نماز و حکم تارک آن

فهرست کتاب

همچنین نفاق دو نوع می‌باشد، نفاق اعتقادی و نفاق عملی:

همچنین نفاق دو نوع می‌باشد، نفاق اعتقادی و نفاق عملی:

نفاق اعتقادی عبارت است از آنچه الله متعال آن را در قرآن بر منافقین انکار کرده است و به سبب آن پایین‌ترین قسمت آتش را بر آنها واجب گردانیده است([۱۵۵] ).

و نفاق عملی همچون این رهنمود نبوی در حدیث صحیح می‌باشد که فرمودند([۱۵۶] ): «آيةُ المنافقِ ثلاثٌ إذا حَدَّثَ كَذَبَ وإذا وَعدَ أَخلفَ وإذا اؤتُمِنَ خَانَ»«نشانه منافق سه چيز است: هرگاه سخن بگويد، دروغ مي‌گويد؛ هرگاه وعده مي‌دهد، خلاف وعده مي‌کند و هرگاه او را امين بدارند، خيانت مي‌کند.»

همچنین در حدیث صحیح آمده است([۱۵۷] ): «أَرْبَعٌ مَنْ كُنَّ فِيهِ كَانَ مُنَافِقًا خَالِصًا، وَمَنْ كَانَتْ فِيهِ خَصْلَةٌ مِنْهُنَّ كَانَتْ فِيهِ خَصْلَةٌ مِنَ النِّفَاقِ حَتَّى يَدَعَهَا: إِذَا اؤْتُمِنَ خَانَ، وَإِذَا حَدَّثَ كَذَبَ، وَإِذَا عَاهَدَ غَدَرَ، وَإِذَا خَاصَمَ فَجَرَ»«هركس اين چهار خصلت در او ديده شود، منافقی خالص است. و هركس، در او يكي از آن‌ها ديده شود، يك خصلت از نفاق دارد مگر زماني كه آن را ترك كند. آن چهار خصلت عبارتند از:

۱- هرگاه امانتي به او سپرده شود، خيانت مي‌كند.

۲- هنگام صحبت كردن، دروغ مي‌گويد.

۳- اگر عهد و پيماني ببندد، پيمانش را مي‌شكند.

۴- هنگام دعوا، دشنام مي‌دهد و ناسزا مي‌گويد.»

[امام نووی در شرح صحیح مسلم در مورد این حدیث می‌فرماید: علما اجماع دارند، کسی که اهل تصدیق و اعتراف قلبی و زبانی باشد، با این وجود یکی از این خصلت‌ها در وی موجود باشد، به کفر وی حکم نمی‌شود و از جمله‌ی منافقانی که در آتش جهنم برای همیشه ماندگار می‌شوند، محسوب نمی‌گردد و معنای این جمله در حدیث که می‌فرماید: «كَانَ مُنَافِقًا خَالِصًا»این است که به دلیل وجود این صفات و خصال در او شباهت فراوانی با منافقان تمام عیار وجود دارد. امام ابوعیسی ترمذی در مقام تبیین معنای حدیث می‌فرماید: علما معتقدند مقصود از نفاق در این حدیث، نفاق عملی می‌باشد. خطابی قول دیگری در تفسیر این حدیث نقل می‌کند و آن اینکه معنایش بر حذر داشتن مسلمان از عادت گرفتن به این خصلت‌ها می‌باشد زیرا ترس آن می رود، اگر کسی به این خصلت‌ها عادت کند منجر به حقیقت نفاق گردد.

ابن حجر در فتح الباری در رابطه با نفاق می‌گوید: اگر نفاق مربوط به اعتقاد باشد، کفر است وگرنه نفاق عملی است که ترک افعال نیز از جمله‌ی آن به شمار می‌رود و مراتب گوناگون و متفاوتی دارد([۱۵۸] )] .

