نماز و حکم تارک آن

فهرست کتاب

آیا نماز کسی که با وجود توانایی شرکت در جماعت، نماز را به تنهایی می‌خواند؛ صحیح است؟

آیا نماز کسی که با وجود توانایی شرکت در جماعت، نماز را به تنهایی می‌خواند؛ صحیح است؟

جواب مساله ششم و آن اینکه: این مساله مبنی بر دو اصل می‌باشد: یکی اینکه آیا نماز جماعت فرض است یا نه؟ و دیگری آنکه اگر فرض باشد، آیا شرطی برای صحت نماز می‌باشد یا اینکه نماز بدون آن، با وجود عصیان و سرکشی تارک آن صحیح می‌باشد؟ پس در اینجا دو مساله وجود دارد:

اما مساله اول: فقها در آن اختلاف کرده‌اند چنان که عطاء بن رباح و حسن بصری و ابوعمر اوزاعی و ابوثور و امام احمد در ظاهر مذهب ایشان، معتقد به وجوب نماز جماعت می‌باشند و امام شافعی در مختصرالمزنی([۲۸۰] ) بدان تصریح کرده و می‌گوید: «و اما در ترک نماز جماعت رخصتی نمی‌بینم و بدان اجازه نمی‌دهم مگر به سبب عذر.» و ابن منذر در کتاب الاوسط بابی با این عنوان مطرح می‌کند: ذکر حضور افراد کور در جماعت، گرچه خانه هایشان از مسجد دور باشد. و این مساله بر آن دلالت دارد که که حاضر شدن در جماعت فرض می‌باشد و نه مستحب. سپس حدیث ابن ام مکتوم را ذکر می‌کند که وی به رسول اللهجگفت: یا رسول الله بین من و مسجد نخل و درخت می‌باشد، آیا من می توانم در خانه‌ام نماز گزارم؟ رسول اللهجفرمودند: «أَتَسْمَعُ الْإِقَامَةَ؟»«آیا صدای اقامه را می‌شنوی؟» گفت: بله. فرمودند: «فَأْتِهَا»«پس در نماز جماعت شرکت کن.»

همچنین ابن منذر در کتابش بابی را با عنوان «ذکر ترس نفاق بر تارک نماز جماعت عشاء و صبح» ذکر کرده و در اثنای این باب می‌گوید: اخباری که ذکر شد بر وجوب و فرض بودن جماعت بر کسی که عذری ندارد، دلالت می کند. از جمله اینکه رسول اللهجبه ابن ام مکتوم، درحالی که نابینا بود، فرمودند([۲۸۱] ): «لَا أَجِدُ لَكَ رُخْصَةً»«برای تو (در ترک جماعت) رخصتی نمی‌یابم.» بنابراین چون برای نابینا جوازی در ترک جماعت نباشد، به طریق اولی ترک جماعت برای شخص بینا جایز نمی باشد.

ابن منذر می‌گوید: و در تصمیم رسول اللهجمبنی بر سوزاندن خانه‌های کسانی که از نماز جماعت تخلف ورزیده و نماز را در خانه های شان می‌خوانند، بیان واضح و آشکاری بر وجوب فرض بودن نماز جماعت می‌باشد. چرا که ممکن نیست رسول اللهجکسی را که از عملی مستحب و یا آنچه فرض نیست، تخلف ورزیده، تهدید کنند. و این را حدیث ابوهریرهس([۲۸۲] ) تایید می‌کند که مردی بعد از اینکه موذن اذان گفت، از مسجد خارج شد، پس ابوهریرهسگفت: براستی این شخص از فرمان ابوالقاسم سرپیچی کرده است.

و اگر مسلمان در ترک و انجام نماز جماعت مخیر می‌بود، جایز نبود آنکه از حضور در آنچه بر وی واجب نیست، تخلف کرده، به عصیان و سرکشی وصف شود.

