دوست داری در قیامت در کاروان امام حسین باشی

فهرست کتاب

اهل سنت و جماعت همان فرقه‌ی ناجیه هستند.

اهل سنت و جماعت همان فرقه‌ی ناجیه هستند.

همانا دین اسلام دینی بزرگ است و بزرگی دین اسلام در عقیده‌ی اهل سنت و جماعت به عنوان فرقه‌ی ناجیه، متجلی و بارز است، اهل سنت همان کسانی هستند که دوستدار اهل بیت‌اند و برای آن‌ها احترام قائل‌اند و آن‌ها را گرامی می‌دارند و اصحاب پیامبر  ج را دوست دارند و آن‌ها را گرامی می‌دارند، همان کسانی که خداوند متعال و رسولش ایشان را تزکیه نموده‌اند و به تقوی و صداقت و اخلاص آن‌ها گواهی داده‌اند.

اگر عوام شیعه با تأنی، تدبر و انصاف عقیده‌ی اهل سنت را بفهمند، از آنچه گفتم اطمینان می‌یابند و قلب‌ و جان‌ آن‌ها آرام می‌گیرد، اما علمای شیعه موفق شده‌اند با استفاده از دروغ و فریب، چهره‌ی اهل سنت را زشت جلوه دهند؛ کاری که باعث شده بسیاری از عوام شیعه از اسلام حقیقی دور بمانند.

چه بسا که ما به نوعی عوام شیعه را معذور بدانیم، اما آن‌ها را در بحث و بررسی حقایق عقاید اهل سنت و جماعت از منابع خودشان و گوش دادن به سخنان آن‌ها با قلبی صاف و بدور از کینه، معذور نمی‌داریم.

از این‌رو به تمامی شیعیان توصیه می‌کنم به خطبه‌ها و سخنرانی‌های اهل سنت گوش دهند و در جلسات آن‌ها حاضر شوند و کتاب‌ها و تألیفات دینی آن‌ها چه به صورت مستقیم و چه از طریق تلوزیون و اینترنت، بخوانند؛ آن‌ها مشاهده خواهند کرد که سخنرانی‌ها و نیز کتاب‌های آن‌ها کاملا مرتبط با الله تعالی و تسلیم شدن در برابر خداوند تعالی می‌باشد و خواهند دید که اهل سنت علی  س و نیز عموم اهل بیت را دشنام نمی‌دهند و از آن‌ها عیبجویی نمی‌کنند و احساس خواهند کرد که اهل سنت و جماعت، اسلام حقیقی را با خود دارند و شیرینی ایمان صادقانه به پروردگارشان را احساس خواهند کرد، زیرا منابع دین آن‌ها عبارت است از کتاب و سنت بدور از تحریف و دستکاری.

پیامبر  ج می‌فرماید: «تَرَكْتُ فِيكُمْ شَيْئَيْنِ لَنْ تَضِلُّوا بَعْدَهُمَا: كِتَابَ اللَّهِ وَسُنَّتِي، وَلَنْ يَتَفَرَّقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ»: «در میان شما دو چیز باقی گذاشته‌ام که بعد از [چنگ زدن به آنها] گمراه نشوید: کتاب الله و سنتم و این دو از یکدیگر جدا نخواهند شد تا اینکه در کنار حوض کوثر نزد من آیند»[٤٥٥].

همچنین می‌فرماید: «قَدْ تَرَكْتُكُمْ عَلَى الْبَيْضَاءِ لَيْلُهَا كَنَهَارِهَا، لَا يَزِيغُ عَنْهَا بَعْدِي إِلَّا هَالِكٌ»[٤٥٦]: «شما را بر راهی روشن رها کردم که شب آن مانند روز آن روشن و پرفروغ است و تنها هلاک شوندگان از آن منحرف می‌شوند». پس رسول الله  ج رسالت را ابلاغ کرده و امانت را رسانده است و در راه الله، چنانکه باید جهاد نموده است.

