شیعه در خطر بزرگی به نام شرک قرار دارد
در ادامه برای عوام شیعه ثابت خواهم کرد که آنها بر خطر بسیار بزرگی به نام شرک قرار دارند؛ در ذیل سوال سادهای را مطرح میکنم تا همراه ایشان به آسانی به حقیقت برسیم.
سوال: آیا دعا کردن و خواندن خداوند متعال عبادت است یا نه؟!!
همگی پاسخ خواهند داد: بله عبادت است و برای آن عده که نمیدانند دعا عبادت است، قول ابوجعفر را متذکر میشویم که میگوید: «إن أفضـل العبادة الدعاء»: «برترین عبادت دعا است». و از ابوعبدالله روایت است که میگوید: «الدعاء هو العبادة»[١٧٠]: «دعا همان عبادت است» و تمامی علمای شیعه بر این باورند که دعا عبادت است.
دلیل واضح آن، این آیه میباشد: ﴿وَقَالَ رَبُّكُمُ ٱدۡعُونِيٓ أَسۡتَجِبۡ لَكُمۡۚ إِنَّ ٱلَّذِينَ يَسۡتَكۡبِرُونَ عَنۡ عِبَادَتِي سَيَدۡخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ٦٠﴾[غافر: ٦٠] «و پروردگار شما فرمود: مرا بخوانید، تا (دعای) شما را اجابت کنم همانا کسانیکه از عبادت من سرکشی میکنند، به زودی با خواری به جهنم وارد میشوند».
آیات روشن الله تعالی ما را فرا میخواند که تنها او را بخوانیم، الله تعالی میفرماید: ﴿فَٱدۡعُوهُ مُخۡلِصِينَ لَهُ ٱلدِّينَۗ﴾[غافر: ٦٥] «پس درحالیکه دین خود را خالص گردانیدهاید، او را بخوانید» و در جایی میفرماید: ﴿فَلَا تَدۡعُواْ مَعَ ٱللَّهِ أَحَدٗا١٨﴾[الجن: ١٨] «پس کسی را با الله نخوانید» و میفرماید: ﴿ٱدۡعُونِيٓ أَسۡتَجِبۡ لَكُمۡۚ﴾[غافر: ٦٠] «مرا بخوانید، تا (دعای) شما را اجابت کنم».
از آنجا که دعا عبادتی خالص است، جز برای خداوند یکتایِ بیشریک درست نیست: ﴿وَمَنۡ أَضَلُّ مِمَّن يَدۡعُواْ مِن دُونِ ٱللَّهِ مَن لَّا يَسۡتَجِيبُ لَهُۥٓ إِلَىٰ يَوۡمِ ٱلۡقِيَٰمَةِ وَهُمۡ عَن دُعَآئِهِمۡ غَٰفِلُونَ٥ وَإِذَا حُشِرَ ٱلنَّاسُ كَانُواْ لَهُمۡ أَعۡدَآءٗ وَكَانُواْ بِعِبَادَتِهِمۡ كَٰفِرِينَ٦﴾[الأحقاف: ٥-٦] «و چه کسی گمراهتر است از آن که (معبودی) غیر از الله را میخواند که تا روز قیامت (هم دعای) او را اجابت نکند و آنها (= معبودان باطل) از خواندن (و دعای) ایشان (کاملاً) بیخبرند؟! وهنگامیکه مردم (در قیامت) گرد آورده شوند، آنها (معبودان باطل) دشمنانشان خواهند بود و عبادتشان را انکار میکنند».
همچنین میفرماید: ﴿وَأَعۡتَزِلُكُمۡ وَمَا تَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ وَأَدۡعُواْ رَبِّي عَسَىٰٓ أَلَّآ أَكُونَ بِدُعَآءِ رَبِّي شَقِيّٗا٤٨ فَلَمَّا ٱعۡتَزَلَهُمۡ وَمَا يَعۡبُدُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ﴾[مريم: ٤٨-٤٩] «و از شما و آنچه به جای الله میخوانید، کنارهگیری میکنم و پروردگارم را میخوانم، امید است که در خواندن پروردگارم محروم نباشم. پس چون از آنها و آنچه به جای الله عبادت میکردند، کنارهگیری کرد..».
و از طرفی خداوند متعال کسانی را که برای کمک و رفع نیازهای خود غیر الله را به فریاد میخوانند، مشرک توصیف نموده است؛ آنجا که میفرماید: ﴿قُلۡ أَرَءَيۡتُمۡ شُرَكَآءَكُمُ ٱلَّذِينَ تَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ أَرُونِي مَاذَا خَلَقُواْ مِنَ ٱلۡأَرۡضِ أَمۡ لَهُمۡ شِرۡكٞ فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ أَمۡ ءَاتَيۡنَٰهُمۡ كِتَٰبٗا فَهُمۡ عَلَىٰ بَيِّنَتٖ مِّنۡهُۚ بَلۡ إِن يَعِدُ ٱلظَّٰلِمُونَ بَعۡضُهُم بَعۡضًا إِلَّا غُرُورًا٤٠﴾[فاطر: ٤٠] «(ای پیامبر!) بگو: آیا معبودانتان که به جای الله میخوانید، دیدهاید؟ به من نشان دهید چه چیزی از زمین را آفریدهاند؟ یا اینکه در (آفرینش) آسمانها شرکتی دارند؟ یا به آنها کتابی دادهایم که آنها دلیلی از آن (برای شرک خود) دارند؟ (نه هیچیک از اینها نیست) بلکه ستمکاران جز فریب به یکدیگر وعده نمیدهند».
گاهی نیز آن را همراه با وعید ذکر میکند: ﴿فَلَا تَدۡعُ مَعَ ٱللَّهِ إِلَٰهًا ءَاخَرَ فَتَكُونَ مِنَ ٱلۡمُعَذَّبِينَ٢١٣﴾[الشعراء: ٢١٣] «پس (ای پیامبر!) هیچ معبودی را با الله مخوان که از عذاب شدگان خواهی بود». و گاهی نیز در خطاب آمده است و به معنای انکار و نکوهش کسی است که غیر الله را میخواند، همچون این آیه: ﴿وَلَا تَدۡعُ مِن دُونِ ٱللَّهِ مَا لَا يَنفَعُكَ وَلَا يَضُرُّكَۖ﴾[يونس: ١٠٦] «و به جای الله، چیزی را که نه سودی به تو میرساند و نه زیانی به تو میرساند، نخوان».
