تدوین حدیث نزد اهل سنت
رسول خدا ج در ابتدای امر، به تدوین حدیث فرمان نداد، زیرا تمام توجهات معطوف به نوشتن قرآن بود، تا اینکه قرآن با غیر خود آمیخته نشود؛ وقتی اوضاع مساعد شد، پیامبر ج از تدوین حدیث نهی نکرد و احادیثی که در آن اذن و اجازه تدوین حدیث آمده است ناسخ احادیث نهی از تدوین حدیث است؛ درنتیجه عدهای از صحابه با بهرهگیری از اجازهی تدوین حدیث از سوی پیامبر ج، در زمان حیات ایشان دست به تدوین آن زدند.
برخی از آنها احادیثی را که در سینههای خود حفظ کرده بودند تدوین نمودند و در صحیفههای خود ثبت و ضبط کردند، سپس بدون ترتیب و یا تصنیف آن را به نسل بعد از خود ابلاغ کردند.
از جمله اصحاب کاتب حدیث که خداوند از همگی آنان راضی باد، علی بن ابی طالب و ابوهریره ب میباشند؛ از آنجا که ابوهریره س نوشتن نمیدانست، از دیگران میخواست برای او بنویسند و یکی از مصحفهای محفوظ ایشان، مصحفی است که شاگرد تابعی ایشان همام بن منبه صنعانی از ایشان روایت کرده است و این از مشهورترین کتابهایی است که در نیمهی قرن اول هجری نگاشته شده است؛ این صحیفه همانگونه که روایت کرده و تدوین نموده است، به ما رسیده است و چندین مرتبه چاپ شده است؛ یکی دیگر از اصحابی که احادیث پیامبر ج را مینوشت، عبدالله بن عمرو بن عاص ب بود، ایشان میفرماید: «من هر چیزی را که از رسول الله ج میشنیدم، مینوشتم تا حفظ کنم، اما قریش مرا از این کار بازداشتند و گفتند: تو هر چیزی را از رسول الله ج میشنوی، مینویسی درحالیکه ایشان بشر است و در هنگام خشم و رضایت سخن میگوید، درنتیجه دست از نوشتن کشیدم و این مسأله را خدمت رسول الله ج عرض کردم، ایشان فرمود: بنویس، سوگند به کسی جانم در دست اوست جز حق نمیگویم»[٣٢٣].
از دیگر اصحاب کاتب حدیث، سعد بن عباده و سمره بن جندب ب میباشند؛ سمره بن جندب احادیث بسیاری را جمع آوری کرد که فرزندش سلیمان آنها را از او به ارث برد؛ انس س نیز یکی دیگر از اصحاب کاتب حدیث بود و چون مردم زیاد از انس س درخواست سماع حدیث کردند، کتابهایی را به آنان داد و میگفت: این کتابها حاوی احادیثی است که من از رسول الله ج شنیدهام و بر آنان عرضه میکرد؛ وی به فرزندان خود میگفت: ای فرزندان من، علم را با نوشتن تثبیت کنید و ابو رافع غلام رسول الله ج کتابی داشت که آن را به ابوبکر بن عبدالله قرشی داد.
خطیب بغدادی / (٣٩٢ – ٤٦٣هـ) صاحب کتاب "تاریخ بغداد" که بیش از سی تألیف دارد در کتاب «تقیید العلم» مسألهی تدوین حدیث را ذکر کرده است و روایت از عبدالله بن عباس و عبدالله بن مسعود و ابوموسی اشعری و دیگر صحابه ش و نیز روایت از تابعین را در این مورد ذکر کرده و ثابت کرده است که حدیث در همان ابتدا تدوین شده است و اشتباه شایعی را که میگوید حدیث تدوین نشد مگر در ابتدای قرن دوم هجری، تصحیح نموده است.
دکتر محمد مصطفی اعظمی در کتاب «دراسات في الحدیث النبوي وتاریخ تدوینه» تعدادی از صحابه را نام برده است و تعداد بسیار زیادی از مصاحفی را که تابعین نوشتهاند بیان کرده است، از جمله صحیفه یا صحیفههای سعید بن جبیر (شاگرد ابن عباس)؛ صحیفههای مجاهد بن جبر مکی (شاگرد ابن عباس)؛ صحیفه ابوزبیر محمد بن مسلم مکی (شاگرد جابر بن عبدالله)؛ صحیفه ایوب بن ابی تمیمه سختیانی، صحیفه هشام بن عروه و دیگر صحیفههایی که از تابعین روایت شده است و اساس و مبنای دوم آنچه در دو قرن دوم و سوم تصنیف شده، میباشد.
