دوست داری در قیامت در کاروان امام حسین باشی

فهرست کتاب

رد شبهه عدم اعتقاد علمای چهارگانه‌ی شیعه به تحریف قرآن

رد شبهه عدم اعتقاد علمای چهارگانه‌ی شیعه به تحریف قرآن

سه قرن ابتدایی گذشت و علمای شیعه بر تحریف قرآن کریم اجماع داشتند، تا اینکه زمان محمد بن علی بن بابویه قمی متوفای ٣٨١هـ فرارسید، وی اولین شخصی (از علمای شیعه) بود که معتقد به عدم تحریف قرآن بود؛ او در کتاب معروفش موسوم به «الاعتقادات» آورده است: «اعتقاد و باور ما این است: قرآنی که الله تعالی بر پیامبرش محمد  ج نازل کرد، همین قرآنی است که در میان این جلد قرار دارد و مردم در اختیار دارند نه چیزی بیش از این؛ تعداد سوره‌های این کتاب ١١٤ سوره است و آنکه این مقوله را به ما نسبت می‌دهد که: قرآن بیش از این مقدار است، دروغگوست».

از میان علمای شیعه تنها قمی بر این باور بود، تا اینکه دوران مرتضی، متوفای سال ٤٣٦هـ فرارسید که با اعتقاد و باور قمی موافق بود و ابو جعفر طوسی، شاگرد مرتضی، متوفای سال ٤٦٠هـ نیز با این دو موافق بود؛ طوسی در "التبیان" می‌گوید: «اما این اعتقاد و باور که در قرآن افزایش و کاهش صورت گرفته، با توجه به ظاهر مذهب مسلمین، خلاف حق است و این (عدم تحریف) برای مذهب ما شایسته‌تر است و این همان باوری است که مرتضی آن را تقویت کرده است ..».[٩٨]

این‌ها سه عالم از قدمای شیعه هستند که معتقد به تحریف قرآن نبودند و در طبقه‌ی آن‌ها کسی دیگر که با آن‌ها موافق باشد، یافت نمی‌شود. بعد از این سه نفر، ابوعلی طبرسی متوفای سال ٥٤٨هـ آمد.

نوری طبرسی در "فصل الخطاب" می‌گوید: «از جمله کسانی که به این باور تصریح کرده‌اند، ابو علی طبرسی در مجمع البیان است. سپس می‌گوید: تا دوران وی بجز اين چهار كس، از كسی ديگر خلاف اين عقيده معلوم نيست».[٩٩]

سوالی که در اینجا مطرح می‌شود این است که: چرا این چهار عالم از باور به عدم تحریف قرآن سخن می‌گویند، درحالی‌که خود به این مسأله باور ندارند؟ نعمت الله جزایری در «الأنوار النعمانیة» به ما پاسخ خواهد داد، وی بعد از ذکر اجماع امامیه بر عقیده‌ی تحریف قرآن، می‌گوید: «آری! مرتضی، صدوق و شیخ طبرسی با این (= باور به تحریف قرآن) مخالفت نموده‌اند و اذعان داشته‌اند آنچه میان این جلد قرار گرفته است، همان قرآن نازل شده است نه چیز دیگری؛ و هیچ تحریف و تبدیل و دگرگونی‌ در آن صورت نگرفته است؛ ظاهرا این سخن بخاطر مصالح بسیاری از سوی این افراد صادر شده است، از جمله سد باب ایراد از این اعتقاد و باور؛ از این جهت که اگر تحریف و تبدیل در ارتباط با قرآن جایز باشد، پس دیگر چگونه می‌توان به قواعد و احکام آن عمل نمود؛ چگونه ممکن است این بزرگان به عدم تحریف قرآن معتقد باشند حال آنکه در تألیفات خود اخبار بسیاری مبنی بر وقوع تحریف در قرآن ذکر کرده‌اند و اینکه فلان آیه نازل شده است، سپس به این شکل تغییر کرد»[١٠٠].

نعمت الله جزایری می‌گوید: «در اخبار و روایات آمده است که امامان  ÷ شیعیان خود را به قرائت همین قرآن موجود در نماز و غیره و عمل به احکام آن امر می‌کردند، تا زمانی که مولای ما صاحب الزمان ظهور کند و این قرآن را از میان مردم بردارد و به آسمان برد و قرآنی را که امیرالمؤمنین  ÷ گرد آورده است، بیرون آورد و آن را قرائت کند و به احکام آن عمل نماید».[١٠١]!!!