گاهی نیز به معنای اخبار و استخبار است: ﴿قُلۡ أَرَءَيۡتُم مَّا تَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ أَرُونِي مَاذَا خَلَقُواْ مِنَ ٱلۡأَرۡضِ أَمۡ لَهُمۡ شِرۡكٞ فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِۖ﴾[الأحقاف: ٤] «(ای پیامبر، به آنها) بگو: آیا دیدهاید آنچه را که جز الله میخوانید، به من نشان دهید چه چیزی از زمین را آفریدهاند؟ یا اینکه آنها در (آفرینش) آسمانها شرکت داشتهاند؟!».
و این آیه: ﴿قُلِ ٱدۡعُواْ ٱلَّذِينَ زَعَمۡتُم مِّن دُونِ ٱللَّهِ لَا يَمۡلِكُونَ مِثۡقَالَ ذَرَّةٖ فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَلَا فِي ٱلۡأَرۡضِ وَمَا لَهُمۡ فِيهِمَا مِن شِرۡكٖ وَمَا لَهُۥ مِنۡهُم مِّن ظَهِيرٖ٢٢﴾[سبأ: ٢٢] «(ای پیامبر!) بگو: کسانی را که غیر از الله (معبود خود) میپندارید، (به فریاد) بخوانید، (آنها) هموزن ذره در آسمانها و در زمین مالک نیستند و در (آفرینش و تدبیر) آن دو هیچ شرکتی ندارند و او (= الله) از میان آنها یاور و پشتیبانی ندارد».
ای عوام شیعه، اگر بر این باورید که دعا عبادت است، خداوند در هیچیک از آیات قرآن کریم شریک قرار دادن کسی را همراه او در فریادرسی و دعا کردن، نخواسته و به آن امر نکرده است و نه پیامبر و نه رسول و نه ولی و نه فرشته، هیچیک را استثنا نکرده است!! خداوند متعال میفرماید: ﴿وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌۖ أُجِيبُ دَعۡوَةَ ٱلدَّاعِ إِذَا دَعَانِۖ فَلۡيَسۡتَجِيبُواْ لِي وَلۡيُؤۡمِنُواْ بِي لَعَلَّهُمۡ يَرۡشُدُونَ١٨٦﴾[البقرة: ١٨٦] «و چون بندگانم، از تو دربارهی من بپرسند، به راستی که من نزدیکم، دعای دعاکننده را هنگامیکه مرا بخواند، اجابت میکنم. پس (آنان) باید دعوت مرا بپذیرند و به من ایمان بیاورند، باشد که راهیابند».
با توجه به آیاتی که در این زمینه در قرآن وارد شده است سوال اینجاست که چرا ندای "یا علی" و "یا حسین" و "یا صاحب الزمان" و "یا زهرا" و "یا زینب" سر میدهید و آنها را به فریاد میخوانید؟!
مگر نمیدانید وقتی آنها را در دعا با الله شریک قرار میدهید، درواقع ایشان را در مقام الله در علم و قدرت و شنوایی و بینایی قرار دادهاید؟! زیرا کسی که الله را میخواند، میداند که الله تعالی سخن او را میشنود و او را میبیند و از حال او آگاه است، تا جایی که ما گاهی پروردگار خود را در دل و نهان میخوانیم، بی آنکه هیچ صدایی شنیده شود، زیرا میدانیم الله متعال ما را میبیند و سخن ما را میشنود و چیزی را نمیتوانیم از او مخفی کنیم.
این اعترافی از جانب بنده برای پروردگارش است و این فطرتی است موجود در قلب بنده که میداند خداوند بر هر چیزی تواناست و علم او بر همه چیز محیط است و بر این اساس است که گفته شده: دعا مغز عبادت است. پس دعا عقیدهای خالص و رابطهای قوی میان خالق و مخلوق است و بنده پروردگارش را بر اساس آن عبادت میکند و این عبادت از بزرگترین عبادات در مقام عقیده است و از جایگاه بس عظیمی برخوردار است.
پاک و منزه است پروردگاری که بر چنین مشرکانی حجتش را به روشنی اقامه کرده است و میفرماید: ﴿ذَٰلِكُمُ ٱللَّهُ رَبُّكُمۡ لَهُ ٱلۡمُلۡكُۚ وَٱلَّذِينَ تَدۡعُونَ مِن دُونِهِۦ مَا يَمۡلِكُونَ مِن قِطۡمِيرٍ١٣ إِن تَدۡعُوهُمۡ لَا يَسۡمَعُواْ دُعَآءَكُمۡ وَلَوۡ سَمِعُواْ مَا ٱسۡتَجَابُواْ لَكُمۡۖ وَيَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِ يَكۡفُرُونَ بِشِرۡكِكُمۡۚ وَلَا يُنَبِّئُكَ مِثۡلُ خَبِيرٖ١٤﴾[فاطر: ١٣-١٤] «این است الله پروردگار شما، فرمانروایی از آنِ اوست و کسانی را که به جای او میخوانید (هموزن) پوست نازک هستهی خرما مالک نیستند. اگر آنها را بخوانید (صدای) خواندن شما را نمیشنوند و (به فرض) اگر بشنوند به شما پاسخ نمیدهند و روز قیامت شرک شما را انکار میکنند و هیچکس مانند (الله) آگاه خبردارت نمیکند».
هشدار خداوند متعال واضح و روشن است و نیازی به تفسیر و مفسر ندارد: ﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ تَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ عِبَادٌ أَمۡثَالُكُمۡۖ فَٱدۡعُوهُمۡ فَلۡيَسۡتَجِيبُواْ لَكُمۡ إِن كُنتُمۡ صَٰدِقِينَ١٩٤﴾[الأعراف: ١٩٤] «بیگمان آنهایی را که غیر از الله میخوانید، بندگانی همچون شما هستند، پس آنها را بخوانید، اگر راست میگویید (و آنها الله هستند)، پس باید (دعای) شما را اجابت کنند!».
انسان نیازمند چگونه مردگان داخل قبر را به فریاد میخواند درحالیکه نه صدایش را میشنوند، نه او را میبینند و اگر هم ببینند، نمیتوانند استجابت کنند؛ آیا اینها نمیدانند که شخص خفته در قبر که ضریحش را مرقد مینامند، از جمله رقود (خفتگان) است؟!! چگونه کسانی را که در قبرها مدفونند، با پروردگار خود شریک میدانند، درحالیکه میدانند خداوند متعال زندهی پا برجایی است که نمیمیرد و تنها اوست که دعای آنها را میشنود و از احوال آنها آگاه است و بر اجابت آن تواناست.
