دوست داری در قیامت در کاروان امام حسین باشی

فهرست کتاب

دین شیعه ام المؤمنین عایشه رضی الله عنها را تکفیر می‌کند

دین شیعه ام المؤمنین عایشه رضی الله عنها را تکفیر می‌کند

از دیگر مخالفت‌های گستاخانه و وقیحانه آن‌ها که دلالت بر جعل حدیث و نسبت دادن دروغ به اهل بیت دارد تا به این ترتیب سبب تفرقه‌ی میان امت شوند، آن دسته از روایاتی است که ام‌المؤمنین عایشه  ل، این زن پاک‌دامن، نقی و پرهیزگار را متهم به کفر می‌کند و می‌گوید: ایشان بدترین زنان و اهل آتش است و چنین و چنان است...؛ مجلسی می‌گوید: «لا يخفـى على الناقد البصير والفطن الخبير مـا في تلك الآيات مـن التعريض، بل التصريح بنفاق عائشة وحفصة وكفرهما»: «بر ناقد بینا و خردمند آگاه، کنایه موجود در این آیات پوشیده نیست، بلکه بر نفاق عایشه و حفصه و کفر آن دو تصریح دارد»[١٩٤].

محمد بن حسن شیرازی قمی – علیه من الله ما یستحق – می‌گوید: «مما يدل على إمامة أئمتنا الإثني عشر أن عائشة كافرة مستحقة للنار، وهـو مستلزم لحقية مذهبنا وحقية أئمتنا الإثني عشر، وكـل من قال بإمامة الإثني عشر، قال باستحقاقها اللعن والعذاب»: «از جمله دلایل امامت امامان دوازده گانه ما این است که عایشه کافر و مستحق آتش است و این امر مستلزم حق بودن مذهب ما و امامان دوازده‌گانه‌ی ماست و هرکس به امامان دوازده گانه اعتقاد دارد، معتقد است که عایشه مستحق لعن و عذاب است»[١٩٥].

کتاب‌های این دروغ‌پردازان مملو از روایاتی است که پرده از حقایق و اسرار پنهان آن‌ها بر می‌دارد و مقاصد شوم آن‌ها را در بغض و کینه‌ی ایشان نسبت به ام المؤمنین عایشه همسر پیامبر  ج ثابت می‌کند؛ آن‌ها تاریخ را تأویل می‌نمایند و از حوادث تاریخی به نفع خواهشات و هوی و هوس خود بهره‌برداری می‌کنند و آن‌هایی را که قلب‌ها‌ی‌شان مریض است، با نیرنگ خروج عایشه بر علی در جنگ صفین و حادثه‌ی جمل، فریب داده‌اند و می‌گویند: عایشه مردم را بر جنگ با علی تحریک می‌کرد و خداوند را در این زمینه نافرمانی کرده است که می‌فرماید: ﴿وَقَرۡنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجۡنَ تَبَرُّجَ ٱلۡجَٰهِلِيَّةِ ٱلۡأُولَىٰۖ[الأحزاب: ٣٣] «و در خانه‌های خود بمانید و به شیو‌ه‌ی جاهلیت نخستین زینت‌های خود را آشکار نکنید».

پس به عوام آن‌ها می‌گوییم: خداوند متعال آیه‌ای صریح و واضح در کتابش آورده است و بیان داشته و ثابت نموده است که همسر مرد، از اهل بیت اوست، الله متعال می‌فرماید: ﴿قَالُوٓاْ أَتَعۡجَبِينَ مِنۡ أَمۡرِ ٱللَّهِۖ رَحۡمَتُ ٱللَّهِ وَبَرَكَٰتُهُۥ عَلَيۡكُمۡ أَهۡلَ ٱلۡبَيۡتِۚ إِنَّهُۥ حَمِيدٞ مَّجِيدٞ٧٣[هود: ٧٣] «(فرشتگان) گفتند: آیا از فرمان الله تعجب می‌کنی؟! رحمت الله و برکاتش بر شما اهل بیت باد، همانا او ستوده‌ی بزرگوار است». در این آیه کسی که تعجب کرده، ساره همسر ابراهیم  أ است؛ و به این ترتیب خداوند متعال ثابت نموده است که وی از اهل بیت ابراهیم بوده است، زیرا همسر او می‌باشد؛ خداوند متعال در قرآن کلمه‌ی «اهل» را بر همسر اطلاق نموده است و اینگونه در کلام پاک خود آورده است: ﴿فَلَمَّا قَضَىٰ مُوسَى ٱلۡأَجَلَ وَسَارَ بِأَهۡلِهِۦٓ[القصص: ٢٩] «پس هنگامی‌که موسی (آن) مدت (معین) را به پایان رسانید و همراه خانواده‌اش حرکت کرد». این درحالی است که جز همسر موسی کس دیگری با او همراه نبود.

