خداوند متعال به پاکی کتاب خود قسم یاد کرده است و اینکه قرآن توشهی روح پاک و زیباست که انسان را به محبت الله و بهشت او میرساند.
خداوند متعال به پاک بودن کتابش، بیان آن، کامل بودنش و نیز قوت حجت آن سوگند یاد کرده است؛ الله سبحانه و تعالی میفرماید: ﴿فَلَآ أُقۡسِمُ بِمَوَٰقِعِ ٱلنُّجُومِ٧٥ وَإِنَّهُۥ لَقَسَمٞ لَّوۡ تَعۡلَمُونَ عَظِيمٌ٧٦ إِنَّهُۥ لَقُرۡءَانٞ كَرِيمٞ٧٧ فِي كِتَٰبٖ مَّكۡنُونٖ٧٨ لَّا يَمَسُّهُۥٓ إِلَّا ٱلۡمُطَهَّرُونَ٧٩ تَنزِيلٞ مِّن رَّبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ٨٠﴾[الواقعة: ٧٥-٨٠] «پس به جايگاه فرو گرایيدن ستارگان سوگند ياد میکنيم و اگر بدانيد آن سوگندی بزرگ است که اين (کتاب) قرآنی گران قدر است، در کتابی پنهان قرار دارد، جز پاکان به آن دست نمیرسانند، از (سوی) پروردگار جهانيان نازل شده است».
پس از اینکه خداوند متعال چنین سوگند بزرگی یاد میکند: ﴿وَإِنَّهُۥ لَقَسَمٞ لَّوۡ تَعۡلَمُونَ عَظِيمٌ٧٦﴾، کتابش را اینگونه توصیف میکند: ﴿إِنَّهُۥ لَقُرۡءَانٞ كَرِيمٞ٧٧﴾؛ علی رغم بزرگی قسم پیشین، در اینجا قسمی بزرگتر از آن یاد میکند و برای تزکیهی کتاب خود بر همه چیز سوگند میخورد و این بزرگترین قسمی است که خداوند متعال در کتابش یاد کرده است؛ خداوند متعال میفرماید: ﴿فَلَآ أُقۡسِمُ بِمَا تُبۡصِرُونَ٣٨ وَمَا لَا تُبۡصِرُونَ٣٩ إِنَّهُۥ لَقَوۡلُ رَسُولٖ كَرِيمٖ٤٠ وَمَا هُوَ بِقَوۡلِ شَاعِرٖۚ قَلِيلٗا مَّا تُؤۡمِنُونَ٤١ وَلَا بِقَوۡلِ كَاهِنٖۚ قَلِيلٗا مَّا تَذَكَّرُونَ٤٢ تَنزِيلٞ مِّن رَّبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ٤٣﴾[الحاقة: ٣٨-٤٣] «پس به آنچه میبينيد سوگند میخورم و (نيز به) آنچه که نمیبينيد، همانا اين (قرآن) گفتار فرستادهای گرانقدر است و آن گفتهی شاعری نيست، اندکی ايمان میآوريد و گفتهی هيچ غيبگو و کاهنی نيست، اندکی پند میپذيريد. از سوی پروردگار جهانيان فرو فرستاده شده است».
با تدبر در سوگند الله تعالی برای تزکیه و پاکی کتابش، از پروردگار خود شرمسار میشویم، آنگاه که عظمت و بزرگی پروردگارمان و بینیازی او از ما و تمام مخلوقات ضعیف و ناتوانش را به خاطر میآوریم؛ با این همه رب الارباب، پادشاه جبار، کسی که از عاقبت کارشان نمیترسد، برای آنها سوگند یاد میکند؛ اما دوری از قرآن و کنار نهادن آن و عدم تدبر در آن و تأمل در آیاتش، بسیاری را بر آن داشته است که وقتی الله، خالق و مدبر هستی چنین قسمی میخورد، از الله تعالی حیا نکرده و برای او فروتنی و گریه نکنند.
واقعا جای اندوه و نگرانی است که بسیاری از مردم قرآن را پشت سر خود میاندازند و از سخنان علمای گمراه و گمراه کننده و شرکیات و بدعات موجود در کتابهای آنها پیروی میکنند.
