نماز و حکم تارک آن

فهرست کتاب

دلایل قول دوم:

دلایل قول دوم:

۱- احادیثی که گذشت و دلالت بر وجوب نماز جماعت داشت، در آمدن به مسجد صریح می‌باشد.

۲- در مسند امام احمد([۳۷۵] ) از ابن ام مکتوم روایت است که رسول اللهجبه مسجد آمدند، در مردم لطافت و نرمی و دوستی را احساس کردند، پس فرمودند: «إِنِّي لَأَهُمُّ أَنْ أَجْعَلَ لِلنَّاسِ إِمَامًا، ثُمَّ أَخْرُجُ فَلَا أَقْدِرُ عَلَى إِنْسَانٍ، يَتَخَلَّفُ عَنِ الصَّلَاةِ فِي بَيْتِهِ إِلَّا أَحْرَقْتُهُ عَلَيْهِ»«براستی تصمیم گرفتم شخصی را برای امامت مردم قرار دهم، سپس خارج شده و به هیچ یک از کسانی که از نماز جماعت تخلف ورزیده و نماز را در خانه‌اش خوانده، برخورد نکنم، مگر اینکه خانه‌اش را بر وی بسوزانم.» و در لفظی که ابوداود روایت کرده، آمده است: «ثُمَّ آتِيَ قَوْمًا يُصَلُّونَ فِي بُيُوتِهِمْ لَيْسَتْ بِهِمْ عِلَّةٌ فَأُحَرِّقَهَا عَلَيْهِمْ»«سپس به سوی گروهی بروم که بدون هیچ بیماری و ضعف و ناخوشی در خانه های شان نماز می‌خوانند و خانه های شان را بر آن‌ها آتش بزنم.»

۳- و زمانی که ابن ام مکتومس- با اینکه فردی نابینا بود - به رسول اللهجگفت: آیا برای من رخصتی در ترک جماعت و اینکه در خانه ام نماز بخوانم، می‌یابید؟ فرمودند: «لا أجد لك رخصة»«برای تو جوازی در ترک جماعت نمی‌یابم.»

۴- و ابن مسعودسفرمود: «اگر همچون این متخلف از نماز جماعت که نماز را در خانه‌اش خوانده، نماز را در خانه‌های-تان بخوانید، قطعا سنت پیامبرتان را ترک کرده اید و اگر سنت پیامبرتان را ترک کنید، قطعا گمراه می‌شوید.»

۵- و از جابر بن عبداللهسروایت است:([۳۷۶] ) رسول اللهجگروهی از نمازگزاران را در نماز نیافتند، پس بدانها فرمودند: «مَا خَلَّفَكُمْ عَنِ الصَّلَاةِ؟»«چه چیزی موجب تخلف شما از جماعت شده است؟» گفتند: در بین ما و مسجد آب است. پس رسول اللهجفرمودند: «لَا صَلَاةَ لِجَارِ الْمَسْجِدِ إِلَّا فِي الْمَسْجِدِ»«برای همسایه مسجد نمازی جز در مسجد نیست.»

و روایاتی بدین معنا از علی بن ابی طالبسو دیگر صحابهشپیشتر گذشت. (به دلیل دوازدهم در حکم نماز جماعت رجوع شود).

اما اگر بدون عذر از جماعت در مسجد تخلف کرده و در خانه‌اش نماز را با جماعت بخواند، در صحت نمازش دو قول می‌باشد:

ابوالبرکات در شرحش بر این مساله می‌گوید: اگر از نماز جماعت تخلف کرده و بدون عذر در خانه‌اش نماز را با جماعت بخواند، نمازش صحیح نیست، بر مبنای آنچه ابن عقیل در ترک نماز جماعت آن را اختیار کرده است. زیرا مرتکب نهی شده و این قول رسول اللهج، قول ابن عقیل را تایید می‌کند که فرمودند: «لَا صَلَاةَ لِجَارِ الْمَسْجِدِ إِلَّا فِي الْمَسْجِدِ».

می گوید: و مذهب صحیح این است، به این دلیل که رسول اللهجفرمودند: «صَلاَةُ الرَّجُلِ فِي الجَمَاعَةِ تُضَعَّفُ عَلَى صَلاَتِهِ فِي بَيْتِهِ، وَفِي سُوقِهِ، خَمْسًا وَعِشْرِينَ ضِعْفًا»«نماز فرد با جماعت نسبت به نمازی که در خانه یا سر کار می‌خواند، ۲۵ درجه برتری دارد.» و این فرموده‌ی رسول اللهج: «لَا صَلَاةَ لِجَارِ الْمَسْجِدِ إِلَّا فِي الْمَسْجِدِ»بر نفی کمال نماز حمل می‌شود تا بین دو حدیث جمع شود.