همین مطلب را علامه‌ی طباطبایی شیعه‌ در تفسیر این آیه: ﴿إِذۡ قَالَ مُوسَىٰ لِأَهۡلِهِۦٓ[النمل: ٧] «(به یاد بیاور) هنگامی را که موسی به خانواده‌ی خود گفت» تأکید می‌کند، وی می‌گوید: «مراد از "اهل" در این آیه، زن و همسر اوست که بنا بر آنچه خداوند متعال در سوره‌ی قصص آورده است، دختر شعیب بوده است. در "المجمع" می‌گوید: خطاب وی به آن زن با لفظ: (ءَاتِيكُم) به صیغه‌ی جمع، بخاطر آن است که در انس و الفت با او در مکان‌های وحشتناک، قائم مقام جماعت گشته است».[١٩٦]

بنابراین از آنجایی که عایشه  ل یکی از همسران رسول الله  ج بوده است، از جمله اهل بیت ایشان می‌باشد و چون از اهل بیت ایشان بوده است، یکی از مادران مومنان می‌باشد و دلیل آن این آیه است که می‌فرماید: ﴿ٱلنَّبِيُّ أَوۡلَىٰ بِٱلۡمُؤۡمِنِينَ مِنۡ أَنفُسِهِمۡۖ وَأَزۡوَٰجُهُۥٓ أُمَّهَٰتُهُمۡۗ[الأحزاب: ٦] «پیامبر نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوار‌تر است و همسران او مادران آن‌ها هستند». و چون یکی از همسران پیامبر بوده است، به نص قرآن، پاک و مطهر است: ﴿يَٰنِسَآءَ ٱلنَّبِيِّ لَسۡتُنَّ كَأَحَدٖ مِّنَ ٱلنِّسَآءِ إِنِ ٱتَّقَيۡتُنَّۚ فَلَا تَخۡضَعۡنَ بِٱلۡقَوۡلِ فَيَطۡمَعَ ٱلَّذِي فِي قَلۡبِهِۦ مَرَضٞ وَقُلۡنَ قَوۡلٗا مَّعۡرُوفٗا٣٢ وَقَرۡنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجۡنَ تَبَرُّجَ ٱلۡجَٰهِلِيَّةِ ٱلۡأُولَىٰۖ وَأَقِمۡنَ ٱلصَّلَوٰةَ وَءَاتِينَ ٱلزَّكَوٰةَ وَأَطِعۡنَ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥٓۚ إِنَّمَا يُرِيدُ ٱللَّهُ لِيُذۡهِبَ عَنكُمُ ٱلرِّجۡسَ أَهۡلَ ٱلۡبَيۡتِ وَيُطَهِّرَكُمۡ تَطۡهِيرٗا٣٣[الأحزاب: ٣٢-٣٣] «ای زنان پیامبر! شما مانند هیچیک از زنان (عادی دیگر) نیستید، اگر پرهیزگاری کنید؛ پس در سخن گفتن نرمی نکنید که آنگاه کسی‌که در دلش بیماری است طمع کند و سخن شایسته بگویید. و در خانه‌های خود بمانید و به شیو‌ه‌ی جاهلیت نخستین زینت‌های خود را آشکار نکنید[١٩٧] و نماز را بر پا دارید و زکات را بدهید و الله و پیامبرش را اطاعت کنید، الله قطعاً می‌خواهد پلیدی را از شما اهل بیت دور کند و چنانکه باید شما را پاک سازد».

این آیه که موسوم به آیه‌ی تطهیر است، در حق زنان پیامبر  ج نازل شده است، چنانکه واضح و مبرهن است و شک و ابهامی در آن نیست. هرکس سیاق این آیات را در نظر گیرد، بی‌هیچ شک و تردیدی به این مساله یقین خواهد داشت؛ عایشه نیز یکی از زنان پیامبر  ج است، آیا عوام شیعه نسبت به قرائت آگاه نیستند؟!! چه چیزی در قلب‌های آن‌ها پدید آمده که سبب شده به این کلام روشن پروردگار یقین نداشته باشند؛ آنکه قرآن می‌خواند، مشاهده می‌کند که این آیه به صراحت زنان پیامبر  ج را مخاطب قرار داده است، اما چه بگوییم به کسی که خداوند نمی‌خواهد قلب او را پاک کند؟!