هنگامی که الله تعالی در کتابش بینه و دلیل را ذکر میکند، بندگانش را از پیروی افراد نادان و تحریفگری باز میدارد که مخالفت صریح دروغ و افترای آنها با قرآن مشخص گشته است، الله تعالی میفرماید: ﴿ٱتَّبِعُواْ مَآ أُنزِلَ إِلَيۡكُم مِّن رَّبِّكُمۡ وَلَا تَتَّبِعُواْ مِن دُونِهِۦٓ أَوۡلِيَآءَۗ قَلِيلٗا مَّا تَذَكَّرُونَ٣﴾[الأعراف: ٣] «از آنچه که از جانب پروردگارتان به سوی شما فرستاده شده است، پيروی کنيد و از اوليا و معبودانی غير از او پيروی نکنيد، واقعاً که شما دير پند میپذيريد».
کسانی که گمراه شدند، در آیات بسیاری تدبر نکردهاند که خداوند متعال فروفرستاده است و در آنها مخلوقاتش را به تلاوت و فهم کتابش توصیه نموده است؛ از جمله: ﴿كِتَٰبٌ أَنزَلۡنَٰهُ إِلَيۡكَ مُبَٰرَكٞ لِّيَدَّبَّرُوٓاْ ءَايَٰتِهِۦ وَلِيَتَذَكَّرَ أُوْلُواْ ٱلۡأَلۡبَٰبِ٢٩﴾[ص: ٢٩] «(قرآن) کتاب مبارکی است که آن را بر تو نازل کردهايم تا در آيات آن بيانديشيد و تا خردمندان پند بپذيرند». وقتی خداوند متعال چنین آیاتی را برای ما فرستاده است و ما را به تدبر و اتباع توصیه میکند، برای این است که ما با اطمینان از آنها پیروی کنیم و پیروی از آن بر ما واجب است و امری اختیاری نیست: ﴿وَهَٰذَا كِتَٰبٌ أَنزَلۡنَٰهُ مُبَارَكٞ فَٱتَّبِعُوهُ وَٱتَّقُواْ لَعَلَّكُمۡ تُرۡحَمُونَ١٥٥﴾[الأنعام: ١٥٥] «و اين کتابی است که ما نازل کردهايم، با برکت است، از آن پيروی نماييد و پرهيزگاری پيشه کنيد تا مورد رحمت قرار گيريد».
در اینجا تمامی شیعیان را متوجه قول [امام هشتم شیعیان] رضا س در مورد قرآن میکنم، ایشان میفرماید: «هو حبل الله المتين وعروته الوثقى.. وحجة على كل إنسان لا يأتيه الباطل مـن بين يديـه ولا مـن خلفه تنزيل من حكيم حميد»[٢١]: «قرآن ریسمان محکم الهی و دستگیرهی ناگسستنی اوست و بر هر انسانی حجت است، از هیچ سویی باطل بدان راه ندارد و از سوی خداوند حکیم ستوده نازل شده است».
همچنین در نصی از ابو عبدالله آمده است: «.. فـإذا التبست عليكم الفتن كقطع الليل المظلم، فعليكم بالقرآن، فإنه شافع مشفع، من جعله أمامه قـاده إلـى الجنة، ومـن جعله خلفه ساقـه إلى النار، وهـو الدليل يدل على خير سبيل..» [٢٢]: « .. وقتی فتنهها همچون شب تاریک بر شما طاری گشت، به قرآن چنگ زنید، زیرا قرآن شفاعت کنندهای است که شفاعتش مورد قبول واقع میشود، هرکس آن را جلودار و پیشوای خود قرار دهد، او را به بهشت میبرد و هرکس آن را پشت سر اندازد، او را به آتش سوق میدهد و آن راهنمایی است که راهنمای بهترین راه میباشد ..».
قرآن راستترین و بهترین سخن است، الله سبحانه وتعالی میفرماید: ﴿وَمَنۡ أَصۡدَقُ مِنَ ٱللَّهِ حَدِيثٗا٨٧﴾[النساء: ٨٧] «و چه کسی از خدا راستگوتر است».