شیعه پیوسته به این روایت تمسک می‌جوید: «تركتُ فِيكم الثَّقلين، ما إن تمسَّكتُم بهما، لن تضلُّوا: كِتابَ اللهِ، وعِترتي أهلَ بيتي»: «من دو چیز گرانبها را در میان شما به جای گذاشتم که اگر به آن دو تمسک جویید، گمراه نمی‌شوید: کتاب الله و عترت من اهل بیتم». آنچه تعصب آن‌ها را اثبات می‌کند، این آیه است که می‌فرماید: ﴿وَمَا كَانَ لِمُؤۡمِنٖ وَلَا مُؤۡمِنَةٍ إِذَا قَضَى ٱللَّهُ وَرَسُولُهُۥٓ أَمۡرًا أَن يَكُونَ لَهُمُ ٱلۡخِيَرَةُ مِنۡ أَمۡرِهِمۡۗ وَمَن يَعۡصِ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ فَقَدۡ ضَلَّ ضَلَٰلٗا مُّبِينٗا٣٦[الأحزاب: ٣٦] «و هیچ مرد مؤمن و زن مؤمنی را نسزد، هنگامی‌که الله و پیامبرش کاری را حکم کند، آنکه آن‌ها در کارشان اختیاری باشد و هرکس الله و پیامبرش را نافرمانی کند، به راستی‌که در گمراهی آشکاری گرفتار شده است». و اینکه می‌فرماید: ﴿قُلۡ إِن كُنتُمۡ تُحِبُّونَ ٱللَّهَ فَٱتَّبِعُونِي يُحۡبِبۡكُمُ ٱللَّهُ[آل عمران: ٣١] «بگو: اگر الله را دوست می‌دارید، پس از من پیروی کنید، تا الله شما را دوست بدارد». و نیز اینکه می‌فرماید: ﴿وَمَآ ءَاتَىٰكُمُ ٱلرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَىٰكُمۡ عَنۡهُ فَٱنتَهُواْۚ[الحشر: ٧] «و آنچه که رسول الله به شما بدهد آن را بگیرید و از آنچه که شما را از آن نهی کرده است پس خودداری کنید»؛

همه‌ی این آیات، صحت احادیث صحیحی را که به کتاب و سنت و تنها چنگ زدن به آن دو وصیت می‌کند، تقویت می‌نماید.

همچنین پیامبر  ج می‌فرماید: «خَيْر الحَديثِ كِتابُ الله، وخَير الهُدَي هُدَي مُحمَّدٍ»: «بهترین سخن کتاب الله و بهترین هدایت، هدایت محمد است»[٤٥٧]. و نیز می‌فرماید: «أَلَا إِنِّي أُوتِيتُ الْكِتَابَ، وَمِثْلَهُ مَعَهُ»: «آگاه باشید که همانا به من کتاب و همانند آن داده شده است»[٤٥٨].

در صحیح مسلم این حدیث رسول الله  ج آمده است که می‌فرماید: «أَنَا تَارِكٌ فِيكُمْ ثَقَلَيْنِ أَوَّلُهُمَا كِتَابُ اللَّهِ فِيهِ الْهُدَى وَالنُّورُ فَخُذُوا بِكِتَابِ اللَّهِ وَاسْتَمْسِكُوا بِهِ». فَحَثَّ عَلَى كِتَابِ اللَّهِ وَرَغَّبَ فِيهِ ثُمَّ قَالَ: «وَأَهْلُ بَيْتِى أُذَكِّرُكُمُ اللَّهَ فِى أَهْلِ بَيْتِى أُذَكِّرُكُمُ اللَّهَ فِى أَهْلِ بَيْتِى أُذَكِّرُكُمُ اللَّهَ فِى أَهْلِ بَيْتِى»: «من دو چيز گرانبها را در ميان شما به يادگار می‌گذارم: اولين آن‌ها كتاب خداست كه در آن هدايت و نور است پس به آن عمل نمایید و چنگ بزنيد». بعد از تشويق و ترغيب به كتاب خداوند فرمود: «و اهل بیتم، درباره‌ی اهل بيتم خدا را به ياد داشته باشيد، درباره‌ی اهل بيتم خدا را به ياد داشته باشيد، درباره‌ی اهل بيتم خدا را به ياد داشته باشيد».