مسلم[١٩٨] از عایشه  ل روایت کرده که گفت: در صبح روزی رسول الله  ج درحالی خارج شد که پيراهنی از موی سياه، منقوش به کاروان شتر بر تن داشت؛ پس حسن بن علی آمد، ایشان او را داخل آن لباس کرد، سپس حسین آمد، وی را نیز جا داد، بعد فاطمه آمد، ایشان را نیز در کنار آن دو داخل کرد و سپس علی آمد، او را نیز داخل کرد، سپس گفت: ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ ٱللَّهُ لِيُذۡهِبَ عَنكُمُ ٱلرِّجۡسَ أَهۡلَ ٱلۡبَيۡتِ وَيُطَهِّرَكُمۡ تَطۡهِيرٗا٣٣.

حدیث کساء جز از طریق عایشه  ل به صحت نرسیده است، پس آنکه ذره‌ای عقل در سر داشته باشد چگونه می‌تواند او را متهم به عداوت با علی  س کند.

عایشه  ل احادیثی در باب فضیلت علی و اهل بیت   روایت کرده است که امامان حدیث با اسانید خود این روایات را ذکر کرده‌اند؛ این روایات به وضوح بر این دلالت دارد که عایشه  ل امیرالمؤمنین علی  س را محترم می‌شمرد و بزرگ می‌داشت.

از جمله: وقتی شریح بن هانی از ایشان در مورد مسح بر موزه‌ها سؤال کرد، ام‌المومنین عایشه  ل به او گفت: نزد علی بن ابی طالب برو و از او سؤال کن، زیرا او همراه با رسول الله  ج مسافرت می‌کرد.[١٩٩]

لازم است فریب خوردگان شیعه را متذکر شویم که رسول خدا  ج در حدیث کساء برای اصحاب کساء دعا می‌کند که خداوند متعال پلیدی را از آن‌ها دور دارد و می‌گوید: «اللَّهُمَّ هَؤُلَاءِ أَهْلُ بَيْتِي اللَّهُمَّ أَذْهِبْ عَنْهُمُ الرِّجْسَ»[٢٠٠]. پس اگر این آیه در شأن آن‌ها نازل شده است و رجس و پلیدی را از آن‌ها دور نموده است، دیگر چه دلیلی دارد که رسول الله  ج اینگونه دعا کند؟

رسول الله  ج با این کار می‌خواست که خداوند متعال اصحاب کساء را که عبارت از علی و حسن و حسین و زهرا  ش بودند و بی‌شک این افراد از اهل بیت او هستند، به زنانش که آیه‌ی تطهیر و اراده‌ی تطهیر در رابطه با آنان نازل شده است، ملحق کند.

اهل سنت بر این باورند که خداوند از اصحاب کساء پلیدی را دور نموده است، البته این دور نمودن پلیدی بخاطر حدیث کساء است، نه بخاطر آیه‌ی تطهیر؛ آیه‌ای که اگر کسی استحقاق استدلال به آن را داشته باشد، زنان پیامبر، امهات المؤمنین و از جمله آن‌ها عایشه  ل مستحق آن است.

تعصب علمای شیعه به آیه‌ی تطهیر تنها بخاطر ورود کلمه‌ی (أهل البیت) در این آیه است، تا عوام شیعه را با دستاویز قرار دادن مذهب اهل بیت بفریبند؛ من با اطمینان و تکیه به کتاب الله به آن‌ها می‌گویم: تطهیر تنها به علی و فاطمه و حسن و حسین  ش اختصاص ندارد، بلکه این تطهیر در رابطه با دیگران نیز وارد شده است، چنانکه خداوند متعال می‌گوید: ﴿خُذۡ مِنۡ أَمۡوَٰلِهِمۡ صَدَقَةٗ تُطَهِّرُهُمۡ وَتُزَكِّيهِم بِهَا وَصَلِّ عَلَيۡهِمۡۖ إِنَّ صَلَوٰتَكَ سَكَنٞ لَّهُمۡۗ وَٱللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ١٠٣[التوبة: ١٠٣] «از اموال آن‌ها صدقه (و زکات) بگیر، تا بوسیله‌ی آن آن‌ها را پاک سازی و تزکیه‌شان کنی و برای‌شان دعا کن، یقیناً دعای تو مایه‌ی آرامش برای آن‌هاست و الله شنوای داناست».

این مختص کسانی است که به گناهان خود اعتراف کردند و به درگاه پروردگار توبه کردند و اموال خود را نزد پیامبر  ج آوردند تا برای آن‌ها طلب آمرزش نماید و از اموال آن‌ها صدقه بدهد.