ما در قرآن کریم میبینیم که خلیل الله ابراهیم ج، حجت نمرودِ طاغوت را باطل نمود و دلیل او را با دلیل از بین میبرد تا جایی که نمرود مات و مبهوت گشت و در برابر قومش رسوا شد و حقیقت امرش و ضعف و ناتوانی وی آشکار شد، چنانکه الله تعالی به ما خبر داده است: ﴿أَلَمۡ تَرَ إِلَى ٱلَّذِي حَآجَّ إِبۡرَٰهِۧمَ فِي رَبِّهِۦٓ أَنۡ ءَاتَىٰهُ ٱللَّهُ ٱلۡمُلۡكَ إِذۡ قَالَ إِبۡرَٰهِۧمُ رَبِّيَ ٱلَّذِي يُحۡيِۦ وَيُمِيتُ قَالَ أَنَا۠ أُحۡيِۦ وَأُمِيتُۖ قَالَ إِبۡرَٰهِۧمُ فَإِنَّ ٱللَّهَ يَأۡتِي بِٱلشَّمۡسِ مِنَ ٱلۡمَشۡرِقِ فَأۡتِ بِهَا مِنَ ٱلۡمَغۡرِبِ فَبُهِتَ ٱلَّذِي كَفَرَۗ وَٱللَّهُ لَا يَهۡدِي ٱلۡقَوۡمَ ٱلظَّٰلِمِينَ٢٥٨﴾[البقرة: ٢٥٨] «آيا از (حال) کسی که خداوند به او پادشاهی بخشيده بود و با ابراهيم در مورد پروردگارش مجادله کرد، خبرداری؟ آنگاه که ابراهيم گفت: پروردگار من کسی است که زنده میکند و میميراند. گفت: من (نيز) زنده میگردانم و میميرانم، ابراهيم گفت: خداوند خورشيد را از مشرق بر میآورد، تو آن را از مغرب برآور، پس کسی که کفر ورزيده بود، حيران شد و خداوند قوم ستمکار را هدايت نمیکند.»
این حکمت ابراهیم ج به عنوان مخلوقی از مخلوقات الله تعالی است که خداوند او را تأیید کرده و توفیق داده است، حال چگونه خواهد بود وقتی خود خداوند به ما میآموزد و بر ما اقامهی حجت میکند درحالیکه او احکم الحاکمین است، آنگاه که آیاتش را نازل میکند و این آیات کلام او تعالی هستند.
کوتاهی از خود مردم است؛ زیرا چنانکه باید، حق کتاب الله را نمیدانند یا با عجله و دلمشغولی به امور دنیا آن را میخوانند یا با سرعت تمام میخوانند تا در ختم آن از بقیه سبقت بگیرند.
وقتی عبدالله بن عمرو بن عاص نزد رسول الله ج آمد، پیامبر به او اجازه نداد در کمتر از سه شبانه روز قرآن را ختم کند و فرمود: «لاَ يَفْقَهُ مَنْ قَرَأَ الْقُرْآنَ فِى أَقَلَّ مِنْ ثَلاَثٍ»[٢٣]: «آنکه قرآن را در کمتر از سه روز ختم نماید، آن را نفهمیده است».
این روایت بر این مساله دلالت دارد که مقصود از تلاوت قرآن، فهمیدن آن است که با تدبر، عمل و پیروی حاصل میشود، نه صرف قرائت. براستی جایگاه مردم در این توجیه ربانی و نبوی کجاست، بخصوص عوام شیعه که خود را به مراجعشان سپردهاند بدون اینکه به قرآن مراجعه کنند تا سخنان علمای خود را با آن مقایسه نمایند.
قرآن بزرگترین حجت و قویترین دلیل برای افراد سرگردان است، هیچ شکی در آن نیست و راستترین سخن است و جز کسانی که بر خود ظلم میکنند، از آن روی نمیگردانند. کسانی که در کتاب الله به درستی و چنانکه باید تدبر میکنند، داناترین مردم، آرامترین و فروتنین آنها هستند؛ الله متعال میفرماید: ﴿إِنَّمَا يَخۡشَى ٱللَّهَ مِنۡ عِبَادِهِ ٱلۡعُلَمَٰٓؤُاْۗ إِنَّ ٱللَّهَ عَزِيزٌ غَفُورٌ٢٨﴾[فاطر: ٢٨] «جز این نیست که از میان بندگان الله دانایان از او میترسند، بیتردید الله پیروزمند آمرزنده است». زیرا آنها در قرائت کتاب الله و عمل به آن با پروردگار خود صادق هستند، تنها خواستهی آنها کسب رضایت الله تعالی است، نه آنچه خواهشات، پدران و اجداد و قبایل آنان را راضی کند، درنتیجه الله تعالی با کرامتهای خود، بر آنان منت مینهد؛ دلیل آن این آیه است: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَءَامِنُواْ بِرَسُولِهِۦ يُؤۡتِكُمۡ كِفۡلَيۡنِ مِن رَّحۡمَتِهِۦ وَيَجۡعَل لَّكُمۡ نُورٗا تَمۡشُونَ بِهِۦ وَيَغۡفِرۡ لَكُمۡۚ وَٱللَّهُ غَفُورٞ رَّحِيمٞ٢٨﴾[الحديد: ٢٨] «ای کسانیکه ایمان آوردهاید! از الله بترسید و به پیامبرش ایمان بیاورید تا دو بهره از رحمتش را به شما ببخشد و برای شما نوری قرار دهد که با آن راه بروید و گناهان شما را بیامرزد و الله آمرزندهی مهربان است».