می گوید: اصحاب ما روایت اول را اختیار کرده‌اند که حضور در مسجد برای شرکت در جماعت واجب نمی‌باشد. درحالی که به نظر من حمل آن بر ظاهرش بعید می‌باشد چرا که نماز در مسجد از بزرگترین شعائر دین و علامات آن می‌باشد و ترک کلی آن مفاسد زیادی را به تمام و کمال موجب می‌شود و آثار نماز را محو می‌کند، به گونه‌ای که منجر به سستی همت اکثر مردم در اصل نماز می‌گردد. بر این اساس بود که ابن مسعودسفرمود: «اگر در خانه‌های تان نماز بگزارید، همچون که این متخلف در خانه‌اش نماز می‌خواند، قطعا سنت پیامبرتان را ترک کرده اید و اگر سنت پیامبرتان را ترک کنید، قطعا گمراه می‌شوید.»

می گوید: معنای این روایت - والله اعلم – آن است که برپا کردن جماعت در خانه، وقتی که جماعت در مسجد بر پا شده، برای آحاد مردم جایز است. بنابراین برگزاری جماعت در مسجد بر اساس این تعبیر روایت (نفی کمال نماز)، فرض کفایه و بر اساس تعبیر دیگر از روایت (نفی اصل نماز)، فرض عین می‌باشد.

و بر وجوب نماز جماعت در مسجد، جواز جمع بین دو نماز هنگام بارندگی، دلالت دارد، چنان که اگر فقط برپا کردن جماعت واجب می‌بود، گرچه بیرون از مسجد باشد، جمع بین دو نماز به سبب بارندگی جایز نبود زیرا جماعت در بیرون از مسجد بر پا می‌شد و اکثر مردم قادر به برگزاری جماعت در خانه‌ها بودند و غالبا کمتر پیش می‌آید که نزد انسان، همسر یا فرزند یا غلام یا دوست و یا ... نباشد. بنابراین نماز جماعت برای وی ممکن بود.

پس ترک شرط - که همان وقت است - به خاطر سنتی جایز نمی‌باشد. و چون دانسته شد، جمع بین دو نماز در وقت بارندگی جایز می‌باشد، دانسته می‌شود که خواندن نماز با جماعت فرض می‌باشد، یا فرض عین و یا فرض کفایه. این کلام شیخ الاسلام بود.

هرکس با دقت در سنت نبوی تامل کند، بر وی آشکار می گردد برگزاری جماعت در مسجد فرض عین می‌باشد مگر به سبب عارضه ای که با آن ترک جمعه و جماعات جایز باشد، بنابراین ترک حضور و شرکت یافتن در مسجد بدون عذر، همچون ترک اصل جماعت بدون عذر می‌باشد. و این گونه همه‌ی احادیث و آثار متفق و هماهنگ می‌شود.

و چون رسول اللهجفوت شدند و این خبر به اهل مکه رسید، سهیل بن عمرو جریان رحلت رسول اللهجرا برای مردم گوشزد کرد و عتاب بن اسید که نایب وی در مکه بود به دلیل ترس از اهل مکه پنهان شده بود که سهیل وی را نمایان کرد و اهل مکه بر اسلام ثابت شدند، پس از این عتاب آن‌ها را خطاب کرده و گفت: ای اهل مکه، به الله سوگند، خبر تخلف هیچیک از شما از نماز خواندن با جماعت در مسجد به من نمی‌رسد مگر اینکه گردنش را می‌زنم.

و اصحاب رسول اللهجبه خاطر این لطف و احسان و عمل نیکش از وی سپاسگذاری کردند و این عمل وی موجب بالا رفتن مقامش نزد اصحاب رسول اللهجشد.

بنابراین آنچه ما آن را امر و فرمان خداوند می دانیم این است که: برای هیچ احدی جز به سبب عذری، تخلف از نماز جماعت در مسجد جایز نیست. والله اعلم بالصواب.

[۳۷۵] مسند أحمد (۱۵۴۹۱). [۳۷۶] سنن الدارقطني (۱۵۵۲) (۱۵۵۳) والسنن الكبرى للبيهقي (۴۹۴۵).