خداوند متعال می‌فرماید: ﴿مَا يُرِيدُ ٱللَّهُ لِيَجۡعَلَ عَلَيۡكُم مِّنۡ حَرَجٖ وَلَٰكِن يُرِيدُ لِيُطَهِّرَكُمۡ وَلِيُتِمَّ نِعۡمَتَهُۥ عَلَيۡكُمۡ لَعَلَّكُمۡ تَشۡكُرُونَ٦[المائدة: ٦] «الله نمی‌خواهد بر شما دشواری قرار دهد، بلکه می‌خواهد شما را پاک سازد و نعمتش را بر شما تمام کند، باشد که شکر گزارید».

خداوند متعال به اهل بدر می‌فرماید: ﴿إِذۡ يُغَشِّيكُمُ ٱلنُّعَاسَ أَمَنَةٗ مِّنۡهُ وَيُنَزِّلُ عَلَيۡكُم مِّنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءٗ لِّيُطَهِّرَكُم بِهِۦ وَيُذۡهِبَ عَنكُمۡ رِجۡزَ ٱلشَّيۡطَٰنِ وَلِيَرۡبِطَ عَلَىٰ قُلُوبِكُمۡ وَيُثَبِّتَ بِهِ ٱلۡأَقۡدَامَ١١[الأنفال: ١١] «(و به یاد آورید) هنگامی را که خواب سبکی که آرامشی از سوی او بود، شما را فرا گرفت و از آسمان آبی بر شما فرو فرستاد، تا شما را با آن پاک کند و پلیدی شیطان را از شما دور سازد و دل‌های شما را محکم بدارد و گام‌های‌تان را با آن استوار کند».

بنابراین اگر ذکر تطهیر در آیه‌ی ٣٣ سوره‌ی احزاب تنها برای پنج تن از آل بیت بوده است، در اینجا ذکر تطهیر برای اهل بدر که بیش از سیصد و ده تن بودند و دیگران، آمده است.

برای شرف و بزرگی ام المؤمنین عایشه  ل همین کافی است که خداوند متعال خود او را پاک گردانده است و آیات روشنی در برائت ایشان در سوره‌ی نور نازل کرده است، سوره‌ی مبارکی که خداوند متعال در میان سوره‌های قرآن در ابتدای آن، آیات خود را (بينات) توصیف کرده است: ﴿سُورَةٌ أَنزَلۡنَٰهَا وَفَرَضۡنَٰهَا وَأَنزَلۡنَا فِيهَآ ءَايَٰتِۢ بَيِّنَٰتٖ لَّعَلَّكُمۡ تَذَكَّرُونَ١[النور: ١] «(این) سوره است که آن را نازل کرده‌ایم و (احکام) آن را واجب نموده‌ایم و در آن آیات روشنی نازل کرده‌ایم شاید شما پند گیرید». و در این بخش [اعلان پاکی و برائت ام‌المومنین عایشه] آیات را به این ترتیب به پایان برده است: ﴿وَيُبَيِّنُ ٱللَّهُ لَكُمُ ٱلۡأٓيَٰتِۚ وَٱللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ١٨[النور: ١٨] «و الله آیات (خود) را برای شما بیان می‌کند و الله دانای حکیم است».

بر عوام شیعه واجب شرعی است، نه اختیاری، که سوره‌ی نور را از ابتدا با درنگ، تدبر و تفکر تلاوت نموده و به تفاسیر اهل سنت رجوع کنند، به خصوص از ابتدای این آیه: ﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ جَآءُو بِٱلۡإِفۡكِ عُصۡبَةٞ مِّنكُمۡۚ لَا تَحۡسَبُوهُ شَرّٗا لَّكُمۖ بَلۡ هُوَ خَيۡرٞ لَّكُمۡۚ[النور: ١١] «مسلماً کسانی‌که تهمت بزرگ (درباره ام‌المؤمنین عایشه  ل) آوردند، گروهی از خود شما هستند، گمان نکنید که این (ماجرا) برای شما بد است، بلکه آن برای شما خیر است». تا ببینند که تناسب تفاسیر اهل سنت با قرآن همچون نسبت روح با جسد است.