همچنین نیز میفرماید: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ إِن تَتَّقُواْ ٱللَّهَ يَجۡعَل لَّكُمۡ فُرۡقَانٗا وَيُكَفِّرۡ عَنكُمۡ سَئَِّاتِكُمۡ وَيَغۡفِرۡ لَكُمۡۗ وَٱللَّهُ ذُو ٱلۡفَضۡلِ ٱلۡعَظِيمِ٢٩﴾[الأنفال: ٢٩] «ای کسانیکه ایمان آوردهاید! اگر از الله بترسید برای شما راه نجات (و وسیلهای برای جدایی حق از باطل) قرار میدهد و گناهانتان را میپوشاند و شما را میآمرزد و الله صاحب فضل و بخشش بزرگ است». ﴿فُرۡقَانٗا﴾: یعنی تشخیص حق از باطل؛ آنها مطیع آیات الله تعالی و سنت پیامبرش ج هستند؛ خداوند متعال میفرماید: ﴿وَقَالُواْ سَمِعۡنَا وَأَطَعۡنَاۖ غُفۡرَانَكَ رَبَّنَا وَإِلَيۡكَ ٱلۡمَصِيرُ٢٨٥﴾[البقرة: ٢٨٥] «و گفتند: شنیدیم و اطاعت کردیم. پروردگارا! آمرزش تو را (خواهانیم) و بازگشت به سوی توست».
ابن عباس ب میگوید: «خداوند متعال برای کسی که قرآن میخواند و به محتوای آن عمل میکند، ضمانت نموده در دنیا گمراه نشود و در آخرت بدبخت و رسوا نگردد، سپس این آیه را خواند: ﴿فَمَنِ ٱتَّبَعَ هُدَايَ فَلَا يَضِلُّ وَلَا يَشۡقَىٰ١٢٣﴾[طه: ١٢٣] «هرکس از هدایت من پیروی کند، پس نه گمراه میشود و نه به رنج افتد (و بدبخت شود).»
علامه عبدالرحمن سعدی / میگوید: «معنی تدبری که بدان امر شدهایم، تمرکز و تسلط ذهن بر آیات کتاب مجید با شطحيات و ادعا و دروغ و نسبت دادن کلامی به خداوند متعال نیست، آن هم با این پندار که این از آثار تدبر و عواقب تفکر در آیات الهی است؛ چنانکه شطحیات صوفیه و خیالات و پندارهای اهل بدعت و دروغهای فلاسفه از این قبیل میباشد. درنتیجه تکیه بر ظن و گمان و آنچه به ذهن خطور میکند، درست نیست و از جمله روشهای نادرست در تدبر در قرآن کریم است».
آثار متعددی از سلف در رابطه با تحذیر از تفسیر قرآن به رأی، وارد شده است و عبدالرحمن سعدی میگوید: «خداوند متعال برای بندگان خود درهای احسان و فضلش را باز کرده و به آنها فرمان داده که در نیکی و فضل او وارد شوند و نیز خبر داده است که گناهان مانع از فضل خداوند هستند، پس چون بندهای مرتکب گناهی شود جز نفسش را ملامت نکند، زیرا خود سد راه فضل الهی قرار گرفته است، الله متعال میفرماید: ﴿لَا يَكَادُونَ يَفۡقَهُونَ حَدِيثٗا٧٨﴾[النساء: ٧٨] «اين مردم سخن نمیفهمند».[٢٤]
در اینجا از تمامی خوانندگان در مورد آیات ذیل این سوال را میپرسم که در این آیات، خداوند چه کسانی را امر به تدبر در قرآن کرده است؟
﴿كِتَٰبٌ أَنزَلۡنَٰهُ إِلَيۡكَ مُبَٰرَكٞ لِّيَدَّبَّرُوٓاْ ءَايَٰتِهِۦ وَلِيَتَذَكَّرَ أُوْلُواْ ٱلۡأَلۡبَٰبِ٢٩﴾[ص: ٢٩] «کتابی است پر برکت که آن را بر تو نازل کردیم، تا در آیاتش تدبّر کنند و خردمندان پند گیرند».