در این وصیت، رسول خدا  ج به تمسک جستن به قرآن توصیه نموده است، اما مقصود از این قول ایشان – اهل بیتی – تقدیر از آن‌ها و دوری گزیدن از اذیت و آزار آن‌هاست.

اقوال علما پیرامون معنای این حدیث:

١- ابن تیمیه می‌گوید: «پیامبر اکرم  ج در مورد عترت خود فرمود: عترت من و کتاب الله از یکدیگر جدا نمی‌شوند تا اینکه در کنار حوض نزد من حاضر شوند و به درستی که پیامبر صادق و مصدوق است؛ این روایت بر آن دلالت دارد که اجماع عترت حجت است و این قول گروهی از یاران ما می‌باشد و قاضی عیاض آن را در "المعتمد" ذکر کرده است، اما عترت شامل همه‌ی بنی هاشم می‌شود: فرزندان عباس، فرزندان علی، فرزندان حارث بن عبدالمطلب و سایر بنی ابی طالب و دیگران؛ و علی به تنهایی عترت نیست و سید و سرور عترت رسول الله  ج است و اجماع امت به دلیل کتاب الله و سنت و اجماع، حجت است و عترت بخشی از امت هستند و لازمه‌ی ثبوت اجماع امت، اجماع عترت است»[٤٥٩].

٢- ابن قدامه مقدسی می‌گوید: «تسلیم این مطلب نمی‌شویم که منظور از ثقلین، قرآن و عترت است، بلکه مراد: قرآن و سنت است، همچنانکه در روایت دیگری آمده است: «تركتُ فيكم أمرين لن تضلُّوا ما تمسَّكتم بهما: كتاب الله، وسُنَّة رسوله»: «دو چیز را در میان شما باقی نهاده‌ام که با تمسک به آن دو، هرگز گمراه نخواهید شد: کتاب الله و سنت رسولش». این روایت را مالک در "المؤطأ" آورده است و اینکه پیامبر  ج بطور خاص نام اهل بیت را ذکر کرده است به این خاطر است که اهل بیت به حال پیامبر آگاه‌ترند»[٤٦٠].

٣- آمُدی می‌گوید: «تسلیم این مطلب نمی‌شویم که منظور از ثقلین کتاب الله و عترت است، بلکه منظور، کتاب الله و سنت است؛ چرا که از پیامبر  ج روایت شده که فرمود: «کتاب الله و سنت من»[٤٦١].

پیامبر  ج وفات نیافت مگر آنگاه که خداوند دین را برای او کامل نمود و دلیل آن نیز این آیه است: ﴿ٱلۡيَوۡمَ أَكۡمَلۡتُ لَكُمۡ دِينَكُمۡ وَأَتۡمَمۡتُ عَلَيۡكُمۡ نِعۡمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ ٱلۡإِسۡلَٰمَ دِينٗاۚ[المائدة: ٣] «امروز دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را (بعنوان) دین برای شما برگزیدم». یعنی قبل از ولایت علی  س و اوصیای پس از او؛ پس وقتی مردم در مورد امری اختلاف نمودند، به نصوص دین مراجعه می‌کنند، به قول علمای ربانی و مطمئنی که والیان امر محسوب می‌شوند؛ خداوند متعال می‌فرماید: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ أَطِيعُواْ ٱللَّهَ وَأَطِيعُواْ ٱلرَّسُولَ وَأُوْلِي ٱلۡأَمۡرِ مِنكُمۡۖ فَإِن تَنَٰزَعۡتُمۡ فِي شَيۡءٖ فَرُدُّوهُ إِلَى ٱللَّهِ وَٱلرَّسُولِ إِن كُنتُمۡ تُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَٱلۡيَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِۚ ذَٰلِكَ خَيۡرٞ وَأَحۡسَنُ تَأۡوِيلًا٥٩[النساء: ٥٩] «ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید! اطاعت کنید الله را و اطاعت کنید پیامبر را و صاحبان امرتان را؛ و اگر در چیزی اختلاف کردید، آن را به الله و پیامبر باز گردانید؛ اگر به الله و روز قیامت ایمان دارید، این بهتر و خوش فرجام‌تر است».