و الله متعال به نماز جماعت در حال خوف و ترس امر نمودند که این خود بر آن دلالت دارد که نماز جماعت در حال امنیت و آرامش، قطعا واجب می‌باشد. و اخباری که در مورد اجازه‌ی تخلف از جماعت برای افرادی که معذور می‌باشند، ذکر شده، بر این دلالت دارد که نماز جماعت بر کسی که عذری ندارد، فرض می‌باشد و اگر حالت عذر و غیر آن یکسان می‌بود، در رخصت ترک جماعت در حالت‌های عذر، معنایی نبود.

و بر فرض بودن نماز جماعت این رهنمود نبوی نیز دلالت دارد که می‌فرمایند([۲۸۳] ): «مَنْ سَمِعَ النِّدَاءَ فَلَمْ يَأْتِهِ، فَلَا صَلَاةَ لَهُ، إِلَّا مِنْ عُذْرٍ»«هرکس اذان را بشنود و براي نماز (به مسجد) نرود، برای وی نمازی نبوده و نمازش قبول نيست؛ مگر آن که عذري داشته باشد.»

سپس در این مـورد سخن گفته و می‌گوید: «امام شـافعی می‌گوید: الله متعـال اذان را برای نماز ذکر کرده است آنجا که می‌فرماید: ﴿وَإِذَا نَادَيۡتُمۡ إِلَى ٱلصَّلَوٰةِ[المائدة: ۵۸] «وقتي كه براي اداي نماز اذان گفتيد.» و در سوره جمعه آیه ۹ می‌فرماید: ﴿إِذَا نُودِيَ لِلصَّلَوٰةِ مِن يَوۡمِ ٱلۡجُمُعَةِ فَٱسۡعَوۡاْ إِلَىٰ ذِكۡرِ ٱللَّهِ«هنگامي كه روز جمعه براي نماز جمعه اذان گفته شد، به سوي ذكر و عبادت خدا بشتابيد.» و رسول الله اذان را برای نمازهای فرض، سنت قرار دادند. از این رو بنا بر آنچه وصفش گذشت، ادله بیشتر بدین سو می‌روند که نمازهای فرض جز با جماعت حلال نیستند، حتی که این مساله افراد مقیم و مسافر را نیز در بر می‌گیرد. بر این اساس برای کسی که توانایی شرکت در نماز جماعت را دارد رخصتی در ترک آن نمی‌بینم مگر اینکه عذری داشته باشد و اگر کسی از نماز جماعت تخلف ورزیده و نماز را به تنهایی بگزارد، بر وی اعاده‌ی آن واجب نیست و فرقی نمی‌کند که نماز را قبل از امام گزارده باشد و یا اینکه پس از امام نماز را خوانده باشد، مگر در مورد نماز جمعه که در آن صورت، اگر نماز ظهر را قبل از امام خوانده باشد، بر وی واجب است که آن را اعاده کند، چرا که رفتن به نماز جمعه فرض می‌باشد. همه‌ی این مقوله سخن ابن منذر بود.

و حنفیه و مالکیه گفته‌اند: نماز جماعت سنت موکده می‌باشد، لیکن آن‌ها تارک سنن موکده را گنه‌کار و نماز را بدون جماعت صحیح می‌دانند؛ و در واقع اختلاف میان آن‌ها و کسانی که نماز جماعت را واجب می‌دانند، تنها اختلافی لفظی است.

[۲۸۰] مختصر المزني الذي بهامش الأم۱/۱۰۹. [۲۸۱] أبوداود (۵۵۲) وابن ماجه (۷۹۲) ونسائي (۸۵۱) وأحمد (۱۵۴۹۰). [۲۸۲] مسلم في المساجد (۶۵۵) وأخرجه غيره. [۲۸۳] ابن ماجه في المساجد والجماعات (۷۹۳) وأبوداود في الصلاة (۵۵۱) والدارقطني (۱۵۵۵) وصححه الحاكم۱/۲۴۵ وابن حبان (۲۰۶۴).