آنچه ذکر کردیم، در کتابهای سنن و صحاح ثابت است و مشتی کوبنده بر دهان کسانی است که به اهل سنت تهمت زدند و میگویند اهل سنت بعدها به تدوین احادیث پرداختند.[٣٢٤]
تا عهد عمر بن عبدالعزیز، وضع کتابت حدیث اینگونه و بدون ترتیب و تصنیف و تنها عبارت از چند صحیفه بود، تا اینکه در عهد عمر بن عبدالعزیز در سال ٩٩ – ١٠١ هجری وضعیت تغییر نمود؛ ایشان به ابوبکر بن حزم قاضی مدینه، نامهای با این مضمون نوشت: «بگرد و احادیث رسول الله را جستجو کن و مکتوب کن، زیرا من ترس از بین رفتن علم و فوت علما را دارم .. ایشان به تمامی شهرها این دستور را ابلاغ کرد. بخاری در صحیح خود در «کتاب العلم» از عبدالله بن دینار روایت کرده است که میگوید: «عمر بن عبدالعزیز به ابوبکر بن حزم نوشت: احادیث رسول الله ج را دریاب و مکتوب کن زیرا من از مندرس شدن علم و فوت علما میترسم و جز حدیث پیامبر ج را قبول نکن و باید علم را پخش کنیم و نشر دهید و جلسه بگذارید تا کسانی که نمیدانند، بدانند، زیرا علم مادامی که پنهانی نباشد، از بین نمیرود»[٣٢٥].
همچنین عمر بن عبدالعزیز در پی او، محمد بن مسلم بن شهاب زهری را نیز بر چنین کاری گماشت. ابن شهاب زهری در سال ٥٨ هجری در آخر خلافت معاویه و همان سالی که امالمؤنین عایشه ل وفات کرد، چشم به جهان گشود؛ از جمله اساتید ایشان، انس بن مالک س میباشد. ایشان همچنین برخی از صغار صحابه و کبار تابعین را دیدار کرده است و با آنان همنشین بوده است، ایشان در آن زمان داناترین فرد نسبت به سنت بود؛ امام احمد بن حنبل میگوید: «صحیحترین اسانید، زهری از سالم بن عبدالله از پدرش میباشد. زهری هر چیزی را که از صحابه میشنید، تدوین میکرد؛ حافظ ابوالحجاج مزی در «تهذیب الکمال في أسماء الرجال» میگوید: «مجموع احادیث زهری ٢٢٠٠ حدیث است، اما باب بندی شده و مفصل نبود، سپس تصنیف و باب بندی احادیث بر حسب موضوع و محتوا به میان آمد، سپس شاگردان ایشان از جمله مالک بن انس (٩٣ – ١٧٩ هـ) صاحب کتاب «المؤطأ» وارد این عرصه شدند؛ ایشان امام امامان و عالم مدینه بود؛ امام شافعی در مورد ایشان میگوید: «پس از قرآن، کتابی سودمندتر از مؤطأ امام مالک نوشته نشده است». البته این قول ایشان قبل از تصنیف صحیح بخاری بود. اولین کسانی که احادیث را تصنیف نمودند و باب بندی کردند عبارت بودند از: مالک بن انس در مدینه؛ ابن جریح در مکه؛ ربیع بن صبیح، یا سعید بن ابی عروبه یا حماد بن سلمه در بصره؛ سفیان ثوری در کوفه؛ اوزاعی در شام؛ هشیم بن بشیر و معمر در یمن؛ جریر در ری و ابن مبارک در خراسان. حافظ ابن حجر و حافظ عراقی میگویند: «اینها در یک عصر و زمان بودند و مشخص نیست کدامیک بر دیگری پیشی گرفته است و اینها همه در سال صد و چهل و اندی بوده است».[٣٢٦]
پیروان سنت در زمان تابعین به جمع و تدوین حدیث و انتخاب احادیث صحیح و وضع شروط قبول حدیث پرداختند؛ این امر در پایان قرن دوم و ابتدای قرن سوم هجری روی داد، زمانی که علما به گردآوری حدیث در تصنیفهای مستقل و جداگانه همت گماردند؛ در این دوران منهج و شیوههای مصنفین و مؤلفین متنوع و گوناگون بود، برخی از آنها احادیث صحیح را جمع کردند و آن را بر اساس ابواب فقهی تقسیم نمودند، همانند امام بخاری؛ برخی نیز کتابهای مسند را تألیف نمودند و آنها را بر اساس نام راویان تنظیم کردند، همانند مسند امام احمد؛ همچنین کتابهای سنن در این دوران ظهور و بروز یافت. مانند سنن ابوداوود. پس از آنکه علما از بیان و تمیز حدیث صحیح از ضعیف، فارغ شدند، عصر تهذیب فرا رسید و پس از قرن چهار هجری حدیث از تمام جنبهها مورد توجه و عنایت قرار گرفت، چنانکه کتابهای "اطراف"، "الزوائد" و "الجوامع" به بحث و بررسی سنت میپرداخت؛ شرح متون حدیث، کتابهای غریب الحدیث، کتابهای مصطلح الحدیث و کتابهایی که نوعی معین از حدیث را جمع آوری نموده بود و کتابهای حاوی احادیث متواتر، همهی اینها در این عصر و دوران مورد بررسی قرار گرفت.
