سؤالی که علمای شیعه را به تنگنا میاندازد و تناقض و تضاد آنان را آشکار میکند!
چرا حسن بن علی ب به نفع معاویه از خلافت کنار کشید؟ حال آنکه این کار به معنی اقرار به خلافت معاویه س است، زیرا معاویه از دیدگاه ایشان مومن بود و کافر و مرتد نبود.
این بیعت را کشی نقل کرده است: .. وی از ابوعبدالله جعفر روایت کرده است که گفت: «معاويه نامهای برای امام حسن ÷ نوشت كه تو و حسين و ياران علی به نزد من آييد و آن جناب و همراهان و از جمله قيس بن عبادهی انصاری به نزد معاويه رفتند و در آن مجلس معاويه به امام حسن ÷ گفت: برخيز و بيعت كن و ایشان برخاست و بيعت كرد، آنگاه به حسين ÷ گفت: برخيز و بيعت كن و ایشان نیز برخاست و بيعت كرد، سپس به قيس گفت: برخيز و بيعت كن، قيس به سوی امام حسين ÷ متوجه شد تا او چه دستوری به قيس میدهد و امام حسين ÷ فرمود: «ای قيس امام من او است (يعنی امام حسن)؛ و در روایت دیگری آمده است: حسن بلند شد و گفت: ای قیس بیعت کن، بیعت کن»[٤٠٤].
همچنین روایات بسیاری در کتابهای شیعه وجود دارد مبنی بر اینکه حسن نه تنها معاویه را تکفیر نکرد، بلکه با او بیعت کرد!![٤٠٥]
از دیگر نمونههای نیرنگ و فریب علمای شیعه نسبت به عوام خود، این است که گاه حدیثی را در کتابهای اهل سنت ذکر میکنند که علمای اهل سنت آن را ضعیف دانستهاند و به این ترتیب به آن حدیث استدلال میکنند تا در عقاید و نیز کتابهای اهل سنت خدشه وارد کنند، همانند حدیث: «أصحابي کالنجوم بأيهم اقتديتم اهتديتم = اصحاب من همچون ستارگان آسمانند به هریک که اقتدا نمایید راهیاب میشوید». یا با لفظ دیگری که منسوب به ابن عباس است و میگوید: «إن أصحابي بمنزلة النجوم في السماء، فأيها أخذتم به اهتديتم، واختلاف أصحابي لكم رحمة» و از اینرو میگویند: اهل سنت در حق صحابه غلو و افراط نمودهاند و آنها را عبادت میکنند.
ما میگوییم: اولا این دو حدیث را علمای اهل سنت تضعیف کردهاند و اگر قرار بود کار تصحیح و تضعیف احادیث نزد اهل سنت بر اساس موافقت یا عدم توافق آن حدیث با مذهب میبود، آن را تصحیح میکردند، زیرا در این حدیث، صحابه مورد ثنا و ستایش قرار گرفتهاند و به اقتدا به ایشان تشویق شده است.
امامان جرح و تعدیل تصریح نمودهاند که این روایت صحیح نیست و از رسول الله ج ثابت نشده است.
امام احمد میگوید: این حدیث صحیح نیست و آلبانی آن را در «السلسلة الضعیفة» آورده است و میگوید: موضوع است.
حافظ أحمد بن عمرو بن عبدالخالق بزّار میگوید: «این کلام از پیامبر ج به صحت و ثبوت نرسیده است»[٤٠٦] و ابن حزم میگوید: «باطل و مکذوب است»[٤٠٧].
[٤٠٤]- رجال الکشي، ص: ١٠٢؛ عن أبي عبد الله جعفر أنه قال: "إن معاوية كتب إلى الحسن بن علي صلوات الله عليهما أن أقدم أنت والحُسين وأصحاب علي فخرج معهم قيس بن سعد بن عبادة الأنصاري وقدموا الشام فأذن لهم معاويـة وأعد لهم الخطباء فقال: يا حسن! قم فبايع، فقام فبايع ثم قـال للحُسـين! قـم فبايع، ثم قال: يا قيس! قم فبايع فالتفت إلى الحُسين ÷ ينظر ما يأمره فقال: يا قيس! إنه إمامي يعني الحسن ÷ وفي رواية: فقام إليـه الحسن، فقال: بايع يا قيس! فبايع.
[٤٠٥]- نگا: کشف الغمة، ص: ٥٤؛ الإرشاد، مفید، ص: ١٩٠.
[٤٠٦]- البدر المنير: ٩/٥٨٧.
[٤٠٧]- الإحکام في أصول الأحکام: ٥/٦١.