گویا این فرد، آنگاه که دیگری را شریک خداوند قرار میدهد، به خداوند اطمینان ندارد یا از مقام پروردگار در صفات و قدرت او میکاهد!! پاک و منزه است پروردگار متعال که میفرماید: ﴿قُلۡ مَن يَرۡزُقُكُم مِّنَ ٱلسَّمَآءِ وَٱلۡأَرۡضِ أَمَّن يَمۡلِكُ ٱلسَّمۡعَ وَٱلۡأَبۡصَٰرَ وَمَن يُخۡرِجُ ٱلۡحَيَّ مِنَ ٱلۡمَيِّتِ وَيُخۡرِجُ ٱلۡمَيِّتَ مِنَ ٱلۡحَيِّ وَمَن يُدَبِّرُ ٱلۡأَمۡرَۚ فَسَيَقُولُونَ ٱللَّهُۚ فَقُلۡ أَفَلَا تَتَّقُونَ٣١﴾[يونس: ٣١] «بگو: چه کسی شما را از آسمان و زمین روزی میدهد؟ کیست که مالک شنوایی و بیناییهاست؟ و چه کسی زنده را از مرده بیرون میآورد و مرده را از زنده بیرون میآورد؟ و چه کسی کار (جهان) را تدبیر میکند؟ پس بیدرنگ خواهند گفت: «الله». پس بگو: «آیا (از او) نمیترسید؟!».
اگر بگویید خداوند برای امامان مقام و جایگاه بلندی قرار داده است و ما با توسل به آنها به خداوند نزدیکی میجوییم، قرآن چنین پاسخ خواهد داد: ﴿أَلَا لِلَّهِ ٱلدِّينُ ٱلۡخَالِصُۚ وَٱلَّذِينَ ٱتَّخَذُواْ مِن دُونِهِۦٓ أَوۡلِيَآءَ مَا نَعۡبُدُهُمۡ إِلَّا لِيُقَرِّبُونَآ إِلَى ٱللَّهِ زُلۡفَىٰٓ إِنَّ ٱللَّهَ يَحۡكُمُ بَيۡنَهُمۡ فِي مَا هُمۡ فِيهِ يَخۡتَلِفُونَۗ إِنَّ ٱللَّهَ لَا يَهۡدِي مَنۡ هُوَ كَٰذِبٞ كَفَّارٞ٣﴾[الزمر: ٣] «آگاه باشید که دین خالص از آن الله است و کسانیکه به جای او معبودان (و اولیای) گرفتند (و گفتند) اینها را عبادت نمیکنیم جز برای اینکه ما را به الله نزدیک کنند بیگمان الله (روز قیامت) میان آنها در آنچه اختلاف داشتند، داوری میکند، الله آن کسی را که دروغگوی ناسپاس است، هدایت نمیکند».
همچنین میفرماید: ﴿أَفَحَسِبَ ٱلَّذِينَ كَفَرُوٓاْ أَن يَتَّخِذُواْ عِبَادِي مِن دُونِيٓ أَوۡلِيَآءَۚ إِنَّآ أَعۡتَدۡنَا جَهَنَّمَ لِلۡكَٰفِرِينَ نُزُلٗا١٠٢﴾[الكهف: ١٠٢] «آیا کسانیکه کافر شدند؛ گمان میبرند که بندگان مرا بجای من اولیای خود بگیرند؟! بیگمان ما جهنم را برای پذیرایی کافران آماده کردهایم». ﴿أَفَحَسِبَ﴾ یعنی: چنین باور دارند که این کار آنها صحیح است و از این کار سود میبرند؛ این آیه بر شیعه و باور آنها در ارتباط با امامان منطبق است؛ خداوند متعال در جای دیگری به این افراد پاسخ داده است و میفرماید: ﴿كَلَّاۚ سَيَكۡفُرُونَ بِعِبَادَتِهِمۡ وَيَكُونُونَ عَلَيۡهِمۡ ضِدًّا٨٢﴾[مريم: ٨٢] «چنین نیست، (بلکه) به زودی (معبودها) عبادت آنان را انکار خواهند کرد و بر ضدشان برخیزند». به همین خاطر خبر داده است که در روز قیامت، جهنم را برای آنها آماده کرده است و منزلگاه ایشان قرار میدهد.
هشدار! هشدار! ای عوام شیعه، بیندیشید و انصاف به خرج دهید، قبل از آنکه روزی بیاید که پشیمانی سودی ندارد، روز حسرت و نشور؛ خود و ضعف و فقر و نیاز خود و فرزندان و دوستانتان را در برابر پروردگار خود در روز قیامت به یاد آورید.
الله تعالی دور نیست، همچنانکه برای ارتباط بین خود و بندگانش نیازمند واسطه و مترجم نیست؛ بلکه خداوند متعال از خود انسان به او آگاهتر و نزدیکتر است.
من از تمامی شیعیان این سؤال را میپرسم: آیا امامان بندگان الله هستند یا اینکه با پروردگار تعالی در یک مرتبه قرار دارند؟!
همگی پاسخ خواهند داد: آنها بندگان الله هستند و با الله برابر نیستند، بلکه غیر الله هستند؛ خداوند متعال میفرماید: ﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ تَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ عِبَادٌ أَمۡثَالُكُمۡۖ فَٱدۡعُوهُمۡ فَلۡيَسۡتَجِيبُواْ لَكُمۡ إِن كُنتُمۡ صَٰدِقِينَ١٩٤﴾[الأعراف: ١٩٤] «بیگمان آنهایی را که غیر از الله میخوانید، بندگانی همچون شما هستند، پس آنها را بخوانید، اگر راست میگویید (و آنها الله هستند)، پس باید (دعای) شما را اجابت کنند!». حال که طبق اقرار خود شما، امامان غیر الله هستند، پس چرا نیاز خود را از آنان میخواهید؟ الله تعالی میفرماید: ﴿ذَٰلِكَ بِأَنَّ ٱللَّهَ هُوَ ٱلۡحَقُّ وَأَنَّ مَا يَدۡعُونَ مِن دُونِهِ ٱلۡبَٰطِلُ وَأَنَّ ٱللَّهَ هُوَ ٱلۡعَلِيُّ ٱلۡكَبِيرُ٣٠﴾[لقمان: ٣٠] «این بدان (سبب) است که الله حق است و همانا آنچه به جز او میخوانند، باطل است و همانا الله است که بالا و بلند مرتبه بزرگ است». و میفرماید: ﴿وَلَا تَدۡعُ مِن دُونِ ٱللَّهِ مَا لَا يَنفَعُكَ وَلَا يَضُرُّكَۖ فَإِن فَعَلۡتَ فَإِنَّكَ إِذٗا مِّنَ ٱلظَّٰلِمِينَ١٠٦﴾[يونس: ١٠٦] «و به جای الله، چیزی را که نه سودی به تو میرساند و نه زیانی به تو میرساند نخوان، پس اگر چنین کنی، بیگمان از ستمکاران خواهی بود». در این آیه خداوند متعال کسانی که غیر او را میخوانند، ظالم نامیده است و بزرگترین ظلم، شرک به الله تعالی است!!