پس از آیاتی که به ذکر داستان افک و تبرئه‌ی ام‌المؤمنین عایشه می‌پردازند، خداوند متعال در آیاتی مثالی می‌زند برای کسانی که عقل سالم و قلب پاکی دارند و در آن مثال به وضوح برای آن‌ها روشن می‌کند که زنان پاک از آن مردان پاک هستند، پس عایشه نیز پاک است زیرا همسر امام پاکان، یعنی محمد  ج است: ﴿ٱلۡخَبِيثَٰتُ لِلۡخَبِيثِينَ وَٱلۡخَبِيثُونَ لِلۡخَبِيثَٰتِۖ وَٱلطَّيِّبَٰتُ لِلطَّيِّبِينَ وَٱلطَّيِّبُونَ لِلطَّيِّبَٰتِۚ أُوْلَٰٓئِكَ مُبَرَّءُونَ مِمَّا يَقُولُونَۖ لَهُم مَّغۡفِرَةٞ وَرِزۡقٞ كَرِيمٞ٢٦[النور: ٢٦] «زنان ناپاک از آن مردان ناپاکند و مردان ناپاک (نیز) برای زنان ناپاک هستند و زنان پاک از آن مردان پاک و مردان پاک از آن زنان پاکند. اینان از آنچه (مردم درباره‌شان) می‌گویند، مبّرا (و پاک) هستند، برای آن‌ها آمرزش (الهی) و روزی ارزشمندی است».

ابن کثیر در تفسیر سوره‌ی نور می‌گوید: «اهل علم اجماع دارند که: پس از نزول این آیه و ذکر آنچه در آن آمده است، هرکس به عایشه به نوعی در مورد اتهامی که خداوند متعال او را در این آیات از آن تبرئه نموده است عیبجویی نماید و از وی خرده‌گیری کند [به تعبیر دیگر بعد از این آیات، اتهام فاحشگی را متوجه او کند] کافر است، زیرا به دشمنی با قرآن برخاسته است»[٢٠١].

قاضی ابویعلی می‌گوید: «دلایل کفر کسانی که به ام المؤمنین عایشه  ل اتهام [زنا] می‌زنند، صریح و آشکار است، از جمله:

اول: آنچه امام مالک بدان استدلال کرده است مبنی بر اینکه این کار به معنی تکذیب قرآنی است که به برائت ایشان گواهی داده است و تکذیب آنچه قرآن بیان نموده است، مساوی با کفر است».

ابن حزم در تعلیق بر این قول امام مالک می‌گوید: «این سخن مالک سخن درستی است و چنین کاری، ارتداد کامل و تکذیب الله تعالی در برائت قطعی ام المومنین از اتهامی است که در حق او روا داشتند».

دوم: این اتهام سبب اذیت و آزار رسول الله  ج و عیبجویی از ایشان از چند وجه است که قرآن کریم بر آن دلالت دارد.[٢٠٢]

بر این اساس است که سبکی می‌گوید: «متهم نمودن ام المومنین عایشه  ل موجب قتل است، آن هم به دو دلیل:

یک: قرآن کریم به برائت عایشه گواهی داده است، پس تکذیب آن کفر است و اتهام بستن به عایشه، تکذیب قرآن است.

دو: عایشه همسر پیامبر  ج بود و متهم نمودن ایشان، عیبجویی از پیامبر  ج و کاستن از شان و منزلت ایشان است و چنین کاری کفر است».[٢٠٣]

خداوند متعال فرورفتن در چنین تهمت‌های زشتی را ناپسند می‌داند و از تمامی کسانی که آن را تأیید می‌کنند، خشمگین می‌گردد؛ چنانکه می‌فرماید: ﴿وَلَوۡلَآ إِذۡ سَمِعۡتُمُوهُ قُلۡتُم مَّا يَكُونُ لَنَآ أَن نَّتَكَلَّمَ بِهَٰذَا سُبۡحَٰنَكَ هَٰذَا بُهۡتَٰنٌ عَظِيمٞ١٦[النور: ١٦] «چرا هنگامی‌که آن را شنیدید نگفتید: ما حق نداریم که آن (سخن) را بر زبان آوریم، (الهی) تو منزهی! این بهتان بزرگی است؟!» پس وای، وای، وای بر کسی که به مقابله با خداوند برخاسته است و در رابطه با محبوبه‌ی رسول الله  ج چنین افتراهایی را دنبال می‌کند.

آیا این فریب خورده از خود نمی‌پرسد: اگر واقعا عایشه چنین زنی بوده است، چرا تا زمان وفات رسول الله  ج در همسری ایشان باقی ماند و پیامبر  ج از او جدا نشد؟!!