همچنین میفرماید: ﴿أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ ٱلۡقُرۡءَانَۚ وَلَوۡ كَانَ مِنۡ عِندِ غَيۡرِ ٱللَّهِ لَوَجَدُواْ فِيهِ ٱخۡتِلَٰفٗا كَثِيرٗا٨٢﴾[النساء: ٨٢] «آیا در قرآن نمیاندیشند؟ که اگر از سوی غیر الله بود، قطعاً اختلاف بسیار در آن مییافتند»؛
خداوند متعال در این آیات تمام انسانها را به تدبر در قرآن امر نموده است. زیرا قرآن برای تمامی انسانها نازل شده است و آیات قرآن در این باب بسیارند:
﴿وَلَقَدۡ صَرَّفۡنَا لِلنَّاسِ فِي هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانِ مِن كُلِّ مَثَلٖ فَأَبَىٰٓ أَكۡثَرُ ٱلنَّاسِ إِلَّا كُفُورٗا٨٩﴾[الإسراء: ٨٩] «و به تحقیق (ما) در این قرآن، برای مردم هر مثلی را گوناگون بیان کردیم، پس بیشتر مردم جز ناسپاسی را قبول نکردند»؛
﴿وَلَقَدۡ صَرَّفۡنَا فِي هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانِ لِلنَّاسِ مِن كُلِّ مَثَلٖۚ وَكَانَ ٱلۡإِنسَٰنُ أَكۡثَرَ شَيۡءٖ جَدَلٗا٥٤﴾[الكهف: ٥٤] «و به راستی در این قرآن، هرگونه مثلی برای مردم بیان کردهایم، ولی انسان بیش از هر چیز به مجادله میپردازد»؛
وقتی خداوند متعال مردم را به تدبر در کتابش فرا میخواند و این تدبر برای عمل کردن است، طبعا آیاتش واضح و روشن میباشند: ﴿الٓرۚ تِلۡكَ ءَايَٰتُ ٱلۡكِتَٰبِ وَقُرۡءَانٖ مُّبِينٖ١﴾[الحجر: ١] «الر (الف. لام. را) این آیات کتاب و قرآن روشنگر است». و ممکن نیست الله متعال ما را به چیزی فرمان دهد که انجام آن برای ما محال است.
وقتی عرب میشنید قرآن تلاوت میشود، به محض شنیدن معانی و مقاصد آن را میفهمید، الله متعال میفرماید: ﴿رَّسُولٗا يَتۡلُواْ عَلَيۡكُمۡ ءَايَٰتِ ٱللَّهِ مُبَيِّنَٰتٖ لِّيُخۡرِجَ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ مِنَ ٱلظُّلُمَٰتِ إِلَى ٱلنُّورِۚ﴾[الطلاق: ١١] «(و نیز) پیامبری (به سوی شما فرستاده) که آیات روشن الله را بر شما میخواند تا کسانی را که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته انجام دادهاند از تاریکیها به سوی نور بیرون آورد». حال چگونه خواهد بود درک معانی و مقاصد قرآن وقتی خواندن آیات آن با تدبر و خشوع همراه باشد؟
از اینرو خداوند متعال متمسکین به قرآن را ستوده است، زیرا خداوند این افراد را از نابودی اعمال و نیز بدعات نجات میدهد، پس به آن عمل میکنند و بدان دعوت میدهند، درنتیجه به اذن الله تعالی هم صالح و هم مصلح میگردند؛ خداوند متعال میفرماید: ﴿وَٱلَّذِينَ يُمَسِّكُونَ بِٱلۡكِتَٰبِ وَأَقَامُواْ ٱلصَّلَوٰةَ إِنَّا لَا نُضِيعُ أَجۡرَ ٱلۡمُصۡلِحِينَ١٧٠﴾[الأعراف: ١٧٠] «و کسانیکه به کتاب (الله) تمسک میجویند و نماز را بر پا میدارند، (پاداش بزرگی خواهند داشت) به راستی ما پاداش درستکاران را ضایع نخواهیم کرد».
