عذرهای عام:
۱و۲- باران و گِل و لای، چنان که خروج وی به سوی مسجد را سخت و دشوار کند. از نافع روایت است([۳۳۳] ) که ابن عمرسدر شبی سرد و طوفانی برای نماز اذان داد و گفت: در خانهها نماز بگزارید. سپس گفت: همانا رسول اللهجدر شبی که سرد و بارانی بود به موذن فرمود تا بگوید: در خانهها نماز بگزارید.
و از جابرسروایت است([۳۳۴] ) که گفت: همراه رسول اللهجبرای سفری خارج شدیم که باران شروع با باریدن کرد، پس رسول اللهجفرمودند: «لِيُصَلِّ مَنْ شَاءَ مِنْكُمْ فِي رَحْلِهِ»«هریک از شما که میخواهد در کنار باروبنهاش نماز بگزارد.»
لیکن با این همه اگر کسی برای نماز جماعت خارج شد، افضل میباشد، به دلیل حدیث ابوسعید خدریسکه گفت([۳۳۵] ): «ابری پدید آمد و چنان باریدن گرفت که از سقف (مسجد نبوی) که از شاخهی درخت خرما بود، آب سرازیر شد و من رسول اللهجرا دیدم که در میان آب و گل سجده میکند تا آنکه اثر گل را بر پیشانی آنحضرتجمشاهده کردم.»
براستی رسول اللهجعلی رغم اینکه باران و گل بود، در جماعت حضور یافتند، حتی که در آب و گل سجده کردند.
۳- سرمای شدید: سرمایی شدیدی که بیش از مقداری باشد که مردم بدان مانوس شده و عادت کردهاند، که حدیث ابن عمرسدر این مورد گذشت. و از نعیم نحام روایت است([۳۳۶] ) که: در روزی بسیار سرد، اذان صبح داده شد، درحالی که وی موی سر همسرش را کوتاه میکرد، در این هنگام گفت: ای کاش موذن ندا میداد که هرکس (در خانه اش) بنشیند، (و در نماز جماعت در مسجد شرکت نکند) بر او حرجی نیست. که موذن رسول اللهجدر آخر اذانش ندا داد که هرکس (در خانه) بنشیند و (در نماز جماعت مسجد شرکت نکند) بر او حرجی نیست. و این در حیات رسول اللهجو در آخر اذان موذن گفته شد.
اهل علم به این عذرها تاریکی شدیدی را که انسـان در آن مسیر خـود به سوی مسجد را نمیبیند، افزودهاند.
فایده: امام نووی میگوید([۳۳۷] ): «اصحاب ما میگویند: با عذرها[ی مشروع] جماعت ساقط میشود و در این حالت یکسان است که بگوییم: نماز جماعت سنت است یا فرض کفایه و یا فرض عین. زیرا اگر مثلا بگوییم نماز جماعت سنت موکدهای است که ترک آن مکروه است، اگر به سبب عذری نماز جماعت ترک شود، تنها کراهت از وی زایل میشود و بدین معنا نیست که اگر به دلیل عذری نماز جماعت را ترک کرد، فضیلت نماز جماعت را به دست میآورد، بلکه بدون شک فضیلت نماز جماعت برای وی حاصل نشده و فقط معنای آن سقوط گناه و کراهت از وی میباشد.
[۳۳۳] صحيح: أخرجه البخاري (۶۶۶) ومسلم (۶۹۷). [۳۳۴] صحيح: أخرجه مسلم (۶۹۸) وأبوداود (۱۰۶۵) والترمذي (۴۰۹). [۳۳۵] صحيح: أخرجه البخاري (۶۶۹) ومسلم (۱۱۶۷). [۳۳۶] صحيح: أخرجه أحمد (۱۷۹۳۴) والسنن الكبرى للبيهقي (۱۸۶۸) ومسند ابن أبي شيبة (۵۵۳) وعبدالرزاق (۱۹۲۷). [۳۳۷] المجموع للنووي.