سجده:
سپس تکبیر گفته و برای الله متعال به سجده میافتد، بدون اینکه رفع یدین کند، چرا که دو دست به منظور سجده، همچون فرود آمدن وجه، پایین میآیند، از اینرو دستها به منظور عبودیت شان فرود میآیند که این خود آنها را از بلند کردن بینیاز میسازد و بر این اساس است که بلند کردن دستها هنگام برداشتن سر از سجده تشریع نشده، چرا که دو دست همراه سر از سجده بلند میشوند همچون زمانی که همراه سر به سجده میروند. و سجده بر کاملترین و بلیغترین هیئت در عبودیت، مشروع شده چنان که سایر اعضا را هم دربرمیگیرد و در آن هر جزء از بدن، بهرهی خویش را از عبودیت میگیرد.
سجده سِرّ نماز و رکن اعظم و پایان رکعت میباشد و ارکان قبل از آن در نماز به منزلهی مقدمه ای برای آن میباشد. از این لحاظ شبیه طواف زیارت در حج میباشد که در واقع مقصود حج میباشد. و محل ورود بر الله متعال و زیارت او بوده و آنچه از اعمال حج که قبل از آن است، همچون مقدماتی برای آن میباشد. بر این اساس است که نزدیکترین حالت بنده به پروردگارش، حالتی است که وی در سجده قرار دارد([۴۶۹] ). و برترین احوال برای بنده، حالتی است که وی در آن به الله متعال نزدیکتر است، از این رو دعا در این حالت به اجابت نزدیکتر میباشد.
زمانی که الله متعال انسان را از خاک آفرید، زیبنده بود که وی از اصل خود خارج نشود، بلکه بدان بازگردد، گرچه طبیعت و نفس وی مقتضی خروج از آن بود؛ چون اگر انسان از طبیعت خود خارج گردد و بر دست نفسش رها گردد، غرور ورزیده و شرور میگردد و از اصلی که از آن خلق شده خارج میگردد و به حق پروردگارش از کبریاء و عظمت هجوم میآورد و با پروردگارش بر سر آندو به منازعه برمی خیزد، درحالی که به سجدهی خاضعانه و خاشعانه در برابر عظمت پروردگار و خالقش و تذلل در پیشگاه حق و به اظهار شکستگی و فروتنی برای حق سبحانه و تعالی امر شده است که این خضوع و خشوع و تذلل برای الله متعال به حکم عبودیت باز میگردد و موجب جبران و تلافی آنچه از اشتباه و لغزش و غفلت و اعراض که برای وی حاصل شده و موجب خروج وی از اصل خود گردیده، میشود.
این گونه است که در سجده، حقیقت خاکی که از آن خلق شده برای وی نمایان میگردد.
انسان شریفترین جزء بدن و بالاترین آن را که همان صورت است، بر زمین میگزارد چنان که بالاترین قسمت بدنش در پیشگاه پروردگار بلند مرتبه اش، خاضعانه پایینترین عضو وی قرار میگیرد که نشانگر خشوع و تذلل در برابر عظمت حق سبحانه و تعالی و فروتنی در برابر عزتش میباشد و این نهایت خشوع ظاهری میباشد.
الله متعال وی را از زمینی خلق کرد که ذلیلانه محل برخورد قدمها میباشد و وی را در آن به کار گرفت و او را بدان بازمی گرداند و به او وعده داده که وی را از آن خارج میگرداند. از این رو زمین، مادر و پدر و اصل و فصل او میباشد به گونهای که در زمان زنده بودن بر پشت آن و در زمان مردن در دل و آغوش آن میباشد. و زمین برای وی پاکیزه و محل سجده قرار داده شده، از این رو به سجده امر شده که نهایت خشوع ظاهری میباشد و در آن عبودیت سایر اعضا نیز گرد آمده است، لذا چهرهاش را به منظور شکستگی و فروتنی و تواضع و خضوع، با افکندن دو دست بر زمین به خاک آغشته میکند.
مسروق به سعید بن جبیر گفت: «چیزی باقی نمانده که در آن اشتیاق و رغبتی باشد، مگر اینکه صورتهای مان را در خاک برای حق سبحانه وتعالی آغشته کنیم.»