هیچ انسان عاقلی نمیتواند در برابر آیاتی که خداوند متعال در آنها احکام خود، بخصوص اصول دین را به ما میآموزد، بگوید: فهم این آیات ممکن نیست؛ حتی شخص امی و بیسوادی که خواندن و نوشتن بلد نیست نیز هنگام شنیدن آیات الله، معنی و مقصود اکثر آنها را میفهمد، همانند این کلام الهی: ﴿وَأَقِيمُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَءَاتُواْ ٱلزَّكَوٰةَۚ وَمَا تُقَدِّمُواْ لِأَنفُسِكُم مِّنۡ خَيۡرٖ تَجِدُوهُ عِندَ ٱللَّهِۗ إِنَّ ٱللَّهَ بِمَا تَعۡمَلُونَ بَصِيرٞ١١٠﴾[البقرة: ١١٠] «و نماز را بر پا دارید و زکات را ادا کنید و هر کار نیکی را که برای خود از پیش میفرستید، آن را نزد الله خواهید یافت، یقیناً الله به آنچه میکنید، بینا است».
مضمون این آیه واضح و روشن است؛ به برپا داشتن نماز و دادن زکات و نیز ذخیره دیگر اعمال نیک فرمان میدهد؛
هچنین است این کلام الهی: ﴿وَلَا تَقۡرَبُواْ ٱلزِّنَىٰٓۖ إِنَّهُۥ كَانَ فَٰحِشَةٗ وَسَآءَ سَبِيلٗا٣٢﴾[الإسراء: ٣٢] «و نزدیک زنا نشوید، که کار بسیار زشت و بد راهی است!» این نهی واضح و روشن است و نیازی نیست کسی آن را برای ما تفسیر کند و امثال این آیات در قرآن کریم بسیارند و نیازی نیست کسی آنها را برای ما تفسیر نماید و این از رحمتهای خداوند متعال است.
خداوند متعال قرآن را وسیلهی هدایت بشریت و این کتاب محکم و استوار خود را راهنما و قانون اساسی انسان قرار داده است؛ هیچ موردی نیست که انسان نیازمند آن باشد مگر اینکه الله تعالی در کتاب خود بیان نموده است یا به صراحت یا با اشاره که برخی آن را فرا گرفتهاند و برخی نسبت به آن جاهلاند.
هیچ خلق و خوی نیکی نیست که در قرآن و سنت نبوی ج از آن یاد نشده باشد و هیچ خلق و خوی بدی نیست مگر اینکه الله تعالی و رسولش ج در قرآن و سنت ما را از آن نهی کردهاند.
آری، در قرآن کریم آیاتی وجود دارد که فهمیدن آنها نیازمند مراجعه به اهل علم است، همانند آیات میراث، طلاق، خرید و فروش؛ به همین دلیل میبینیم اهمیت سنت پاک پیامبر ج در اسلام، کمتر از قرآن کریم نیست؛ چنانکه هرکس به سنت اعتراف نکند، در اسلام جایگاهی ندارد و نیز برای کسی که از اهمیت آن بکاهد یا آن را در حاشیه قرار دهد، ایمانی نخواهد بود زیرا سنت دومین مصدر شریعت اسلام است و اسلام جز با آن کامل نمیشود؛ این مصدر متصل به قرآن است، همانند پیوند سر با جسد؛ و سنت نبوی، شارح، مفسر و مکمل است، بطور مثال: خداوند متعال در قرآن کریم، خواندن نماز را بر ما فرض کرده است و سنت نبوی کیفیت نماز، اوقات، ارکان، شروط، واجبات، سنتها و همچنین غسل و وضو و غیره را به ما آموزش میدهد. در این مرحله علمای ربانی وظیفهی خطیری در فهماندن امور دین به مردم دارند و باید آن دسته از امور دین را که مردم به سبب ناتوانی در فهم و نه کاستی در قرآن و سنت نفهمیدهاند، به آنان بفهمانند، زیرا دین الله تعالی با وفات پیامبر ج کامل شده است.