همچنین می‌فرماید: ﴿وَمَا ٱخۡتَلَفۡتُمۡ فِيهِ مِن شَيۡءٖ فَحُكۡمُهُۥٓ إِلَى ٱللَّهِۚ ذَٰلِكُمُ ٱللَّهُ رَبِّي عَلَيۡهِ تَوَكَّلۡتُ وَإِلَيۡهِ أُنِيبُ١٠[الشورى: ١٠] «و در هر چیزی که در آن اختلاف کنید، پس حکم (و داوری) آن با الله است، این الله، پروردگار من است. بر او توکل کردم و به (سوی) او باز می‌گردم».

همچنین بر مبنای فهم سلف صالح که عبارتند از: صحابه و تابعین که در بهترین قرون امت پیامبرشان می‌زیستند، پیامبری که می‌گوید: «خَيْرُ النَّاسِ قَرْنِي، ثُمَّ الَّذِينَ يَلُونَهُمْ، ثُمَّ الَّذِينَ يَلُونَهُمْ»: «بهترین مردمان، مردمان قرن من هستند، سپس کسانی که بعد از آنان می‌آیند و بعد کسانی که پس از آنان می‌آیند»[٤٦٢].

پس هرکس معتقد به وجود امری در دین باشد که در کتاب و سنت اصلی ندارد، مردود است، زیرا پیامبر  ج به ما چنین آموخته است: «مَنْ أَحْدَثَ فِي أَمْرِنَا هَذَا مَا لَيْسَ فِيهِ، فَهُوَ رَدٌّ»: «هرکس در امر ما چیزی پدید آورد که از آن نیست، مردود است».[٤٦٣]

یکی از اصول عقیدتی اهل سنت این است که هرکس بکوشد تا عقیده را از غیر از مصادر شرعی آن ثابت نماید، بر خداوند متعال دروغ بسته است و بدون علم چیزی را به خداوند نسبت داده است.

زیرا عقیده یک امر توقیفی است، یعنی دریافت آن از مصدری جز وحی جایز نیست، پس دین کامل است و هیچ نقصی در آن نیست و فهم آن آسان است و برای آنکه قلب و فطرت سالم و پاکی دارد و بدون تأویل و تفسیر و تحریف در پی پیروی نص است هیچ گره کور یا تناقضی در دین وجود ندارد؛ در حدیث صحیح نبوی آمده است: «الْحَلالُ بَيِّنٌ وَالْحَرَامُ بَيِّنٌ، وَبَيْنَهُمَا أُمُورٌ مُشْتَبِهَةٌ، فَمَنْ تَرَكَ مَا شُبِّهَ عَلَيْهِ مِنَ الإِثْمِ، كَانَ لِمَا اسْتَبَانَ أَتْرَكَ، وَمَنِ اجْتَرَأَ عَلَى مَا يَشُكُّ فِيهِ مِنَ الإِثْمِ أَوْشَكَ أَنْ يُوَاقِعَ مَا اسْتَبَانَ، وَالْمَعَاصِي حِمَى اللَّهِ، مَنْ يَرْتَعْ حَوْلَ الْحِمَى يُوشِكُ أَنْ يُوَاقِعَهُ»[٤٦٤]: «حلال روشن است و حرام نيز روشن است، اما در ميان حلال و حرام، امور مشتبهی وجود دارد. پس هركس از گناهان مشتبه دوری جويد، بطريق اولی از گناهان آشكار، دوری خواهد جست. اما كسی كه به ارتكاب گناهان مشتبه، جرأت نمايد، ديری نمی‌پاید كه مرتكب گناهان آشكار خواهد شد. گناهان به مثابه‌ی حريم ممنوعه‌ی الله هستند. هركس، در محدوده‌ی چراگاه كسی، گله‌اش را بچراند، بيم آن می‌رود كه گوسفندانش وارد حريم او شوند».