اگر عایشه  ل خوش خلق و نیک و پاک دامن نبود، بدون تردید پیامبر  ج او را طلاق می‌داد، دلیل آن هم این آیه است: ﴿عَسَىٰ رَبُّهُۥٓ إِن طَلَّقَكُنَّ أَن يُبۡدِلَهُۥٓ أَزۡوَٰجًا خَيۡرٗا مِّنكُنَّ مُسۡلِمَٰتٖ مُّؤۡمِنَٰتٖ قَٰنِتَٰتٖ تَٰٓئِبَٰتٍ عَٰبِدَٰتٖ سَٰٓئِحَٰتٖ ثَيِّبَٰتٖ وَأَبۡكَارٗا٥[التحريم: ٥] «چه بسا اگر شما را طلاق دهد، پروردگارش همسرانی بهتر از شما برایش جایگزین کند، (که) مسلمان، مؤمن، فرمانبردار، توبه‌کار، عبادت‌کننده، روزه‌دار، بیوه و دوشیزه باشند». این درحالی است که رسول الله  ج وفات نمودند و به رفیق اعلی پیوستند و کما کان عایشه‌ی طاهره‌ی عفیفه  ل همسر ایشان بود.

ای فرد شیعی! از خود بپرس: وقتی به ام المؤمنین عایشه  ل دشنام می‌دهی و یا تکفیرش می‌کنی یا در پی خدشه‌دار کردن شأن و مقام او هستی، از این کار امید چه سودی در قیامت داری؟ آیا گمان می‌کنی الله و رسولش با این کار از تو راضی می‌شوند؟ آیا در این کار برای خود شرفی می‌‌بینی و این کار را دین و عبادت می‌دانی و به این وسیله می‌خواهی به خدای خود نزدیک شوی؟ آیا می‌پنداری پس از این کار، در روز قیامت از دستان رسول الله  ج که اسوه‌ی انسان‌های غیور است، آب کوثر می‌نوشی؟ آبی که با نوشیدن آن دیگر انسان تشنه نمی‌شود.

حتی یک انسان معمولی، بلکه یک انسان فاسق نیز به اتهام زنا برای همسرش راضی نیست و این کار موجب خشم او می‌شود، هرچند که همسر او گناهان و خطاهای بسیار داشته باشد، چه رسد به رسول الله  ج که برترین مخلوقات است و کامل‌ترین و شریف‌ترین آن‌ها است و همسرش عایشه‌ی عفیفه و طاهره می‌باشد؟!!

عجیب است که شیعیان پیوسته این حدیث رسول خدا  ج ورد زبان‌شان است که: «أذکرکم الله في أهل بیتي»، اما با این وجود تنها امت و گروهی هستند که بر عیبجویی از مادران مؤمنان، همسران پیامبر جرأت یافته‌اند!!

ای عوام شیعه قبل از آنکه روز حسرت بیاید، بدانید که: عایشه مادر مؤمنان، کامل‌ترین زنان از نظر دین و علم و اخلاق و ادب بوده است، رسول الله  ج در مورد او می‌فرماید: «فَضْلَ عَائشَةَ عَلَى النِّسَاءِ كَفَضْلِ الثَّرِيدِ عَلَى سَائرِ الطَّعَامِ»[٢٠٤]: «و همانا برتری عايشه بر ساير زنان مانند برتری تريد (نانی كه در آبگوشت، خرد شده باشد) بر ساير غذاهاست». و او پس از پدرش ابوبکر صدیق  س محبوبترین مردم در قلب رسول الله  ج بود، چنانکه این مطلب در کتاب‌های حدیث اهل سنت آمده است؛ از جمله فضایل ایشان که او را از دیگر امهات المؤمنین متمایز نموده و برتری می‌دهد، این است که جبرییل تصویر او را در پارچه‌ی ابریشمی سبزرنگی نزد پیامبر  ج آورد و گفت: «این همسر تو در دنیا و آخرت است». و عایشه  ل داناترین زنان امت بود و مردم در زمان او به وی مراجعه می‌نمودند و فتوی می‌خواستند؛ ایشان بیش از دو هزار حدیث از پیامبر  ج روایت کرده است.

ای کسی که ادعای محبت رسول الله  ج داری و محبوب حبیب الله را سب و دشنام می‌دهی، رهنمود نبوی در مورد همسرانش را برای تو یادآور می‌شوم که فرمود: «لاَ تُؤْذِينِي فِي عَائِشَةَ، فَإِنَّهُ وَاللَّهِ مَا نَزَلَ عَلَيَّ الوَحْيُ وَأَنَا فِي لِحَافِ امْرَأَةٍ مِنْكُنَّ غَيْرِهَا»: «با آزار عایشه مرا میازارید، زیرا بخدا سوگند در لحاف هیچیک از زنانم جز عایشه بر من وحی نازل نشده است»[٢٠٥].