و رسول اللهجعمدا از اینکه بر زمین سجده کند، پرهیز نمیکرد، بلکه هرگاه برای ایشان اتفاق میافتاد، بر زمین سجده میکردند و بر این اساس بود که در آب و گل سجده کردند([۴۷۰] ).
بر این اساس از کمال سجده واجب است که نمازگزار بر اعضای هفتگانه سجده کند که عبارتند از: صورت، دو دست، دو زانو، انگشتان دوپا. که این فرضی است که الله متعال رسولشجرا بدان امر کرده و رسول اللهجآن را بر امتش ابلاغ نمودند([۴۷۱] ). و از کمال واجب یا مستحب آن است که نمازگزار پوست صورتش را مباشرتا بر زمین قرار داده و بر آن تکیه دهد، به گونهای که وزن سرش بر زمین قرار گیرد و اعضایی که در پایین بدنش قرار دارند نسبت به اعضای بالای بدنش مرتفع گردد، که این سجدهی کامل میباشد. و از جمله کامل کنندههای سجده آن است که نماز گزار بر هیئتی باشد که در آن هر عضو از بدنش به بهرهی خود از خضوع برسد، طوری که شکم وی از دو رانش و دو رانش از دو ساقش جدا بوده و بازوهایش از پهلوهایش دور باشد و آنها را بر زمین فرش نکند تا اینکه هر عضوی از وی در عبودیت حق سبحانه و تعالی مستقل باشد. بر این اساس است که هرگاه شیطان، فرزند آدم را در حالت سجده برای الله متعال میبیند، به گوشهای اعتزال جسته و گریسته و میگوید: ای وای، فرزند آدم به سجده امر شد و سجده کرد و پاداش وی جنت شد و من به سجده امر شدم و نافرمانی کردم و جزای من آتش شد([۴۷۲] ).
و بر این اساس است که الله متعال کسانی را که کلامش را شنیده و به سبب آن به سجده میافتند، مورد ستایش قرار داده است و کسانی که به سجده نمیافتند نزد حق سبحانه و تعالی مذموم میباشند. از این رو قول کسانی که قائل به وجوب سجدهی تلاوت میباشند، در دلیل قوی میباشد. و زمانی که ساحران به صدق موسی و کذب فرعون اطلاع یافتند، برای پروردگارشان به سجده افتادند که آن سجده اولین سعادت شان و در حقیقت بخششی بود در برابر سحری که تمام عمر خود را به پای آن صرف کردند. و بر این اساس است که الله متعال از سجدهی همهی مخلوقات برای او خبر داده است، آنجا که میفرماید: ﴿وَلِلَّهِۤ يَسۡجُدُۤ مَا فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِي ٱلۡأَرۡضِ مِن دَآبَّةٖ وَٱلۡمَلَٰٓئِكَةُ وَهُمۡ لَا يَسۡتَكۡبِرُونَ ٤٩﴾[النحل: ۴۹] «آنچه در آسمانها و آنچه در زمين جنبنده وجود دارد، خداي را سجده ميبرند و كرنش ميكنند و فرشتگان نيز خداي را سجده ميبرند و تكبّر نميورزند.» و از پروردگار خود كه بر آنان علو و فوقیت دارد، ميترسند.
الله متعال در این آیه از ایمان آنها به علو و فوقیت پروردگار صاحب جلال و عظمت و خضوع موجودات برای او با سجده در راستای تعظیم و اجلال حق، خبر داده است.
و الله متعال میفرماید: ﴿أَلَمۡ تَرَ أَنَّ ٱللَّهَ يَسۡجُدُۤ لَهُۥۤ مَن فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَن فِي ٱلۡأَرۡضِ وَٱلشَّمۡسُ وَٱلۡقَمَرُ وَٱلنُّجُومُ وَٱلۡجِبَالُ وَٱلشَّجَرُ وَٱلدَّوَآبُّ وَكَثِيرٞ مِّنَ ٱلنَّاسِۖ وَكَثِيرٌ حَقَّ عَلَيۡهِ ٱلۡعَذَابُۗ وَمَن يُهِنِ ٱللَّهُ فَمَا لَهُۥ مِن مُّكۡرِمٍۚ إِنَّ ٱللَّهَ يَفۡعَلُ مَا يَشَآءُ۩ ١٨﴾[الحج: ۱۸] «آيا نديدهاي و ندانستهاي كه تمام كساني كه در آسمانها بوده و همه كساني كه در زمين هستند و خورشيد و ماه و ستارهها و كوهها و درختان و جانوران و بسياري از مردمان، براي خدا سجده ميبرند (و به تسبيح و تقديس او مشغول و سرگرمند؟) و بسياري از مردمان هم (غافل بوده و براي خدا سجده نميبرند و) عذاب ايشان حتمي است (و مستحقّ عقابند و اينها در نزد پروردگارشان بيارزش ميباشند) و خدا هركه را بيارزش كند، هيچ كسي نميتواند او را گرامي دارد (و مشمول عنايت و سعادت آسماني كند. چرا كه تنها اين) خدا است كه هر چيزي را كه بخواهد انجام ميدهد.»
