نماز و حکم تارک آن

فهرست کتاب

برخاستن رسول اللهج از سجده:

برخاستن رسول اللهج از سجده:

سپس تکبیر گفته و بدون رفع یدین به سجده می‌رفتند و در سجده دوم به مانند آنچه در سجده اول بود، انجام می‌دادند، سپس با تکبیر گفتن سر را از سجده بلند کرده و بر انگشتان پا با تکیه بر زانوها و رانها می‌ایستادند.

مالک بن حویرث می‌گوید: «هرگاه رسول اللهجدر رکعت فرد نماز بود، برای رکعت پس از آن بلند نمی‌شد، تا اینکه راست می‌نشست([۵۳۳] ).» که این عمل، جلسه‌ی استراحت نامیده شده است. و شکی نیست که رسول اللهجآن را انجام داده‌اند، لیکن آیا این عمل را بر اساس سنتی از سنت‌ها و هیئات نماز همچون دور کردن بازوها از پهلوها و غیره، انجام دادند یا اینکه زمانی که پا به سن گذاشتند، به سبب نیاز بدان، این عمل را انجام می‌دادند؟ که این قول به دو دلیل آشکار‌تر و واضح‌تر می‌باشد:

۱- با این قول، بین این حدیث و حدیث وائل بن حجر و ابوهریره مکه روایت کردند که رسول الله بر سینه پاها از سجده بر می‌خاستند([۵۳۴] )، جمع می‌شود.

۲- صحابه که حریص‌ترین مردم در مشاهده‌ی افعال و هیئت نماز رسول اللهجبودند، بر سینه‌ی پاهای شان بلند می‌شدند، از این رو بود که عبدالله بن مسعودسدر نماز بر سینه‌ی پاهایش بلند شده و قبل از آن نمی‌نشست که این را بیهقی از وی روایت کرده است. همچنین این مساله را عطیه عوفی از ابن عمر، ابن عباس، ابن زبیر و ابوسعید خدری شروایت می‌کند و از ابن مسعودسبه طور صحیح روایت شده است([۵۳۵] ). و در این قیام، رفع یدین نبوده و هرگاه که کاملا می‌ایستادند، قرائت را بدون سکوت کردن، با خواندن ﴿ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ ٢آغاز می‌کردند و در تشهد اول به حالت افتراش، همانگونه که در میان دو سجده می‌نشستند، قرار می‌گرفتند و دست راست را بر زانوی راست و دست چپ را بر زانوی چپ قرار داده و با انگشت شهادت (سبابه) اشاره می‌کردند، درحالی که انگشت ابهام را بر انگشت وسط، همچون حلقه‌ای قرار می دادند و نگاهشان را بر محل اشاره متمرکز می‌کردند و انگشت سبابه را با کمی انحنا بالا برده و با آن توحید الله متعال را می‌گفتند([۵۳۶] ). و ابوداود از ابن عباسساز رسول اللهجروایت می‌کند که فرمودند: «هَكَذَا الْإِخْلَاصُ»اخلاص اینچنین است. - با انگشت سبابه اشاره می‌کرد- «وَهَذَا الدُّعَاءُ»و دعا اینچنین است - که دست‌ها را تا برابر شانه‌ها بلند می‌کردند – «وَهَذَا الِابْتِهَالُ»و ابتهال نیز اینچنین است. - پس دست‌ها را به صورت کشیده و بالا بردند -. این حدیث به صورت موقوف نیز روایت شده است([۵۳۷] ).

پس از آن می‌گفتند([۵۳۸] ): «التَّحِيَّاتُ لِلَّهِ وَالصَّلَوَاتُ وَالطَّيِّبَاتُ، السَّلاَمُ عَلَيْكَ أَيُّهَا النَّبِيُّ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكَاتُهُ، السَّلاَمُ عَلَيْنَا وَعَلَى عِبَادِ اللَّهِ الصَّالِحِينَ، أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَأَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّدًا عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ»و آن را همچون قرآن به اصحاب شان می‌آموختند. و گاهی اینچنین می‌گفتند([۵۳۹] ): «لتَّحِيَّاتُ الْمُبَارَكَاتُ، الصَّلَوَاتُ الطَّيِّبَاتُ لِلَّهِ»که تشهد اول را ابن مسعودسروایت کرده که کامل‌تر است و تشهد دوم را ابن عباسسروایت کرده است، چرا که تشهد ابن مسعودسمتضمن جملاتی متغیر و تشهد ابن عباسسیک جمله می‌باشد. همچنین تشهد ابن مسعودسدر صحیحین با زیاده‌ی (واو) آمده است و در آن ذکر شده که رسول اللهجآن را همچون قرآن به صحابه می‌آموختند. و ابن عمرساز رسول اللهجروایت می‌کند که فرمودند([۵۴۰] ):«التَّحِيَّاتُ لِلَّهِ الصَّلَوَاتُ الطَّيِّبَاتُ».

در این مورد روایات دیگری با تفاوت لفظی اندک می‌باشد که همه‌ی آن‌ها جایز است. و رسول اللهجاین تشهد را به گونه‌ای کوتاه می‌گزاردند که گویا بر سنگی داغ نشسته‌اند. پس از تشهد تکبیر گفته و بلند می‌شدند و رکعت دوم و سوم را نسبت به دو رکعت اول کوتاه‌تر می‌گزاردند و در هر دو رکعت، فاتحة الکتاب را تلاوت کرده و چه بسا که گاهی بر آن می‌افزودند.

[۵۳۳] البخاري في الأذان (۸۲۳). [۵۳۴] حديث وائل تقدم، وحديث أبي هريرة أخرجه الترمذي في الصلاة (۲۸۸) وذكر أن علىه أهل العلم وفيه راو ضعيف. [۵۳۵] السنن الكبرى للبيهقي (۲۷۶۳). [۵۳۶] هذه مجموعة ألفاظ من عدة أحاديث، انظر مسلم في المساجد (۵۸۰) وأحمد (۵۰۴۳) (۵۳۳۱) (۵۴۲۱) (۶۰۰۰) (۶۱۵۳) (۶۳۴۸) (۴۵۷۵) وأبوداود (۹۸۷) والترمذي (۲۹۴) وابن ماجه (۹۱۳) والنسائي (۱۱۶۰) (۱۲۶۶) (۱۲۶۷) (۱۲۶۹). [۵۳۷] مرفوعا أخرجه البيهقي (۲۷۹۶) والحاكم (۷۹۰۳) وقال عنه الذهبي في التلخيص: ذا منكره بمرة. [۵۳۸] البخاري في الأذان (۸۳۱) ومسلم في الصلاة (۴۰۲). [۵۳۹] مسلم (۴۰۳). [۵۴۰] أبوداود (۹۷۱).