چرا گاهی در دعاهای خود میگویید: ای الله به حق محمد و آل محمد ... مگر محمد و اهل بیت او را بزرگتر از الله و اسماء او تعالی میدانید؟!! و به اهل سنت میگویید: شما با محمد و آل بیت او بغض و دشمنی دارید، زیرا خداوند را به وسیلهی آنان نمیخوانید؟
ما با اطمینان به شما میگوییم: ﴿وَلِلَّهِ ٱلۡأَسۡمَآءُ ٱلۡحُسۡنَىٰ فَٱدۡعُوهُ بِهَاۖ﴾[الأعراف: ١٨٠] «و برای خدا، نامهای نیک است، پس به آن (نامها) او را بخوانید» یا اینکه شما الله و اسامی الله را کافی نمیدانید و همراه با او اربابانی قرار میدهید!!؟
خداوند متعال از زبان یوسف میفرماید: ﴿يَٰصَٰحِبَيِ ٱلسِّجۡنِ ءَأَرۡبَابٞ مُّتَفَرِّقُونَ خَيۡرٌ أَمِ ٱللَّهُ ٱلۡوَٰحِدُ ٱلۡقَهَّارُ٣٩ مَا تَعۡبُدُونَ مِن دُونِهِۦٓ إِلَّآ أَسۡمَآءٗ سَمَّيۡتُمُوهَآ أَنتُمۡ وَءَابَآؤُكُم مَّآ أَنزَلَ ٱللَّهُ بِهَا مِن سُلۡطَٰنٍۚ إِنِ ٱلۡحُكۡمُ إِلَّا لِلَّهِ أَمَرَ أَلَّا تَعۡبُدُوٓاْ إِلَّآ إِيَّاهُۚ ذَٰلِكَ ٱلدِّينُ ٱلۡقَيِّمُ وَلَٰكِنَّ أَكۡثَرَ ٱلنَّاسِ لَا يَعۡلَمُونَ٤٠﴾[يوسف: ٣٩-٤٠] «ای رفقای زندانی من! آیا معبودان پراکنده (متعدد) بهترند یا الله یکتای قهار؟ شما به جای الله (چیزی را) عبادت نمیکنید مگر نامهایی را که خود و نیاکانتان به آنها دادهاید، الله هیچ دلیلی بر (اثبات) آنها نازل نکرده است، فرمانروایی تنها از آن الله است، فرمان داده است که جز او را عبادت نکنید، این است دین راست و استوار و لیکن بیشتر مردم نمیدانند».
علمای شیعه عوام خود را فریب دادهاند و به آنها گفتهاند: خداوند آنان را به تقرب به او به واسطهی امامان و مقامات آنها، فرمان داده است و با افترا و دروغ به این آیه استدلال میکنند: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَٱبۡتَغُوٓاْ إِلَيۡهِ ٱلۡوَسِيلَةَ وَجَٰهِدُواْ فِي سَبِيلِهِۦ لَعَلَّكُمۡ تُفۡلِحُونَ٣٥﴾[المائدة: ٣٥] «ای کسانیکه ایمان آوردهاید! از خدا بترسید و به سوی او تقرب جویید و در راه او جهاد کنید، باشد که رستگار شوید».
میگویم: برای هر هدفی، وسیلهای برای رسیدن به آن است، اگر یک دانش آموز مدرسه بخواهد، وارد دانشگاه یا مراکز عالی شود، میکوشد تا به درجات بالای علمی برسد و در نهایت به این هدف خود برسد؛ همچنین سعی و تلاش در عبادت الله و تقوای او همان وسیلهای است که هرکس با چنگ زدن به آن سعادت دنیا و آخرت را کسب میکند و خداوند دارای صفات والا است، پاک و منزه است و هیچ کسی همانند او نیست و دلیل آن نیز این است که همگی ما میدانیم، دعای مؤمنان نیک نزدیکتر به اجابت است تا افراد فاسد و مفسد.
وسیله یعنی عبادت خداوند متعال با انجام اوامر خدواند متعال و ترک نواهیاش؛ و این وسیلهی ماست برای رسیدن به رحمتهای پی در پی پروردگار متعال.
علمای شیعه آیات واضح و روشن را تحریف میکنند، حال وضعیت چگونه خواهد بود وقتی نصی بیابند که بتوانند آن را مطابق هوی و هوس خود و با تکیه بر جهل عوام شیعه و دوری آنها از قرآن که آیاتش در تأیید یکدیگر است، تأویل نمایند؟!! حال آنکه در همین قرآن آیات متعددی وجود داد که معنای واقعی آیه مورد تأویل شیعه را تأیید کرده است و مخالف تأویل اشتباه شیعه میباشد.
از اینرو به عوام شیعه میگوییم: آیا امامان شما به شما فرمان دادهاند که از آنها یاری بجویید و نیازهای خود را از ایشان بخواهید یا شما را توصیه کردهاند که در دعای خود آنها را با خدا شریک گردانید؟!! کسانی که شما را به این شرک دعوت داده و فراخواندهاند، علمای گمراه و گمراهکنندهی شما و مؤسسان دین شما هستند که به سوی آتش فرامیخوانند.