تابعین که نوادگان صحابهی صادق بودند، منهج و روش صدق و امانت را در تدوین حدیث نصب العین خود قرار دادند؛ رفیع ابوعالیه ریاحی بصری که از بزرگان تابعین است، میگوید: «ما در بصره احادیث منقول از اصحاب رسول الله ج را میشنیدیم، اما راضی نمیشدیم تا اینکه سوار بر مرکب به مدینه میرفتیم و آن را از زبان خودشان میشنیدیم»[٣٢٧].
صحابه و تابعین و تبع تابعین در قبول اخبار از قواعدی علمی پیروی میکردند بی آنکه به بسیاری از این قواعد تصریح کنند؛ پس از آنها، اهل علم آمدند و این قواعد را از مناهج و شیوههای آنها در ارتباط با قبول اخبار، استنباط کردند و به شناخت افرادی پرداختند که روایات آنها مورد توجه است و بدان اعتنا میشود؛ همچنانکه شروط روایت و طرف آن، قواعد جرح و تعدیل و همه مسائل مربوط به آن را استنباط کردند.
همه اینها بیانگر اهمیت اسناد در علم حدیث و نیز بیانگر میزان توجه امت به آن است و اینکه خداوند متعال به وسیلهی آن دین خود را از تحریف و نابودی حفاظت نموده است تا وعده خداوند پیرامون حفاظت از ذکر منَزَّل از سوی او محقق شود.
قاضی عیاض میگوید: «اولا بدان که مدار حدیث بر اسناد میگردد و بر اساس آن صحت و اتصال حدیث، دانسته میشود»[٣٢٨].
ابن اثیر میگوید: «بدان که در حدیث اصل و اساس اسناد است و بر آن تکیه میشود و بر مبنای آن، صحت و سقم حدیث مشخص میشود»[٣٢٩].
سفیان ثوری میگوید: «اسناد سلاح مؤمن است، اگر سلاح نداشته باشد، با چه بجنگد»[٣٣٠].
شعبه بن حجاج که ملقب به امیرالمؤمنین در حدیث است، میگوید: «صحت حدیث بسته به صحت اسناد آن است»[٣٣١].
عبدالله بن مبارک میگوید: «اسناد از دین است و اگر اسناد نبود، هرکس هرچه میخواست میگفت»[٣٣٢].
محدثان اهل سنت، برای قبول حدیث، اسناد را اصل میدانند و حدیثی که اسناد درستی ندارد، مورد قبول نیست.
اهل سنت حدیث نبوی را با اسانید برای این امت مبارک نقل کردند و صحیح را از ضعیف مشخص نمودند و اگر این علم نبود، احادیث صحیح با احادیث ضعیف و موضوع آمیخته میشد و کلام رسول الله ج با کلام دیگران مخلوط میشد. خداوند متعال از جانب ما و اسلام به آنها پاداش نیکو دهد.
کتابهای صحیح بخاری و صحیح مسلم برترین کتابهای حدیثی اهل سنت هستند؛ ابن کثیر در «البدایة والنهایة» در مورد صحیح بخاری میگوید: «علما بر قبول آن و صحت محتوای آن اجماع دارند، همچنین دیگر اهل اسلام».