از دیگر مناقب و فضایل ایشان این است که جبرییل  ÷ به وسیله‌ی رسول الله  ج به ایشان سلام رساند؛ بخاری با اسنادش از عایشه  ل روایت کرده که گفت: روزی رسول الله  ج فرمود: «يَا عَائِشَ، هَذَا جِبْرِيلُ يُقْرِئُكِ السَّلاَمَ»: «ای عایشه، این جبرییل است که به تو سلام می‌رساند» و من گفتم: و بر او سلام و رحمت و برکات خداوند باد، تو چیزی را می‌بینی که ما نمی‌بینیم – مرادش رسول الله بود»[٢٠٦].

من برای علما و عوام شیعه این کلام الهی را یادآور می‌شوم که می‌فرماید: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تَكُونُواْ كَٱلَّذِينَ ءَاذَوۡاْ مُوسَىٰ فَبَرَّأَهُ ٱللَّهُ مِمَّا قَالُواْۚ وَكَانَ عِندَ ٱللَّهِ وَجِيهٗا٦٩[الأحزاب: ٦٩] «ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید! مانند کسانی نباشید که موسی را آزار دادند، آنگاه الله او را از آنچه (در حق او) گفته بودند مبّرا ساخت و (او) نزد الله آبرومند (و صاحب منزلت) بود».

وقتی بنی اسراییل موسی را آزردند و در موردش گفتند: وی به این خاطر خود را چنان می‌پوشاند که مشکل پوستی و یا برص و یا آفتی دارد، پس خداوند متعال او را از آنچه به وی نسبت می‌دادند بری نموده و تزکیه کرد. و به این ترتیب خداوند متعال مؤمنان را از ارتکاب رفتاری چون عملکرد آن چند نفر از بنی اسرائیل برحذر داشت.

حال چگونه خواهد بود وضعیت کسی که امام پیامبران محمد  ج را با عیبجویی از عِرض و آبروی ایشان آزار دهد؟! ﴿وَٱلَّذِينَ يُؤۡذُونَ رَسُولَ ٱللَّهِ لَهُمۡ عَذَابٌ أَلِيمٞ٦١[التوبة: ٦١] «و کسانی‌که رسول الله را آزار می‌دهند، برای‌شان عذاب دردناکی است».

به کسی که هیچیک از این مطالب او را راضی و قانع ننموده است، همان چیزی را می‌گوییم که عایشه  ل گفت؛ شخصی به ایشان گفت: مردی می‌گوید: شما مادر او نیستی، عایشه  ل پاسخ داد: درست می‌گوید، من مادر مؤمنانم نه مادر منافقان[٢٠٧].

اما در پاسخ به این افترای شیعه که ام المؤمنین عایشه  ل بغض علی  س را در دل داشت و علیه او خروج کرد، به یاری الله می‌گوییم: علمای اهل سنت اجماع دارند که وقتی با علی  س بیعت شد و ایشان خلیفه‌ی مسلمانان گشت، موضع عایشه  ل در ارتباط با او تغییر نکرد و در قلب او هیچ بغضی نسبت به علی  س نبود و بلکه عایشه  ل کسی بود که مردم را به بیعت با علی  س فرا می‌خواند و از جایگاه علمی و فقهی او مطلع بود.

حافظ ابن حجر  / در فتح الباری قول مهلب را ذکر کرده است که می‌گوید: «هیچ کسی نقل نکرده است که عایشه و همراهان او با علی در باب خلافت درگیر شدند و ابن ابی شیبه روایت نموده است که: «عبدالله بن بدیل بن ورقاء خزاعی از عایشه  ل پرسید: با چه کسی بیعت کنم؟ عایشه گفت: با علی». ابن العربی می‌گوید: اما خروج ایشان که منجر به جنگ جمل شد، برای جنگ نبود؛ بلکه مردم بسوی ایشان آمدند و دست به دامان‌شان شدند و از فتنه‌های زیادی که بر آن‌ها گذشته بود، شکایت بردند و امیدوار بودند که به برکت ایشان میان آن‌ها صلح و سازش برقرار گردد و گمان می‌کردند وقتی ایشان نزد مردم برود، همگی شرم می‌کنند و دست از اختلاف برمی‌دارند و او نیز چنین گمان می‌کرد، پس با اقتدا به این آیه خارج شد: ﴿لَّا خَيۡرَ فِي كَثِيرٖ مِّن نَّجۡوَىٰهُمۡ إِلَّا مَنۡ أَمَرَ بِصَدَقَةٍ أَوۡ مَعۡرُوفٍ أَوۡ إِصۡلَٰحِۢ بَيۡنَ ٱلنَّاسِۚ وَمَن يَفۡعَلۡ ذَٰلِكَ ٱبۡتِغَآءَ مَرۡضَاتِ ٱللَّهِ فَسَوۡفَ نُؤۡتِيهِ أَجۡرًا عَظِيمٗا١١٤[النساء: ١١٤] «در بسیاری از (در گوشی و) نجواهای‌شان خیری نیست، مگر که (با این کار) امر به صدقه دادن یا کار نیک، یا اصلاح در میان مردم کند و هرکس برای خشنودی الله چنین کند، به زودی پاداش بزرگی به او خواهیم داد».