از این رو آنکه شایسته است عذاب بر وی نازل شود، همان کسی است که برای حق سبحانه و تعالی سجده نمیکند و همان کسی است که به سبب ترک سجده برای الله متعال بیارزش شده است و الله متعال در این آیه خبر داده که هیچکس نمیتواند چنین شخصی را گرامی دارد و براستی سجده نکردن وی برای پروردگارش، او را کم ارزش و بیاهمیت کرده است، درحالی که الله متعال میفرماید: ﴿وَلِلَّهِۤ يَسۡجُدُۤ مَن فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ طَوۡعٗا وَكَرۡهٗا وَظِلَٰلُهُم بِٱلۡغُدُوِّ وَٱلۡأٓصَالِ۩ ١٥﴾[الرعد: ۱۵] «آنچه در آسمانها و زمين است - خواه ناخواه - خداي را سجده ميبرد (و در برابر عظمت او سر تسليم و تكريم فرود ميآورد)، همچنين سايههاي آنها (كه همچون خود آنها از نظم و نظام دقيق و فرمانبرداري شگفت برخوردارند) بامدادان و شامگاهان در مقابلش به سجده ميافتند (و پيوسته در برابر اراده باري كرنش ميبرند).»
وقتی که عبودیت هدف غایی کمال انسان باشد و قرب انسان به الله متعال به حسب بهره وی از عبودیت باشد و نماز دربرگیرندهی شاخههای پراکنده عبودیت و متضمن اقسام مختلف آن باشد، پس برترین اعمال انسان، نماز میباشد. و جایگاه آن در اسلام به منزلهی ستون چادر است و از میان اعمال فعلی آن، سجده برترین ارکان آن میباشد و در واقع سِرّ نماز است که نماز به خاطر آن مشروع گردیده است و تکرار آن در نماز بیشتر از تکرار سایر ارکان میباشد و در پایان رکعت و انتهای آن قرار گرفته است و عمل بدان بعد از رکوع تشریع شده است، و در واقع رکوع پیشگفتار و مقدمه ای در پیشگاه آن میباشد. و در آن ثنا و ستایش الله متعال آنگونه که متناسب با حق سبحانه و تعالی میباشد، تشریع شده است و آن قول بنده است که: «سُبْحَانَ رَبِّيَ الْأَعْلَى»و این برترین دعائی است که در سجده گفته میشود و از رسول اللهجوارد نشده که ایشان به ذکری جز آن در سجده امر کرده باشند، آنجا که فرمودند: «اجْعَلُوهَا فِي سُجُودِكُمْ»«آن را در سجدههای تان قرار دهید.» و هرکس آن را عمدا ترک کند، نمازش نزد بسیاری از علما از جمله امام احمد و غیر ایشان، باطل میباشد، زیرا وی آنچه را که بدان امر شده انجام نداده است. و در این حالت الله متعال به صفت علو وصف شده است که در نهایت تناسب با حال سجده کننده میباشد، کسی که در پایینترین مکان با صورت افتاده است، علو پروردگارش را در حالت سقوطش ذکر میکند که مانند ذکر عظمت الله متعال در حالت خضوعش در رکوع میباشد و پروردگارش را از آنچه بدان شایسته نیست و با عظمت و علوش متضاد است، مبرا و منزه میسازد.
[۴۶۹] مسلم في الصلاة (۴۸۲). [۴۷۰] أخرجه البخاري في الأذان (۸۱۳) ومسلم في الصيام (۱۱۶۸). [۴۷۱] البخاري في الأذان (۸۱۲). [۴۷۲] أخرجه مسلم في الإيمان (۸۱).