نووی در مقدمه شرحش بر صحیح مسلم میگوید: «علما – رحمهم الله – اتفاق دارند که صحیحترین کتابها بعد از قرآن، صحیح بخاری و مسلم است و ائمه این دو کتاب را قبول دارند و کتاب بخاری صحیحترین این دو کتاب و مفیدترین آنها است و دارای معارف ظاهر و نیز پوشیده است».
ابن سبکی در «طبقات الشافعیة الکبری» میگوید: «اما کتاب "الجامع الصحیح" ایشان برترین و ارزشمندترین کتابهای مسلمانان بعد از قرآن است».
اگر هر فرد شیعی با هریک از علمای اهل سنت، از اصولیها، محدثین و فقها سخن گوید و در مورد اسناد هر حدیثی از احادیث موجود در کتابهای اهل سنت بپرسد، خواهد دید که آرا و نظرات آنها در مورد آن حدیث، نزدیک به هم است و غالبا میان آنها اختلافی نیست، زیرا آنها از قواعد علمی دقیق و صحیح و درستی پیروی میکنند و با رعایت آنها، احادیث صحیح را از ضعیف تشخیص و تمیز میدهند.
[٣٢٣]- مسند أحمد: ١٥/١٠؛ سنن أبي داود، باب: کتابة العلم، حدیث شماره: ٣٦٤٦؛ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَمْرٍو، قَالَ: «كُنْتُ أَكْتُبُ كُلَّ شَيْءٍ أَسْمَعُهُ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ج، أُرِيدُ حِفْظَهُ، فَنَهَتْنِي قُرَيْشٌ عَنْ ذَلِكَ، وَقَالُوا: تَكْتُبُ وَرَسُولُ اللَّهِ ج يَقُولُ فِي الْغَضَبِ وَالرِّضَا؟ فَأَمْسَكْتُ، حَتَّى ذَكَرْتُ ذَلِكَ لِرَسُولِ اللَّهِ ج؟ فَقَالَ: «اكْتُبْ، فَوَالَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ، مَا خَرَجَ مِنِّي إِلَّا حَقٌّ».
[٣٢٤]- به کسانی که میخواهند در مورد تاریخ تدوین حدیث بیشتر بدانند توصیه میکنم کتاب «دراسات في الحدیث النبوي وتاریخ تدوینه»، تألیف: دکتر محمد مصطفی الأعظمی را مطالعه نموده و نیز به کلام استاد صقر در ابتدای تحقیق کتاب فتح الباری، مراجعه نمایند.
[٣٢٥]- أخرج البخاري في صحيحه في (كتاب العلم) عن عبد الله بن دينار قال: «كَتَبَ عُمَرُ بْنُ عَبْدِ الْعَزِيزِ إِلَى أَبِي بَكْرِ بْنِ حَزْمٍ: انْظُرْ مَا كَانَ مِنْ حَدِيثِ رَسُولِ اللَّهِ ج فَاكْتُبْهُ فَإِنِّي خِفْتُ دُرُوسَ الْعِلْمِ وَذَهَابَ الْعُلَمَاءِ، وَلَا تَقْبَلْ إِلَّا حَدِيثَ النَّبِيِّ ج وَلْتُفْشُوا الْعِلْمَ وَلْتَجْلِسُوا حَتَّى يُعَلَّمَ مَنْ لَا يَعْلَمُ فَإِنَّ الْعِلْمَ لَا يَهْلِكُ حَتَّى يَكُونَ سِرًّا.
[٣٢٦]- نگا: المؤطأ، امام مالک بن انس س، جزء اول، مقدمه.
[٣٢٧]- تاریخ دمشق، حرف راء، اسم رفیع.
[٣٢٨]- الإلماع إلی معرفة أصول الروایة وتقیید السماع، ص: ١٩٤.
[٣٢٩]- جامع الأصول في أحادیث الرسول، ابن اثیر: ١/١٠٩.
[٣٣٠]- خطیب بغدادی در کتاب شرف أصحاب الحدیث، این مقوله را از ایشان نقل کرده است: ٤٢ – ٨١.
[٣٣١]- نگا: التمهید لما في المؤطأ من المعاني والأسانید، أبوعمر قرطبی: ١/٥٧.
[٣٣٢]- نگا: مقدمه صحیح مسلم: ١/١٢؛ شرف أصحاب الحدیث، خطیب بغدادی، ص: ٤١.