از عرباض بن ساریه س روایت است که میگوید: رسول الله ج برای ما چنان موعظهای ایراد نمود که چشمها از آن اشکبار گشت و قلبها را به لرزه درآورد. ما گفتیم: یا رسول الله، گویی این موعظه وداع است؛ از ما چه عهد و پیمانی میگیری؟ فرمود: «قَدْ تَرَكْتُكُمْ عَلَى الْبَيْضَاءِ لَيْلُهَا كَنَهَارِهَا لَا يَزِيغُ عَنْهَا بَعْدِي إِلَّا هَالِكٌ..»: «شما را بر آیین و دلایل آشکاری ترک نمودم [که هیچ شبههای نمیپذیرد] و شب آن مانند روز آن [روشن] است و جز هلاک شده از آن روی برنمیتابد ...».[٢٥]
همچنین در قرآن شاهد دهها آیه هستیم که خداوند متعال در آنها بیان داشته قرآن روشنگر هر چیز است و از هر مثلی در آن آمده است و خداوند پیامبر خود را از دنیا نبرد مگر بعد از آنکه دین را برای او کامل کرد، الله متعال میفرماید: ﴿ٱلۡيَوۡمَ أَكۡمَلۡتُ لَكُمۡ دِينَكُمۡ وَأَتۡمَمۡتُ عَلَيۡكُمۡ نِعۡمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ ٱلۡإِسۡلَٰمَ دِينٗاۚ﴾[المائدة: ٣] «امروز دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را (بعنوان) دین برای شما برگزیدم.»
این آیه در اواخر زندگی شریف رسول الله ج نازل شد و یکی از دلایل نزدیکی اجل ایشان بود و در عین حال بشارتی بود برای پیامبر و امتش مبنی بر کامل شدن شریعتش و این افزون بر سورهی نصر بود که خداوند در آن میفرماید: ﴿إِذَا جَآءَ نَصۡرُ ٱللَّهِ وَٱلۡفَتۡحُ١ وَرَأَيۡتَ ٱلنَّاسَ يَدۡخُلُونَ فِي دِينِ ٱللَّهِ أَفۡوَاجٗا٢ فَسَبِّحۡ بِحَمۡدِ رَبِّكَ وَٱسۡتَغۡفِرۡهُۚ إِنَّهُۥ كَانَ تَوَّابَۢا٣﴾[النصر: ١-٣] «(ای پیامبر) هنگامیکه یاری الله و پیروزی فرا رسد. و مردم را ببینی که گروه گروه در دین الله داخل میشوند. پس به ستایش پروردگارت تسبیح گوی و از او آمرزش بخواه، همانا او بسیار توبهپذیر است». این بدان معنا بود که: ای پیامبر، وظیفهی تو به پایان رسیده است، تو رسالت را ابلاغ کردی و امانت را ادا نمودی و مردم گروه گروه در دین الله تعالی وارد شدند و این خود بیانگر آن است که دین الله تعالی قبل از امامتی که شیعه بدان معتقد است، کامل گشته و بوده است.
از جمله دلایل کمال اسلام و نیز حفظ آن بعد از وفات رسول الله ج، این است که بعد از توفیق الله تعالی، قرآن به تنهایی موجب اسلام آوردن هزاران غیر عرب شد که چیزی از زبان عربی نمیدانستند، برخی از این افراد همین که آیات الهی را میشنیدند، اسلام میآورند، قلبهایشان نرم میشود و با اینکه چیزی از زبان عربی نمیدانستند، اسلام میآوردند و امثال این افراد بسیارند؛ این افراد وقتی آیات الله تعالی را شنیدند، احساس میکردند چیز زیبایی وارد قلبهای آنها شده است و فطرتشان را خطاب میکند و آنها را تسلیم پروردگار و خالقشان مینماید، در نتیجه نور اسلام به اذن الله وارد قلبهای آنها شد؛ پاک و منزه است خداوندی که میفرماید: ﴿وَلَوۡ جَعَلۡنَٰهُ قُرۡءَانًا أَعۡجَمِيّٗا لَّقَالُواْ لَوۡلَا فُصِّلَتۡ ءَايَٰتُهُۥٓۖ ءَا۬عۡجَمِيّٞ وَعَرَبِيّٞۗ قُلۡ هُوَ لِلَّذِينَ ءَامَنُواْ هُدٗى وَشِفَآءٞۚ وَٱلَّذِينَ لَا يُؤۡمِنُونَ فِيٓ ءَاذَانِهِمۡ وَقۡرٞ وَهُوَ عَلَيۡهِمۡ عَمًىۚ أُوْلَٰٓئِكَ يُنَادَوۡنَ مِن مَّكَانِۢ بَعِيدٖ٤٤﴾[فصلت: ٤٤] «و اگر آن را قرآنی عجمی (= غیر عربی) قرار میدادیم، یقیناً میگفتند: «چرا آیاتش روشن (و واضح) نیست؟! آیا (قرآن) عجمی است و (مخاطب آن) عربی است؟!» بگو: «این (قرآن) برای کسانیکه ایمان آوردند، هدایت و شفاست و کسانیکه ایمان نمیآورند، در گوشهایشان سنگینی است و آن (قرآن) برایشان (مایهی) کوری است، آنان (همچون کسانیاند که گویا) از جایی دور ندا داده میشوند».