ام المومنین عایشه  ل خود تصریح نموده است که دلیل خروج او تنها برقراری صلح و آشتی بوده است. امام احمد در مسند خود آورده است: پس زبیر به ایشان گفت: برگردید، امید است خداوند بوسیله‌ی شما میان مردم صلح و سازش برقرار کند.[٢٠٨]

همچنین ابن حبان از ام المؤمنین نقل کرده که گفت: «گمان می‌کنم بهتر است بازگردم، پس برخی از همراهان ایشان گفتند: بهتر است بیایی، تا مسلمانان شما را ببینند (ببینند که شما آمده‌ای) و خداوند میان آن‌ها صلح و سازش برقرار نماید».[٢٠٩]

همچنین علی در آن زمان در عراق نبود و در مدینه بود و ام المؤمنین به عراق و نزد قاتلان عثمان رفت و پس از تمام این ماجراها، علی عایشه را با احترام به مکه بازگرداند و او را گرامی داشت و چنین خطابش می‌کرد: «یا اماه = مادرم».

ابن حبان روایت کرده است که عایشه  ل نامه‌ای به ابوموسی اشعری والی علی  س در کوفه نوشت با این مضمون: «جریان قتل عثمان را می‌دانی، من برای اصلاح میان مردم خارج شده‌ام پس به کسانی که نزدت هستند فرمان ده تا در منازل خود آرام گیرند و به عافیت راضی باشند تا اینکه امور مسلمانان اصلاح گردد و موجب خشنودی آن‌ها شود».

وقتی علی قعقاع بن عمرو را نزد عایشه فرستاد تا از ایشان و همراهان‌شان بپرسد که چرا به اینجا آمده‌اند، قعقاع نزد ایشان رفت و پرسید: مادرم، چه چیزی شما را به این سرزمین آورده است؟ گفت: اصلاح در میان مردم پسرم.

پس از پایان جنگ جمل، علی نزد عایشه  ب آمد و گفت: خداوند تو را بیامرزد؛ و عایشه  ل گفت: و نیز تو را؛ من هدفی جز اصلاح نداشتم.

در کتاب‌های اهل سنت نگاشته شده است که عایشه زنی عالم، فقیه، زاهد و پاک بود و جز برای اصلاح میان مسلمانان خارج نشد.

[١٩٤]- بحار الأنوار: ٢٢/٣٣.

[١٩٥]- الأربعین في إمامة الأئمة الطاهرين، ص: ٦١٥.

[١٩٦]- تفسیر المیزان، طباطبائی: ١٦/٣٤٢.

[١٩٧]- مقاتل بن حیان می‌گوید: شیوه‌ی جاهلیت این است که زن چادر خود را محکم نبندد و گردن و گردن‌بند و گوشواره‌هایش نمودار گردد. (الدرالمنثور: ٦/ ٢٠٢). [م]

[١٩٨]- مسلم، شماره‌ی: ٢٤٤٢

[١٩٩]- مسلم، شماره‌ی: ٢٧٦

[٢٠٠]- سنن ترمذی، شماره: ٣٢٠٥

[٢٠١]- تفسير ابن كثير ت سلامة (٦/ ٣١).

[٢٠٢]- المحلی بالآثار، ابن حزم: ١١/١٥.

[٢٠٣]- فتاوی السبکي: ٢/٥٩٢.

[٢٠٤]- بخاری، شماره: ٣٤١١

[٢٠٥]- بخاری: ٣٧٧٥.

[٢٠٦]- بخاری: ٣٧٦٨.

[٢٠٧]- الشريعة للآجري، كِتَابُ فَضَائِلِ عَائِشَةَ؛ رُوِيَ أَنَّهُ قِيلَ لِعَائِشَةَ رَحِمَهَا اللهُ: أَنَّ رَجُلًا قَالَ: إِنَّكَ لَسْتِ لَهُ بِأُمٍّ فَقَالَتْ: صَدَقَ أَنَا أُمُّ الْمُؤْمِنِينَ، وَلَسْتُ بِأُمِّ الْمُنَافِقِينَ.

[٢٠٨]- ابن کثیر، البدایة والنهایة: ٦/٢١٧، اسناد آن بر شرط صحیح است.

[٢٠٩]- صحیح ابن حبان، شمار‌یه: ٦٧٣٢.