امامان از شرک شما بری هستند؛ در ذیل روایتی را از ابوعبدالله متذکر میشوم: به ایشان گفته شد: مفضل بن عمر میگوید: شما روزی بندهها را مقدر میکنید. ابوعبدالله گفت: «بخدا قسم کسی جز الله تعالی روزی ما را تعیین نمیکند؛ من به دنبال غذای خانوادهام میگردم تا اینکه سینهام تنگ میشود و در فکر فرو میروم تا اینکه خوراک آنها را به دست میآورم و آن زمان است که آرام میگیرم، خداوند او را لعنت کند». – منظورش مفضل است – و از او اعلان بیزاری کرد.[١٧١]
پاک و منزه است پروردگار متعال که میفرماید: ﴿وَيَوۡمَ نَحۡشُرُهُمۡ جَمِيعٗا ثُمَّ نَقُولُ لِلَّذِينَ أَشۡرَكُواْ مَكَانَكُمۡ أَنتُمۡ وَشُرَكَآؤُكُمۡۚ فَزَيَّلۡنَا بَيۡنَهُمۡۖ وَقَالَ شُرَكَآؤُهُم مَّا كُنتُمۡ إِيَّانَا تَعۡبُدُونَ٢٨ فَكَفَىٰ بِٱللَّهِ شَهِيدَۢا بَيۡنَنَا وَبَيۡنَكُمۡ إِن كُنَّا عَنۡ عِبَادَتِكُمۡ لَغَٰفِلِينَ٢٩﴾[يونس: ٢٨-٢٩] «(و به یاد آورید) روزیکه همهی آنها را گرد آوریم، سپس به کسانیکه شرک آوردند، بگوییم: شما و معبودهایتان در مکان خودتان بمانید؛ پس آنها را از یکدیگر جدا میکنیم و معبودهایشان (به آنها) میگویند: شما ما را عبادت نمیکردید، پس، بس است که الله میان ما و شما گواه باشد که ما یقیناً از عبادت شما بیخبر بودیم» و میفرماید: ﴿كَلَّاۚ سَيَكۡفُرُونَ بِعِبَادَتِهِمۡ وَيَكُونُونَ عَلَيۡهِمۡ ضِدًّا٨٢﴾[مريم: ٨٢] «چنین نیست، (بلکه) به زودی (معبودها) عبادت آنان را انکار خواهند کرد و بر ضدشان برخیزند». یعنی عبادت آنها را انکار میکنند و از آنها اعلان برائت میکنند و آیات وارده در این زمینه بسیار است.
اکنون از تمامی شیعیان میخواهم همراه با من در این آیه تدبر کنند: ﴿يَخۡلُقُكُمۡ فِي بُطُونِ أُمَّهَٰتِكُمۡ خَلۡقٗا مِّنۢ بَعۡدِ خَلۡقٖ فِي ظُلُمَٰتٖ ثَلَٰثٖۚ﴾[الزمر: ٦] «شما را در شکمهای مادرانتان آفرینشی بعد از آفرینش دیگر، در تاریکیهای سهگانه میآفریند». زمانی را تصور کن که در بدن مادرت و در این تاریکیهای سه گانه قرار داشتی؛ پس خداوند متعال به بهترین شکل و دقیقترین صورت، تو را خلق کرد، اعضای داخلی بدن کوچک تو را در این تاریکیهای سه گانه با نهایت دقت به وجود آورد ... چه کسی جز الله میتواند چنین کند؟ تو را روزی داد درحالیکه کوچک بودی و چشمانت باز نمیشد؛ آنقدر کوچک و ضعیف بودی که توان کسب رزق و روزی را نداشتی! آری، این الله یکتایِ شنوایِ بیناست که تو را روزی داده است و میدهد؛ خداوندی که بهترین روزی دهندگان است! وقتی پا به این دنیا گذاشتی، شخصی را به خدمت تو درآورد تا نیازهای تو را برآورده نماید، زیرا تو در نهایت ضعف قرار داشتی و توان انجام هیچ کاری را نداشتی؛ پس خداوند متعال قبل از اینکه پا به این دنیا بگذاری، رزق تو را آماده کرد، از شیری کامل و متناسب وضع تو با درجهی حرارت مناسب، در سینهی مادر مهربانت قرار داد؛ الله متعال لطیف است و بر آنچه میخواهد دانای آگاه.
اگر هنگام قرائت آیات پروردگار، چنین تصوراتی با خود داشته باشیم و آیات الهی را با تدبر بخوانیم، ایمان مؤمن افزایش مییابد و بنده برای پروردگار خود شکرگذار و ستایشگر خواهد شد و حیا میکند از اینکه چیزی را از شخصی جز خداوند بزرگ بخواهد و نمیخواهد از کسی جز او چیزی را تقاضا کند، زیرا خداوند متعال در نهایت قدرت و شأن و بلند مرتبگی قرار دارد و بیشتر از هر کسی اکرام نموده است و بزرگترین عطا کننده است.
ای کسی که نیازهایت را از غیر الله میخواهی! به من بگو: آیا کسانی که آنها را به فریاد میخوانی، تو را خلق کرده و به تو عافیت دادهاند و در آن تاریکیهای سه گانه رزق تو را میدادند؟ بلکه آنها نه از تو خبر داشتند و نه از نیاز تو؛ بلکه آنها نیز چون تو مخلوقاتی ضعیف و ناتوان بودند. تو از نطفهای تشکیل شدی که حتی با چشم نیز دیده نمیشد، سپس کم کم شروع به رشد کردی و طول تو به یک سانتیمتر و وزن تو به چیزی کمتر از این برگهای که میخوانی رسید. این خداوند بود که تو را خلق کرد و به تو توجه نمود و با نعمت و حفظ و قدرت عظیم خود، تو را پرورش داد تا اینکه انسان کاملی شدی و عقلت کامل شد، اما با این همه ظالمانی را میبینیم که باز غیر الله را به فریاد میخوانند!! براستی کسی که وقتی در شکم مادرت بودی بی آنکه از او چیزی بخواهی، تو را عافیت و رزق و روزی داد، چگونه خواهد بود وقتی از او درخواست کنی و او را به فریاد بخوانی؟!!