اما شیعیان راه‌های گوناگونی در پیش گرفته‌اند و امامان را به عنوان ارباب برگزیده‌اند و منابع و مصادر آن‌ها شاخه شاخه و نیز متعارض و مختلف است؛ خداوند متعال می‌فرماید: ﴿ءَأَرۡبَابٞ مُّتَفَرِّقُونَ خَيۡرٌ أَمِ ٱللَّهُ ٱلۡوَٰحِدُ ٱلۡقَهَّارُ٣٩[يوسف: ٣٩] «آیا معبودان پراکنده (متعدد) بهترند یا الله یکتای قهار؟» و نیز آن‌ها امور عقلی، هوی و هوس، آرای شخصی و ظن و گمان را از مصادر دین و دریافت عقیده دانسته‌اند و بر آرای رجال و فلسفه تکیه دارند، بی آنکه آن‌ها را بر شریعت عرضه نمایند، به رغم آنکه اکثر احادیث آن‌ها به اعتراف علمای خودشان دارای اسانید وهمی و متون رکیک و زشت است.

مذهب اهل سنت جماعت مذهب پاکی زبان و قلب .. و ذکر خداوند متعال است.

ما در کتاب‌های حدیث اهل سنت شاهد صدها روایت هستیم که به تقرب به سوی خداوند تشویق می‌کند و می‌بینیم که اهل سنت مساجد را با ذکر خداوند و قرائت قرآن و خشوع و فروتنی آباد می‌کنند و برای نماز در مساجد صف‌های متراکم می‌بندند، آن‌ها به اذن خداوند سبب دخول غیر مسلمانان در اسلام بوده و هستند زیرا آن‌ها اسلام را به شکل حقیقی آن به تصویر می‌کشند و همچون شیعیان با سینه زنی و زنجیر زنی در ضرایح‌ و در جوار قبور به تخریب وجهه‌ی اسلام نمی‌پردازند.

در کتاب‌های اهل سنت ثابت است که در روز جمعه ساعتی وجود دارد که دعا در آن مستجاب می‌شود و همچنین در هر شب ساعتی وجود دارد که دعا در آن مستجاب می‌شود، پس مستحب است در آن وقت نماز بخوانیم و پیشانی عجز را در برابر عظمت باری تعالی بر زمین گذاریم و نیازهای خود را از خداوند   در خواست نماییم و از او طلب آمرزش کنیم؛ خداوند متعال می‌فرماید: ﴿وَبِٱلۡأَسۡحَارِ هُمۡ يَسۡتَغۡفِرُونَ١٨[الذاريات: ١٨] «و در سحرگاهان آمرزش طلب می‌کردند».

میان بندگان و خداوند متعال، راهی طولانی و سخت و یا درهای بسته وجود ندارد و نیز میان او و بندگان واسطه‌ها بی‌معنایند، او مناجات بندگان خود را می‌شنود، زیرا اوست که بندگان را خلق کرده است و آن‌ها را گرامی داشته است، پس او ولی و مولای آن‌هاست، ندای آن‌ها را می‌شنود و آن‌ها را می‌بیند؛ چنین احادیثی بسیار است که موجب تقرب به باری تعالی شده و نفوس پاک از شنیدن آن شادمان می‌شوند و قلب‌ها بدان آرام می‌گیرند.

دین خداوند آسان است؛ مردی نزد رسول خدا  ج آمد، وقتی به نزدیک ایشان رسید، در مورد اسلام پرسید؛ رسول الله  ج فرمود: «الله تعالی در شبانه روز، پنج وعده نماز را فرض نموده است». آن شخص پرسيد: آيا غير از اين پنج نماز، نماز ديگری بر من فرض است؟ رسول اكرم  ج فرمود: «خير، البته می‌توانی علاوه بر اين پنج نماز، نماز نفل بخوانی». و بعد رسول الله  ج فرمود: «روزه‌ی رمضان نيز فرض است». آن شخص پرسيد: آيا علاوه بر روزه‌ی رمضان، روزه‌ی ديگری بر من فرض است؟ رسول الله  ج فرمود: «خير، مگر اينكه روزه‌ی نفل بگيری». راوی می‌گويد: بعد از آن، رسول الله  ج فرض بودن زكات را برای او بر شمرد و آن شخص پرسيد: آيا غير از زكات، صدقه‌ی ديگری نيز فرض است؟ رسول الله  ج در جواب فرمود: «خير، مگر اينكه صدقه‌ی نفلی بدهی». راوی می‌گويد: آن شخص با شنيدن اين فرايض و واجبات، درحالی‌كه بر می‌گشت، چنين می‌گفت: به خدا سوگند، نه بر اين‌ها (واجبات) چيزی می‌افزايم و نه از آن‌ها چيزی كم می‌كنم. رسول الله  ج فرمود: «اگر راست گويد، رستگار می‌شود». و در روایت دیگری آمده است: «هرکس با دیدن مردی از اهالی بهشت شادمان می‌گردد، به این مرد بنگرد»[٤٦٥].

