قائلین به قرار دادن زانوها قبل از دستها در سجده، میگویند:
حدیث وائل بن حجر نسبت به حدیث ابوهریره و ابن عمر قویتر و ثابتتر میباشد. امام بخاری میگوید: با حدیث ابی الزناد از اعرج از ابوهریره، موافقت نمیشود. و در آن محمد بن عبدالله بن حسن است که میگوید: نمیدانم که از ابی الزناد شنیده است یا نه. و خطابی میگوید: حدیث وائل بن حجر از آن ثابتتر میباشد. میگوید: برخی از علما گمان کردهاند که آن منسوخ است و بر این اساس است که امام ترمذی آن را حسن نمیداند و به غرابت حدیث حکم داده است و حدیث وائل را حسن دانسته است.
و در مورد حدیث ابوهریرهس«فَلَا يَبْرُكْ كَمَا يَبْرُكُ الْبَعِيرُ»میگویند: زمانی که شتر زانو میزند، دستانش را قبل از زانوها بر زمین قرار میدهد و این نهی با این قول «وَلْيَضَعْ يَدَيْهِ قَبْلَ رُكْبَتَيْهِ»تعارض ندارد، بلکه آن را نفی کرده بر این دلالت دارد که این زیاده، محفوظ نیست و شاید که لفظ آن بر برخی از راویان منقلب گشته است. و گفتند: بر ترجیح این مسلک دو امر دیگر نیز دلالت دارد:
۱- آنچه ابوداود از ابن عمرسروایت میکند که: رسول اللهجاز اینکه نمازگزار در نماز بر دستانش تکیه کند نهی کردهاند و در لفظی دیگر آمده که: رسول اللهجاز اینکه نمازگزار با تکیه بر دو دستش بر زمین، برخیزد، نهی کردند([۵۲۳] ). و شکی نیست که اگر نمازگزار، دستش را قبل از زانوها بر زمین بگذارد، بر آن تکیه کرده است و در اینصورت جزئی از نمازش با تکیه دستانش بر زمین میباشد و این تکیه دستها بر زمین در هنگام رفتن به سجده، همچون تکیه دستها در هنگام بلند شدن از سجده میباشد و از آنجائی که از تکیه دستها بر زمین در هنگام بلند شدن از سجده نهی شده است، نظیر آن، تکیهی دستها بر زمین در هنگام سجده رفتن، نیز متوجه نهی میباشد.
۲- زمانی که نمازگزار برای سجده به سمت زمین پایین میآید، ابتدا قسمتی از بدنش که به زمین نزدیکتر است با زمین برخورد میکند و سپس قسمتی که بالاتر و بالاتر است تا اینکه با برخورد بالاترین قسمت بدنش بر زمین که صورت میباشد، به پایان میرسد و هرگاه سرش را از سجده بلند میکند، ابتدا بالاترین عضو بدنش و سپس قسمتهایی از بدنش که از آن پایینتر است، بلند میشود، تا اینکه آخرین عضو وی که زانوهایش میباشد، از زمین بلند میشود. والله اعلم.
[۵۲۳] أبوداود في الصلاة (۹۹۲).