پس این نفاق عملی می‌باشد که گاهی با اصل ایمان جمع می‌شود، لیکن اگر در فرد کامل شده و استحکام یابد، براستی گاهی صاحبش را به طور کلی از اسلام خارج می‌کند، گرچه نماز بخواند و روزه بگیرد و گمان کند که مسلمان است، زیرا ایمان، مومن را از این خصلت‌ها نهی می‌کند، از این رو هرگاه این خصلت‌ها در شخصی کامل شد و نزد وی ایمانی که او را از آن‌ها نهی کند، نبود، در این صورت جز منافقی خالص نمی‌باشد. کلام امام احمد بر این مساله دلالت دارد؛ اسماعیل بن سعید شالنجی می‌گوید: از احمد بن حنبل در مورد کسی که بر کبائر اصرار می‌ورزد و تمام سعی و تلاش خود را در بدست آوردنش بکار می‌گیرد، اما نماز و زکات و روزه را ترک نمی‌کند، پرسیدم: آیا کسی که این حالش باشد، مُصر می‌باشد؟ فرمود: وی مُصر است. و حالش به مانند این سخن رسول اللهجمی‌باشد که فرمودند: «لاَ يَزنِي الزَّانِي حِينَ يَزنِي وَ هُوَ مُؤمِن ...»«شخص زناکار به هنگام ارتکاب عمل زنا ایمان ندارد.» از ایمان در این حال خارج می‌گردد و پس از آن در اسلام واقع می‌شود. و از این قبیل است که رسول اللهجفرمودند: «وَلاَ يَسرِقُ السَارِقُ حِينَ يَسرِقُ وَهُوَ مُؤمِن وَلاَ يَشرِبُ الخمرَ حِينَ يَشرِبهَا وَهُوَ مُؤمِن»«و شخص دزد به هنگام دزدی و شراب خوار به هنگام باده نوشی ایمان ندارد.»

و سخن ابن عباسسدر مورد این فرموده‌ی الله متعال ﴿وَمَن لَّمۡ يَحۡكُم بِمَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ فَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡكَٰفِرُونَ ٤٤شبیه آن می‌باشد. اسماعیل می‌گوید: به ابن عباس گفتم، این چه نوع کفری است؟ گفت: کفری که فرد را از دین خارج نمی‌کند، همچون ایمان که بعضی از شعبه‌های آن با بعضی دیگر متفاوت می‌باشد، کفر نیز اینچنین است.

[۱۵۵] همانطور که الله متعال در سوره نساء آیات ۱۴۴- ۱۴۵ می‌فرماید: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تَتَّخِذُواْ ٱلۡكَٰفِرِينَ أَوۡلِيَآءَ مِن دُونِ ٱلۡمُؤۡمِنِينَۚ أَتُرِيدُونَ أَن تَجۡعَلُواْ لِلَّهِ عَلَيۡكُمۡ سُلۡطَٰنٗا مُّبِينًا ١٤٤ إِنَّ ٱلۡمُنَٰفِقِينَ فِي ٱلدَّرۡكِ ٱلۡأَسۡفَلِ مِنَ ٱلنَّارِ وَلَن تَجِدَ لَهُمۡ نَصِيرًا ١٤٥«بي گمان منافقان (نشانه‌هاي ايشان را مي‌نمايانند و كفر خويش را پنهان مي‌دارند و به خيال خام خود) خدا را گول مي‌زنند! درحالي كه خداوند (خون ها و اموال ايشان را در دنيا محفوظ مي‌نمايد و در آخرت دوزخ را براي آنان مهيّا مي‌دارد و بدين وسيله) ايشان را گول مي‌زند. منافقان هنگامي كه براي نماز برمي-خيزند، سست و بي‌حال به نماز مي‌ايستند و با مردم ريا مي‌كنند (و نمازشان به خاطر مردم است؛ نه به خاطر خدا) و خداي را كمتر ياد مي‌كنند و جز اندكي به عبادت او نمي‌پردازند. بي گمان منافقان در اعماق دوزخ و در پائين‌ترين مكان آن هستند و هرگز ياوري براي آنان نخواهي يافت (تا به فريادشان رسد و آنان را برهاند). [۱۵۶] البخاري (۳۳) ومسلم (۵۹) كلاهما في الإيمان. [۱۵۷] البخري (۳۴) ومسلم (۵۸). [۱۵۸] به نقل از درس‌هایی از عقیده ص۱۴۷.