از جابر روایت است که مردی از رسول الله  ج پرسید: اگر من نمازهای فرض را بخوانم و ماه رمضان را روزه بگیرم و حلال را حلال و حرام را حرام بدانم و بر این چیزی نیفزایم، وارد بهشت می‌شوم؟ فرمود: بله. گفت: بخدا سوگند چیزی بر این‌ها نمی‌افزایم[٤٦٦].

از ابوهریره  س روایت است که پیامبر  ج فرمود: «لَقَد رأَيْتُ رَجُلاً يَتَقَلَّبُ فِي الْجنَّةِ فِي شَجرةٍ قطَعها مِنْ ظَهْرِ الطَّريقِ كَانَتْ تُؤْذِي الْمُسلِمِينَ»[٤٦٧]: «مردی را در بهشت دیدم که بخاطر قطع نمودن درختی که در راه مردم موجب آزار آن‌ها بود، گشت و گذار می‌کرد».

پیامبر  ج می‌فرماید: «مَا مِنْ عَبْدٍ مُسْلِمٍ يُصَلِّي لِلَّهِ كُلَّ يَوْمٍ ثِنْتَيْ عَشْرَةَ رَكْعَةً تَطَوُّعًا، غَيْرَ فَرِيضَةٍ، إِلَّا بَنَى اللهُ لَهُ بَيْتًا فِي الْجَنَّةِ»: «هیچ مسلمانی نیست که روزانه برای خداوند متعال دوازده رکعت نماز نفل، جز نمازهای فرض بجای آورد، مگر اینکه خداوند متعال خانه‌ای در بهشت برای او بنا می‌کند». چهار رکعت قبل از ظهر، دو رکعت بعد از آن، دو رکعت بعد از مغرب، دو رکعت بعد از عشا و دو رکعت قبل از نماز صبح[٤٦٨].

پیامبر  ج می‌فرماید: «مَنْ قَرَأَ آيَةَ الْكُرْسِيِّ دُبُرَ كُلِّ صَلَاةٍ لَمْ يَمْنَعْهُ مِنْ دُخُولِهِ الْجَنَّةَ إِلَّا الْمَوْتُ»: «هرکس پس از پایان هر نمازی آیت الکرسی را بخواند، جز مرگ چیزی مانع ورود او به بهشت نمی‌شود»[٤٦٩].

شارع ما را به خواندن نماز در صف اول تشویق کرده است؛ همچنان که در صحیحین آمده است که رسول الله  ج فرمودند: «لَوْ يَعْلَمُ النَّاسُ مَا فِي النِّدَاءِ وَالصَّفِّ الأَوَّلِ، ثُمَّ لَمْ يَجِدُوا إِلَّا أَنْ يَسْتَهِمُوا عَلَيْهِ لاَسْتَهَمُوا، وَلَوْ يَعْلَمُونَ مَا فِي التَّهْجِيرِ لاَسْتَبَقُوا إِلَيْهِ، وَلَوْ يَعْلَمُونَ مَا فِي العَتَمَةِ وَالصُّبْحِ، لَأَتَوْهُمَا وَلَوْ حَبْوًا»: «اگر مردم می‌دانستند که در اذان دادن و نیز ایستادن در صف اول نماز چه فضیلتی وجود دارد و راهی جز قرعه کشی برای آن نمی‌یافتند، حتما برای آن‌ها قرعه کشی می‌کردند و چنانچه مردم ثواب اول وقت را مى‌دانستند براى دستيابى به آن با هم مسابقه مى‌دادند و اگر مردم ثواب نماز جماعت عشاء و صبح را مى‌دانستند سینه خیز هم که شده بود برای شرکت در نماز جماعت حاضر می‌شدند»[٤٧٠].

