیدن، و تبذیر و اسراف در حق آنها انحراف در بذل و بخشش بدانها می باشد؛ درحالی که رضایت الله متعال در میان این دو قرار دارد. بر این اساس است که این امت، میانه روترین امتها قرار گرفته است و قبلهی آن وسطترین قبلهها در میان دو قبلهی منحرف میباشد. و آنچه وسط است از طرفین مورد حمایت قرار میگیرد، اما آنچه در اطراف است، بیشتر در معرض نفوذ میباشد، همانطور که شاعر میگوید:
«کانت هی الوسط المحمی فاکتنفت بها الحوادث حتی اصبحت طرفا»
«او در وسط حمایت شده بود تا اینکه حوادث وی را در بر گرفت و او که در وسط بود همچون اطراف گردید.»
اما در مورد این استدلال که: محبت صحابه نسبت به رسول اللهجو صوت و قرائت ایشان، آنان را وا میداشت تا در برابر اطالهی نماز توسط رسول اللهجشکیبایی و بردباری کنند، چنان که هیچ مشقتی را احساس نمیکردند.
باید گفت: سوگند به الله متعال که حالت صحابه نسبت به رسول اللهجاینگونه بوده است و بلکه حب ایشان نسبت به رسول اللهج، آنها را وا میداشت که جان و مال خود را در پیشگاه او تقدیم کنند. و با جان خود از جان مبارک ایشان حفاظت کنند و بر این اساس بود که در جلوی ایشان به سوی مرگ پیش میرفتند و جان شان را در راه رضای محبوب تقدیم میکردند. و به الله سوگند این شان و منزلت کسانی است که پس از رسول اللهجتا روز قیامت از آنحضرتجپیروی میکنند چنان که در راه متابعت از سنتهای گهر بارش به ملامت هیچ ملامت کنندهای توجه نمیکنند و سرزنش سرزنش کنندگان، آنها را از عمل به سنت هایش باز نمیدارد. بنابراین در متابعت و پیروی و سِیر کردن در مسیر حق با روش و هدایت رسول اللهج، ملامت هر ملامت کنندهای و طعن هر طعنه زننده ای و دشمنی هر جاهلی را به دوش میکشند. و کسانی که در برابر سنت مبارک و اطهرش به آراء افراد راضی شده و بدان تمسک جسته و از آن روی نمیگردانند و نصوص کتاب و سنت را بدان عرضه میکنند - پادشاه را به سپاه عرضه میکنند - درواقع آنچه از قرآن و سنت موافق با آراء افراد بود، قبول کرده و آنچه را که مخالف با آنها باشد، با انواع تاویل و با ملاطفت و آرامی رد میکنند، چنان که یک بار میگویند: عمل به ظاهر این نص متروک بوده و باری میگویند: کسی را که بدان قائل باشد، نمیشناسند و بار دیگر میگویند: آن منسوخ است و گاهی میگویند: کسانی که از آنها پیروی میکنیم، نسبت به ما در این موضوع، داناتر و آگاهتر میباشند. و بدین وسیله (به گمانش) نزد وی دلیل صحیحی در آنچه با آن مخالفت کرده که اقتضای مخالفت را دارد، میباشد.
از این رو پیروان رسول اللهجدر مجاهدهی با این فِرَق، همیشه در میدان حاضر بوده و پیرامون پیروی کردن از سنتهای گهربار آنحضرتجحرکت کرده و گرچه شخصیت بزرگوار نبوی در دیدگان ایشان غایب بوده، درحقیقت با چشمان شان هدایت مستقیمی را که رسول اللهجبر آن بودند، مشاهده کردند.
[۴۸۸] مصنف ابن أبي شيبة (۳۴۴۹۸).