در قرآن کریم آیهای وجود دارد که اگر خداوند جز این آیه را نازل نمیکرد برای بیان حق و اتمام حجت بر هر مشرکی کافی و شافی بود و آن آیه این است: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّاسُ ضُرِبَ مَثَلٞ فَٱسۡتَمِعُواْ لَهُۥٓۚ إِنَّ ٱلَّذِينَ تَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ لَن يَخۡلُقُواْ ذُبَابٗا وَلَوِ ٱجۡتَمَعُواْ لَهُۥۖ وَإِن يَسۡلُبۡهُمُ ٱلذُّبَابُ شَيۡٔٗا لَّا يَسۡتَنقِذُوهُ مِنۡهُۚ ضَعُفَ ٱلطَّالِبُ وَٱلۡمَطۡلُوبُ٧٣﴾[الحج: ٧٣] «ای مردم! مثلی زده شده است، پس به آن گوش فرا دهید: بیگمان کسانی را که به جای الله (به خدایی) میخوانید، هرگز نمیتوانند مگسی را بیافرینند، اگر چه (همگی) برای این (کار) گرد آیند و اگر مگس چیزی را از آنها برباید، نمیتوانند از آن باز پس گیرند، (آری) طالب و مطلوب (= عابد و معبود) ناتوانند».
نشانههای مشرکین به وضوح در این آیه تجلی یافته است: ﴿وَجَعَلۡنَا عَلَىٰ قُلُوبِهِمۡ أَكِنَّةً أَن يَفۡقَهُوهُ وَفِيٓ ءَاذَانِهِمۡ وَقۡرٗاۚ وَإِذَا ذَكَرۡتَ رَبَّكَ فِي ٱلۡقُرۡءَانِ وَحۡدَهُۥ وَلَّوۡاْ عَلَىٰٓ أَدۡبَٰرِهِمۡ نُفُورٗا٤٦﴾[الإسراء: ٤٦] «و بر دلهایشان پوششهایی قرار میدهیم تا آن را در نیابند و در گوشهایشان سنگینی (میگذاریم که نشنوند) و چون پروردگارت را در قرآن به یگانگی یاد کنی، آنها با نفرت پشت میکنند (و میگریزند)».
اینکه الله متعال میفرماید: ﴿وَإِذَا ذَكَرۡتَ رَبَّكَ فِي ٱلۡقُرۡءَانِ وَحۡدَهُۥ﴾: یعنی وقتی بگویی: لا إله إلا الله وحده لا شریک له، در قرآن آن را تلاوت میکنی: ﴿وَلَّوۡاْ عَلَىٰٓ أَدۡبَٰرِهِمۡ نُفُورٗا٤٦﴾ یعنی: با عصبانیت و اندوه به سوی بتها و امامان یا اولیایشان که وابسته و دلباخته آنها بودند پشت میکنند و پراکنده میشوند و از پذیرفتن توحید الله متعال تکبر میورزند و سر باز میزنند.
این یک حقیقت قرآنی است که هیچ شکی در آن نیست و آن رویگردانی از توحید خداوند یکتا در عبادت و دعا میباشد. من خود این مساله را از عوام و نیز علمای شیعه مشاهده نمودهام، آنگاه که در مسألهی توحید و وجوب یکتایی الله تعالی در عبادت و دعا با ایشان گفتگو میکردم.
وقتی به آنان میفهماندم و میگفتم: تنها بگویید یا الله، میگفتند: یا الله یا علی، یا فقط میگفتند: یا علی! تا با این کار خود ما را ناراحت و عصبانی کنند و بر این باور بودند که این کار دلالت بر ایمان قوی و ثابت آنها به امامان دارد. لذا وقتی فقط از الله متعال با آنها سخن میگوییم، بر آنان گران میآید؛ پاک و منزه است خداوند متعال که آگاه به نهان و آشکار است و آنها را اینگونه توصیف کرده است: ﴿وَإِذَا ذُكِرَ ٱللَّهُ وَحۡدَهُ ٱشۡمَأَزَّتۡ قُلُوبُ ٱلَّذِينَ لَا يُؤۡمِنُونَ بِٱلۡأٓخِرَةِۖ وَإِذَا ذُكِرَ ٱلَّذِينَ مِن دُونِهِۦٓ إِذَا هُمۡ يَسۡتَبۡشِرُونَ٤٥﴾[الزمر: ٤٥] «و هنگامیکه الله به تنهایی یاد شود دلهای کسانیکه به آخرت ایمان ندارند، متنفر (و بیزار) میشود و هنگامیکه کسانی غیر از او یاد شوند، آنگاه است که آنها شادمان میشوند».
آنها با ذکر و یاد علی و زهرا و حسین و دیگر امامان شاد میشوند و در دعاهای خود فقط الله را نمیخوانند، زیرا پناه بر خدا، قلبهایشان دچار تنفر و بیزاری میشود؛ چنانکه ما ندیده و نشنیدهایم که در دعا تنها خدای یگانه را بخوانند، پس وای بر آنها از وعدهای که به ایشان داده شده است.
ای کسی که در دعای خود غیر الله را میخوانی و یا در طلب نیازهای خود کسی را با او شریک میگردانی، یقین بدان آنگاه که دعایت اجابت میشود و خداوند نیازت را برآورده میکند (درحالیکه دست به دامان امامان شدهای)، در معرض استدراج هستی و این نشانهی محبت و رضای خداوند از تو نیست و خداوند تو را در طغیان و ظلمت غرق میکند.
داستانهایی که در باب کرامات حسینیه و عباسیه و کرامات زیارت عاشورا از عوام و علمای شیعه میشنویم، از جانب شیطان است، زیرا اوست که آنها را به عبادت و تقدیس غیر الله فرا میخواند.
ما منکر کرامات برای انسانهای صالح این امت نیستیم و این بیتردید ثابت است و خداوند با دادن کرامت به بندهی خود که او را به یگانگی خوانده است و برایش شریکی قائل نمیشود، او را تثبیت میکند.
علامه ابن تیمیه / میگوید: «کرامات اولیا به اتفاق اهل اسلام و سنت و جماعت، حق است؛ قرآن کریم در چندین جا و احادیث صحیح و آثار متواتر از صحابه و تابعین و غیره بر آن دلالت دارد؛ تنها اهل بدعت از معتزله و جهمیه و پیروان آنها منکر آن هستند، اما بسیاری از کسانی که مدعی کرامت هستند یا برای آنها ادعا میشود، یا دروغگو هستند یا امر بر آنان مشتبه میگردد، راه چاره این است که این مسأله با دقت و فهم صحیح بررسی شود، زیرا از برخی از گمراهان، کارهای خارق العادهای سر میزند که شخص جاهل گمان میکند، این کار نیز کرامت است، درحالیکه این تلبیس شیطان است چراکه شیطان ولی آنها است؛ خداوند متعال میفرماید: ﴿أَلَمۡ تَرَ أَنَّآ أَرۡسَلۡنَا ٱلشَّيَٰطِينَ عَلَى ٱلۡكَٰفِرِينَ تَؤُزُّهُمۡ أَزّٗا٨٣﴾[مريم: ٨٣] «(ای پیامبر!) آیا ندیدی که ما شیاطین را بر کافران فرستادیم (و مسلط نمودیم) تا آنها را سخت بر انگیزند».[١٧٢]
داستان کراماتی که علما و عوام شیعه در رؤیاها و یا نزد ضریح امامان خود دیدهاند و از آن سخن میگویند از این دست است! اما آنگاه که خداوند آنان را برانگیزد، حقیقت امر را خواهند فهمید و خواهند دانست که در گمراهی آشکاری بودهاند.