این سخن نعمت الله جزایری و اعترافات او، برای عوام شیعه شافی و کافی است تا دروغ علمای متأخر خود را در نفی جریمه باور به تحریف اثبات نمایند، آنگاه که به سخن این چهار عالم خود استدلال می‌کنند.

یکی از بزرگان امامیه در هند، احمد سلطان احمد به این مطلب تصریح کرده است، آنجا که می‌گوید: «انکار تحریف قرآن از سوی تعدادی از علمای شیعه، جز بر تقیه حمل نمی‌شود»[١٠٢].

(وقتی به شیعه می‌گوییم بزرگان شما معتقد به تحریف قرآنند)، تمامی عوام و نیز علمای شیعه با استدلال به سخنان چهار عالم مذکور، اتهام تحریف قرآن را رد می‌کنند؛ ما نیز در پاسخ به آن‌ها می‌گوییم: این چهار نفر نیز معتقد به تحریف قرآن هستند!! چگونه است که آن‌ها معتقدان به تحریف را مراجع خود معرفی کرده‌اند و از آنان انتقاد نمی‌کنند، بلکه چگونه است که در کتاب‌های خود از آن‌ها روایاتی را نقل کرده‌اند که صراحت به تحریف دارد؟!! و چرا قائلان به تحریف را تکفیر نکردند یا حداقل آن‌ها را سرزنش نکرده‌اند و این باور آن‌ها را انکار ننمودند!! پس به وضوح روشن می‌گردد که قلب‌های آن‌ها شبیه هم است، همچنانکه میزان دستکاری علمای شیعه نسبت به دین خود و کوچک شمردن عقل پیروان‌شان آشکار می‌شود.

به باور من این چهار نفر تنها به این علت اعتقاد به تحریف را انکار کرده‌اند تا در پاسخ به کسانی که این جریمه را در حق (شیعه) ثابت می‌دانند، به سخنان ایشان استدلال شود و به عنوان سپری دفاعی در برابر مخالفان تشیع استفاده گردد.

سوالی که در اینجا مطرح می‌شود و من از تمامی شیعیان می‌خواهم با صراحت و صداقت به آن پاسخ دهند، این است که: قرآن تحریف شده است یا نه؟

اگر در پاسخ بگویی: خیر تحریف نشده است، علمای متقدم و بزرگ شیعه را که نزد شما ثقه هستند و تشیع بر دوش آن‌ها استوار شده است و قائل به تحریف هستند، تکذیب کرده‌ای!! و با اعتقاد و باور به اینکه قرآن کامل است و تحریف نشده است، این علما را گمراه و افترا زننده بر کتاب الله تعالی خوانده‌ای؛ که درنتیجه کتاب‌های آن‌ها و نیز اخبار و روایات موجود در آن‌ها که اساس دینت می‌باشند، باطل می‌گردد!!

اگر همانند آن‌ها معتقد به تحریف قرآن باشی، کتاب پروردگارت را تکذیب کرده‌ای و همانند آنان کافر گشته‌ای و چهار عالم شیعه که معتقد به عدم تحریف بودند و نزد شما ثقه هستند، تکذیب کرده‌ای، علمایی که با زبان خود چیزی می‌گویند که در دل بدان باور ندارند!! پس ناگزیر باید یکی از دو مورد را اختیار کنی، دو موردی که شیرین‌ترین آن دو نیز، تلخ است!!

وقتی برای عوام شیعه ثابت می‌کنیم که دین آن‌ها بر باور به نقص و تحریف قرآن استوار است، هدف ما انتقام از آن‌ها نیست، بلکه این را می‌گوییم تا به حقیقت باوری که دارند، پی ببرند و خود و خانواده‌ی خود را در قیامت به خسران و هلاکت نیندازند.

[٩٨]- التبیان في تفسیر القرآن، طوسی: ١/٣

[٩٩]- فصل الخطاب، ص: ٣٤.

[١٠٠]- الأنوار النعمانیة، نعمت الله جزایری، ٢/٢٤٦ – ٢٤٧.

[١٠١]- همان: ٢/٢٤٨.

[١٠٢]- مشارق الشموس الدریة، ص: ١٢٩.