نماز شرطی برای صحت ایمان:
پس از این تنها این مساله باقی میماند که آیا نماز شرطی برای صحت ایمان هست یا نه؟ که این سِرّ مساله میباشد.
ادله ای که ذکر کردیم و دلایل دیگری که در این مساله میباشد، بر آن دلالت دارد که چیزی از اعمال انسان جز با ادای نماز قبول نمیشود. از این رو نماز کلید دیوان قبول شدن اعمال بوده و در حقیقت راس المال است که سود میرساند و واضح است که سود و ربح بدون راس المال (سرمایه اصلی) محال میباشد، بنابراین هرگاه شخص نماز را تلف کند، همهی اعمالش تلف میشود، گرچه صورتی از آنها را بیاورد. (زیرا نماز به منزلهی راس المال میباشد که در صورت نبودن آن سود و ربحی حاصل نمیشود). و به این موضوع در رهنمودهای نبوی اشاره شده است، آنجا که میفرمایند([۱۵۹] ): «وَمَنْ ضَيَّعَهَا، فَهُوَ لِمَا سِوَاهَا أَضْيَعُ»«هرگاه شخصی نماز را ترک کرده و آن را ضایع کند، (اعمالی که نسبت به نماز در درجهی) پایینتر از آن (هستند) را به راحتی ضایع میکند.» و در جایی دیگر فرمودند: «أول ما ينظر من أعماله الصلاة، فإن جازت له نظر في سائر أعماله، وإن لم تجز له لم ينظر في شيء من أعماله بعد»«اولین چیزی از اعمال بنده که بررسی میشود، نماز است، پس اگر درست و صحیح بود باقی اعمالش در نظر گرفته شده و به آن ها نیز توجه میشود و اگر درست و صحیح نبود، بعد از آن به هیچ-یک از اعمالش توجه نمیشود.»
شک و تردید در کفر کسی که نماز را ترک کرده، شگفت آور است. چنین شخصی در ملأ عام به نماز گزاردن دعوت میشود و تیزی شمشیر را برگردن خود احساس میکند و برای کشته شدن حاضر میشود و چشمانش را میبندند و به او گفته میشود: اگر نماز نخوانی، کشته خواهی شد، اما وی میگوید مرا بکشید، اما نماز نمیخوانم. با وجود این کسانی که تارک نماز را کافر نمیدانند، معتقدند که چنین کسی مسلمان بوده و پس از مرگ مانند مسلمانان غسل داده میشود و بر وی نماز میت خوانده شده و در قبرستان مسلمانان دفن میشود. حتی بعضیها میگویند: ایمان او کامل و مانند ایمان جبرئیل و میکائیل است. آیا چنین شخصی از این شرم ندارد که کسی را که قرآن و سنت و اتفاق صحابه بر کفرش گواهی میدهند، تکفیر نمیکند؟
[۱۵۹] مالك في وقوت الصلاة۱/۶.