در پایان دوست دارم به عوام شیعه و شیعیان صاف و ساده هشدار دهم که با عقل و انصاف بیندیشند که اگر خداوند استغاثه به قبر امامانشان و تبرک جستن به آن را اجازه میداد یا آن را عبادت میدانست، قبور تمامی امامان ایشان و در رأس آنها علی و زهرا و ضریح آنها را همانند کعبه مشرفه بر همگان معلوم و آشکار مینمود چنانکه هیچ دو نفری در صحت آن با یکدیگر اختلاف نداشتند!!.
اگر الله متعال استغاثه به قبور یا تبرک جستن به آن را اجازه میداد، قبر پیامبر بیشترین بهره و نصیب را در این زمینه داشت و همانند کعبه طواف میشد! و خداوند حداقل برای شیعه این را فراهم میکرد که نزد قبر سید فرزندان آدم و برترین مخلوقات که بر دفن او در حجرهی نبوی شریف اتفاق است، این عبادات را بجای آورند و خداوند این عبادات را بر پا مینمود، حال هر که هر چه میخواهد بگوید، همان گونه که بیتوجه به هر مخالفی، طواف کعبه مشرفه را فراهم نمود.
اما میبینیم که قبر فاطمه مجهول و ناشناخته است، زیرا بر حسب اعتراف شیعه در بقیع دفن شده است و شیعه بطور مشخص نمیداند قبر او در کجا واقع است؛ همچنین چهار امام در بقیع مدفونند و شیعه بطور مشخص نمیداند که کدامیک از این قبرها، قبر امامانشان است، این چهار امام عبارتند از: حسن، علی بن حسین زین العابدین، محمد باقر و جعفر صادق رضوان الله علیهم.
حتی در مورد مکان قبر علی س نیز اختلاف است، گفته شده که ایشان در قصر امارت دفن شده است و این نظر مشهور و معروف است، اما ضریح ایشان در نجف است و شیعه ادعا دارد که آن مکان قبر علی س میباشد؛ درحالیکه از نظر تاریخی چنین دیدگاهی عاقلانه نیست و مشهور میان اهل سنت این است که قبری که در نجف است، قبر مغیره بن شعبه س میباشد و علما و مورخین بزرگ بسیاری در این مورد سخن گفتهاند و این چیزی است که علمای شیعه از عوام خود پنهان نمودهاند.
در نهج البلاغه ابن ابی الحدید آمده است:
«وقتی علی ÷ کشته شد، فرزندانش (به وصیت خود ایشان) تصمیم گرفتند قبر ایشان را از ترس بنی امیه و منافقین و خوارج، پنهان دارند، در نتیجه مردم در رابطه با مکان قبر ایشان در آن شب – شب دفن ایشان – سردرگم گشتهاند و نظرات مختلفی دارند؛ فرزندان امام علی، تابوتی را بر بالای شتر نهادند و با طناب بستند، از آن تابوت بوی کافور میآمد و آن را شبانه از کوفه به همراهی یاران مطمئن خود، خارج نمودند و مردم گمان کردند آن را به مدینه بردهاند تا در کنار قبر همسرش فاطمه ‘ دفن کنند و قاطری را خارج کردند و بر آن جنازهای پوشیده بود که مردم گمان کردند او را در حیره دفن نمودند و چندین حفره کندند، یکی در فضای مسجد کوفه، یکی در حجره در قبیلهی آل جعده بن هبیره مخزومی، یکی در خانه عبدالله بن یزید قسری در کنار باب وراقین در کنار قبله مسجد و یکی در کناسه – محلی در کوفه – یکی در ثویه – مکانی نزدیک کوفه –؛ درنتیجه مردم در مورد مکان قبر ایشان سردرگماند و مکان واقعی دفن ایشان را نمیدانند و تنها فرزندان ایشان و یاران مخلص ایشان مکان قبر او را میدانستند، آنها در شب بیست و یکم رمضان ایشان را خارج کردند و در نجف در جایی معروف به "غری" به توصیهی خود ایشان او را دفن نمودند، در نتیجه مکان قبر آنها بر مردم پوشیده مانده است».
اگر قبر علی س در آن زمان بر مردم پوشیده ماند، نسلهای پس از آنها چگونه میتوانند از مکان قبر علی بطور مشخص آگاه شوند؟!! درحالیکه بر نسلهای قبل از آنها مخفی مانده است!!
اما در مورد قبر حسین؛ طبری در تاریخ خود میگوید: «در سال ٢٣٦ متوکل فرمان داد قبر حسین بن علی و منازل پیرامون آن را تخریب کنند و مکان قبر او را درختکاری کنند و آب دهند و مانع آمدن مردم به آن مکان شوند و سرباز مامور انجام این کار ندا داد که اگر تا سه روز دیگر کسی را در کنار قبر او ببینیم، او را بازداشت میکنیم و به زندان میاندازیم، در نتیجه مردم فرار کرده و دیگر به سوی آن نرفتند.
طوسی شیخ شیعه در "الأمالی" روایت کرده است که متوکل برای بار دوم قبر حسین بن علی و منازل پیرامون آن را تخریب کرد و درختکاری و آبیاری نمود، بار اول در سال ٢٣٦ هـ چنین کرد و مردم را از رفتن به آن مکان بازداشت و بار دوم در سال ٢٤٧ وقتی به متوکل خبر دادند که مردمانی برای زیارت قبر حسین از کوفه به کربلا میروند و تعداد آنها زیاد است، لشکری را به آن سو اعزام کرد و فرماندهی بر سربازانش گمارد و فرمان داد تا به کسی که آن را زیارت کند، هشدار دهند. سپس قبرش را نبش کردند و زمینش را درختکاری نمودند و مردم را از زیارت قبر او باز داشتند.