هرکس نماز صبح را در مسجد بخواند و سپس بنشیند و به ذکر خداوند مشغول گردد تا اینکه خورشید طلوع کند، سپس دو رکعت نماز بخواند، ثواب یک حج و عمره را می‌برد، چنانکه ابوداوود و ترمذی و نسایی روایت کرده‌اند.

در کتاب‌های اهل سنت اذکار بی‌شماری آمده است که پس از نماز گفته می‌شود و فواید روحی این اذکار بی‌شمار است؛ و دعاها و اذکار مطلق و بدون تعیین زمان خاصی نیز آمده است که موجب تهذیب نفس و اطمینان قلبی است و اجر و پاداش آن واقعا بزرگ است.

این است آسان‌گیری و سادگی اسلام، پس چرا شیعه خود را به چیزهایی مشغول می‌کند که خداوند متعال به آنان فرمان نداده است، همچون اشتغال آنان به سیاست و گروه‌بندی مردم و توهین به خلفا و اصحاب و برخی از همسران پیامبر اکرم  ج و تعظیم و بزرگداشت غیر الله و باور به اعتقاداتی نسبت به آن‌ها که جز شایسته‌ی خداوند متعال نیست؛ درنتیجه قلب‌های چنین افرادی بر مبنای دین‌شان مملو از بغض و کینه و لعن است، گویا آن‌ها آفریده شده‌اند تا مردم را گروه‌بندی نمایند نه اینکه به عبادت خداوند بپردازند و سعی کنند تا با قلبی سالم و خالص از عقاید شرکی و اعتقادات پلید دیگر، خود را به ذات پاک باری تعالی نزدیک نمایند؛ خداوند متعال می‌فرماید: ﴿يَوۡمَ لَا يَنفَعُ مَالٞ وَلَا بَنُونَ٨٨ إِلَّا مَنۡ أَتَى ٱللَّهَ بِقَلۡبٖ سَلِيمٖ٨٩[الشعراء: ٨٨-٨٩] «روزی‌که مال و فرزندان سودی نبخشد. مگر کسی‌که با قلب سلیم (خالی از شرک و کفر و نفاق) به پیشگاه الله بیاید».

[٤٥٥]- صحیح الجامع، آلباني، شماره‌ی: ٢٩٣٧.

[٤٥٦]- صحیح ابن ماجه، شماره‌ی: ٤١.

[٤٥٧]- مسلم: ٨٦٧، از حدیث جابر بن عبدالله  س.

[٤٥٨]- ابوداود: ٤٦٠٤؛ ترمذی: ٢٦٦٤؛ مسند أحمد: ٤/١٣٠؛ از حدیث مقدام بن معد  س.

[٤٥٩]- منهاج السنة النبویة، ابن تیمیة: ٧/٣٩٣ – ٣٩٧.

[٤٦٠]- روضة الناظر وجنة المناظر، موفق الدین عبدالله بن قدامه مقدسی: ١/٤٧٠.

[٤٦١]- الإحکام في أصول الأحکام، أبو الحسن سید الدین علی آمدی: ١/٣٠٨.

[٤٦٢]- صحیح الترمذي، شماره: ٢٣٠٢

[٤٦٣]- مسلم: ١٧١٨.

[٤٦٤]- بخاری: ٢٠٥١

[٤٦٥]- بخاری: ٢٦٧٨، مسلم: ١١.

[٤٦٦]- مسلم: ١٥

[٤٦٧]- مسلم: ١٩١٤.

[٤٦٨]- صحیح الترغیب، الباني، شماره: ٥٧٩.

[٤٦٩]- همان: ١٥٩٥.

[٤٧٠]- بخاری، شماره‌ی: ٦٥٢، مسلم، شماره‌ی: ٤٣٧.