خداوند خیری را که در وجود مملو از صداقت آنها بود، پرورش داد و بر هدایت آنها افزود؛ پاک و منزه است خداوندی که در مورد کتابش میفرماید: ﴿قَدۡ جَآءَكُم مِّنَ ٱللَّهِ نُورٞ وَكِتَٰبٞ مُّبِينٞ١٥ يَهۡدِي بِهِ ٱللَّهُ مَنِ ٱتَّبَعَ رِضۡوَٰنَهُۥ سُبُلَ ٱلسَّلَٰمِ وَيُخۡرِجُهُم مِّنَ ٱلظُّلُمَٰتِ إِلَى ٱلنُّورِ بِإِذۡنِهِۦ وَيَهۡدِيهِمۡ إِلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِيمٖ١٦﴾[المائدة: ١٥-١٦] «به راستی از جانب الله نور و کتاب آشکاری به سوی شما آمد. الله بوسیلهی آن کسانی را که از خشنودی او پیروی کنند به راههای سلامت هدایت میکند و به فرمان خود آنها را از تاریکیها به سوی روشنایی میبرد و آنها را به راه راست هدایت میکند.»
این درحالی است که متاسفانه برخی از اعراب مسلمان و نیز غیر مسلمان، آیات الله را میشنوند که بر آنها تلاوت میشود، اما از آن روی میگردانند و آن را کنار مینهند و یا استهزاء میکنند؛ پاک و منزه است پروردگاری که میفرماید: ﴿وَنُقَلِّبُ أَفِۡٔدَتَهُمۡ وَأَبۡصَٰرَهُمۡ كَمَا لَمۡ يُؤۡمِنُواْ بِهِۦٓ أَوَّلَ مَرَّةٖ وَنَذَرُهُمۡ فِي طُغۡيَٰنِهِمۡ يَعۡمَهُونَ١١٠﴾[الأنعام: ١١٠] «و ما دلهایشان و دیدگانشان را دگرگون میکنیم همانگونه که از اول به آن ایمان نیاوردند و آنان را در سرکشیشان سرگردان رها میسازیم.»
بسیاری از غیر مسلمانان بودهاند که با تاثیرپذیری از تفسیر آیات قرآن کریم و روشن شدن برخی از معانی و معجزات علمی قرآن برای آنها، اسلام را بدون وجود امام یا وصی پذیرفتهاند و این خود بیانگر آن است که پس از الله تعالی، قرآن به تنهایی سبب هدایت میلیونها نفر به اسلام بوده است که نه امامان را میشناختند و نه چیزی از آنها شنیده بودند.
هدف از این مطالب، این توصیه به عوام شیعه است که به قرآن کریم مراجعه کنند و با فهم صحیح در آن تدبر کنند که در این صورت حقایق بسیاری برای آنها روشن خواهد شد، تا راه مستقیم الله را با ثبات و طمأنینه طی نمایند و از دوری از کتاب الله و کنار گذاشتن آن برحذر باشند، زیرا رسول الله ج در روز قیامت از تمامی کسانی که قرآن را کنار گذاشتند و بدان عمل نکردند، شکایت خواهد کرد، الله تعالی میفرماید: ﴿وَقَالَ ٱلرَّسُولُ يَٰرَبِّ إِنَّ قَوۡمِي ٱتَّخَذُواْ هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانَ مَهۡجُورٗا٣٠﴾[الفرقان: ٣٠] «و پیامبر (الله) گوید: پروردگارا! بیگمان قوم من این قرآن را رها کردند».
[٢١]- عیون أخبار الرضا، ابن بابویه: ٢/١٣٠
[٢٢]- وسائل الشیعة: ٤/٨٢٨، باب: ٣.
[٢٣]- سنن أبوداود، شمارهی: ١٣٩٤؛ صحیح ابن حبان، شمارهی: ٧٥٨.
[٢٤]- تیسیر الکریم الرحمن في تفسیر کلام المنان، سعدی، صفحهی: ١٨٩.
[٢٥]- صحیح ابن ماجة، شماره: ٤١.