همچنین معلوم و مشخص است که سر پاک و شریف حسین س از جسد پاک ایشان جدا شده است و در مورد قبر او نیز اقوال مختلفی وارد شده است، برخی میگویند: قبر ایشان در شام است، برخی میگویند: در مصر است، برخی میگویند: در نجف است، برخی میگویند: در کربلا است و دیدگاه دیگر این است که در نزدیکی کربلا دفن شده است و برخی نیز میگویند: در عسقلان فلسطین است.
این در مورد جسد ایشان است، اما در مورد سر امام حسین، مردم تا به امروز میپرسند: سر امام حسین در کجا دفن شده است؟ در این مورد اختلاف بسیار است و مؤرخین در بیان مکان قطعی آن چنانکه شک و تردیدی در آن نباشد اقوال مختلفی دارند.
اهل عراق میگویند: سر امام حسین از دمشق به سوی آنان برگشته است و همراه با جسد مبارک ایشان بار دیگر در عراق دفن شده است؛ اما اهل شام اصرار دارند که سر ایشان پیوسته نزد آنان مدفون بوده و هست و برای آن ضریحی درست کردهاند؛ فاطمیون وقتی بر سرزمین مغرب و مصر حاکم شدند، گفتند: سر ایشان به مصر منتقل شده است و در آنجا مدفون است و ضریح ایشان در مسجد حسین در مصر موجود است و زیارت میشود.
اگر به آن دسته از روایات شیعه مراجعه کنیم که به زیارت قبور اولیا و بزرگان آنها تشویق کردهاند و در مورد پاداش زیارت قبور، بخصوص قبر امام حسین بسیار مبالغه نمودهاند تا جایی که آن را برترین عبادات میدانند، میبینیم که این روایات سالها پس از وفات امامان تدوین شده است! علاوه بر اینکه همین روایات مکان قبور اولیای آنها را بطور مشخص و قطعی تعیین نکرده است.
پیامبر خدا و رسول او سید و سرور جهانیان محمد ج در خانهی سیدهی عایشه دختر ابوبکر صدیق دفن شدند؛ خانهای که با پیامبر ج در آن زندگی میکردند.
بعد از پیامبر ج، ابوبکر صدیق س در سال ١٣هجری در آن دفن شد؛ ایشان به دخترش عایشه ل توصیه کرده بود که در کنار دوستش رسول الله ج دفن شود؛ زمانی که ابوبکر فوت شد قبری برای ایشان در کنار رسول الله حفر شد چنانکه سر ابوبکر در برابر کتف چپ پیامبر قرار میگرفت؛ بعد از ایشان عمر بن خطاب س در سال ٢٤هجری در همین مکان دفن شد؛ چنانکه قبل از وفات در این مورد از عایشه ل اجازه خواست و ایشان اجازه داد.
این به صراحت و قطعیت دلالت بر شرف و مکانت ابوبکر و عمر و کرامت آنها نزد خداوند متعال و محبت الله و رسولش با او دارد؛ قبور این افراد نزد تمامی مسلمانان معلوم و مشهور است و هیچیک از مسلمانان در آن شک و تردید ندارد.
این درحالی است که امامان شیعه با اینکه نزد آنان جایگاه والاتری از ابوبکر و عمر دارند، قبرها و ضریحهای آنها نابود شده است و به کرامت دفن در کنار قبر جد خود سید الانبیاء والمرسلین نایل نشدهاند، علی رغم اینکه در شهر رسول الله ج فوت شدهاند!! اما این امر، نقصی را متوجه جایگاه آنان نمیکند، اما حکمت خداوندِ آگاه به عالم غیب و رحمت او نسبت به مردم در تدبیر امورشان چنین اقتضا نموده است که مردم غیر او را بزرگ ندارند و مرتکب شرک نشوند.
همچنین از علی و حسن و حسین نیز ثابت نیست که قبر فاطمه را زیارت کرده باشند، اگر چنین میکردند، این امر مشهور میشد و مکان قبر ایشان دانسته میشد؛ همچنین ثابت نیست که یکی از امامان به ایجاد گنبد و بارگاه بر قبور خود و طواف پیرامون آن دستور داده باشند یا اینکه خود ایشان به کسانی که برتر از آنان بودند همچون جدشان محمد ج، یا پدرشان علی س و یا مادرشان فاطمه زهرا ل استغاثه جسته و تبرک جویند.
اگر عوام شیعه بدون تعصب به بحث و بررسی مسألهی مکان قبر علی و حسین بپردازند و بررسی کنند آیا مکانی که امروز به عنوان قبر آنان مشهور است، واقعا قبر ایشان است و بر اقوال تمامی علما و مورخین آگاهی یابند، اختلافات میان آنها را مشاهده خواهند کرد و خواهند دید که هرکس ساز خود را مینوازد و این از جمله مسائلی است که علمای شیعه چشم خود را بر آن بستهاند.
آنها دلایلی قطعی مبنی بر اینکه قبر علی واقعا در نجف است و حسین در کربلا مدفون است، در دست ندارند، بلکه برای اثبات این امر به تاریخ تحریف شدهی خود و روایاتی که بعدها و به صورت مبهم در اثبات صحت قبور موجود در این مکانها نگاشته شده است، تکیه دارند.
اگر عوام شیعه از علمای خود دلایل قاطعی بخواهند که موجب اطمینان آنان باشد، با سخنانی عقلی و یا توجیهات فلسفی بدون دلایل ثابت مواجه خواهند شد.
[١٧٠]- الکافي: ٢/٣٣٩، باب فضل الدعاء.
[١٧١]- بحار الأنوار: ٢٥/٣٠١؛ رجال الکشي: ٣٢٣؛ عن أبي عبد الله حينما قيل لـه: "إن المفضل بـن عمر يقول: إنكم تقدرون أرزاق العباد". فقال: «والله ما يقدر أرزاقنا إلا الله، ولقد احتجب إلـى طعـام لعيالي فضاق صدري وأبلغـت بـي الفكرة فـي ذلك حتى أحرزت قوتهـم فعندها طابت نفسي، لعنه الله» – يريد بذلك المفضل- وبريء منه.
[١٧٢]- مختصر الفتاوی المصریة: ٢/٦٣.